در خبرها آمده است که یک کلیسا در برلین آلمان درهای مکان مذهبی خود را برای نمازگزاران مسلمان گشوده و شماری از مؤمنان در ماه رمضان در آنجا نماز جمعه برگزار کرده اند. فیلم آن نیز منتشر شده و در فوق مشاهده می کنید.nبا شنیدن این خبر و با دیدن این فیلم بسیار خرسند شده و به یاد گذشته های دور افتادم. سالها پیش در تاریخ تمدن ویل دورانت خواندم که زمانی در دوران زیست مسلمانان در اسپانیای اروپا از یک مکان برای اجرای مراسم مذهبی مسیحیان و مسلمانان استفاده می شد. این بدان معناست که یک ساختمان در روز جمعه مسجد بود و در آن نماز جمعه اقامه می شد و در یکشنبه کلیسا می شد و مؤمنان مسیحی در آن محل مراسم مذهبی خاص خود را به گونه ای کاملا متفاوت انجام می دادند. این خبر برای من کاملا تازگی داشت و واقعیت آن است که باورش برایم دشوار بود؛ چنان که هنوز هم کم و بیش چنین است. حال می بینم که در مغرب زمین امروز نیز چنین سماحت عملی و فراخی ذهنی نادری حداقل در گروهی از مؤمنان مسیحی دیده می شود. معلوم می شود که این سابقه هنوز هم قابلیت تکرار دارد.nدر این ارتباط دو نکته قابل ذکر است:nنخست آن که چنین اقداماتی عملا می تواند از اختلافات مذهبی دیرین بین پیروان ادیان بکاهد و در مقابل بر حسن رابطه و تفاهم بین انسان های غالبا دارای ذهن و ضمیری پاک و با حسن نیت بیفزاید. به یاد می آورم که حدود ده سال پیش وقتی در تورنتوی کانادا دیدم چهار معبد مذهبی برای پیروان چهار مذهب رایج در جهان یعنی مسیحیان، یهودیان، بوداییان و مسلمانان در کنار هم بنا شده اند، بسیار خوشحال شدم. به ویژه در این فضایی که گرایشات بنیادگرایانه در شماری از پیروان دین های بزرگ جهانی و از جمله در مسلمانان قوت گرفته و پیوسته بر قهر و خشونت و جزمیت و حتی جنایت می افزاید، چنین اقداماتی بسیار موجب خرسندی است و می تواند از آینده ای بهتر برای صلح و سلام در جهان بشارت دهد.nنکته مهم دیگر آن است که آیا ما مسلمانان برای چنین کارهایی آماده ایم؟ یعنی مسلمانی و یا گروهی از مسلمانان (ولو اندک و محدود) این آمادگی ذهنی و عملی را دارند که مسجدی را برای عبادت مسیحیانی که باور به آنها تحت عنوان «نبوت عامه» در شریعت اسلام پذیرفته شده است، در اختیارشان بگذارند؟ هرچند در شرایط فعلی در کشورهای اسلامی خاورمیانه چنین انتظاری عبث است ولی در خاور دور، که تساهل مذهبی بیشتری وجود دارد، چطور؟ در اروپا وضع چگونه است؟ امیدوارم به زودی چنین اقداماتی بس مهم و اثرگذار از سوی مؤمنا مسلمان نیز در مغرب زمین دیده شود. با این حال گامی فراتر می گذارم، آیا نواندیشان و روشنفکران مسلمان، حتی در مساجدی که اخیرا دارای امام زن شده اند، این آمادگی را در خود می بینند؟ مسلمانان نشان داده اند که حتی در قرون وسطی چنین ظرفیتی داشته اند، چرا در این زمان نداشته باشند؟ nدر هرحال من به عنوان یک مسلمان به مسئولان کلیسای برلین تبریک می گویم و امیدوارم این باب از دو سو مفتوح بماند. nشنبه 4 اردیبهشت 400 n
گفتگویی که گویی دو طرف حرف هم را نمی شنوند!
داستان تحمیل حجاب اجباری در جمهوری اسلامی دیرینه سال است و به ماه های اول عمر جمهوری اسلامی باز می گردد. نخستین کسی که این