اشاره: متن زیر به قلم آقای علی اشرف فتحی است و از یکی از کاانل های تلگرامی در اینجا بازنشر می شود.
آیتﷲ سید علی میلانی؛ فقیه ۶۸ ساله متولد کربلا و مقیم قم که دغدغهاش مباحث اعتقادی شیعه بوده است، در سایت اینترنتی خود درباره آیتﷲ سید کمال حیدری؛ فقیه ۶۰ ساله متولد کربلا و مقیم قم که دغدغه او هم سالها دفاع از اعتقادات شیعی بوده، نوشته است: افکار وی مردود است.
آقای میلانی تنها مجتهدی نیست که در نقد سید کمال حیدری وارد صحنه شده است. برخی مراجع دیگر نیز در پاسخ به استاد عراقی مقیم قم بیانیههایی صادر کردند و یا در پاسخ به مقلدان وی به رد آرای جنجالی سید کمال حیدری پرداختند.
سید کمال از طریق سیمای جمهوری اسلامی به شهرتی فراگیر رسیده است. وی حدود یک دهه در شبکه ایرانی «الکوثر» در دفاع از عقاید شیعیان سخن میگفت و وهابیها را به چالش میکشید. مدیران شبکه کوثر معتقد بودند که برنامههای سید کمال تأثیرات عمیقی در جهان اسلام گذاشته و موجب گرایش اهل سنت به شیعه شده است. آنها از عمق اثرگذاری این برنامه در عربستان سعودی سخن میگفتند. تا اینکه در ماه رمضان سال ۹۲ سید کمال حیدری جملهای بر زبان آورد که چالش عمیقی در محافل شیعی و حوزوی علیه وی ایجاد کرد: «من ادعا میکنم که بسیاری از میراث روائی شیعه از کعبالاحبارها و یهودیان و نصرانیها و مجوسها به ما رسیده است».
این جمله و بازتابهای گسترده آن، سید کمال را به مسیری انداخت که سایت وی، آن را «حرکت اصلاحی علامه سید کمال حیدری» میخواند و برخی رسانههای عربزبان از آن بهعنوان یک انتفاضه علیه برخی اعتقادات شیعی یاد میکنند. از آن سال موجی در سایتها و شبکههای اجتماعی عربزبان به راه افتاد که: «یکی از علمای شیعه اعتراف کرده که شیعه، یک مذهب اسلامی نیست و ریشه یهودی و مجوسی و نصرانی دارد».
پروژه اصلاح فهم دینی
در این میان واکنش مدیران شبکه کوثر و برخی سایتهای اصولگرای داخلی هم قابل توجه بود. آنها ضمن دفاع از سید کمال و موجهدانستن سخنان وی، از «نگرانی شیعیان جهان» نسبت به تعطیلی برنامه سید کمال سخن گفتند و مدیر شبکه نیز گفت: «سید کمال الحیدری ده سال در الکوثر ماهیت وهابیت را افشا میکرد و این اعتراضات تأثیری در قطع برنامه نداشته است». وی وعده داد که این برنامه با رویکرد جدیدی به فعالیت خود ادامه خواهد داد؛ وعدهای که با شتاب سید کمال در پروژه فکری جدیدش محقق نشد. او بدین نتیجه رسید که همچون غرب، ما نیز برای پیشرفت جامعه، باید از «اصلاحات دینی» به سبک مارتین لوتر آغاز کنیم. البته تعبیر سید کمال، اصلاح فهم دینی است:
«همه اصلاحاتى که در چند قرن اخیر در کشورهاى غربى و خصوصاً کشورهاى اروپایى رخ داده است، اصلاحات دینى بوده است … اگر شما برگردید این سه یا چهار قرن اخیر را نگاهی بیندازید خواهید دید که همه اصلاحاتى که انجام شده است و همه پیشرفتهایى که رخ داده است زیربنای آن اصلاحات دینى بوده است و مبنای آن اصلاحات «لوترى» یا به تعبیر عربى «لوثری» بوده است. که اگر به آن مبانی خوب دقت کنید خواهید یافت که اصلاح فلسفى نبوده؛ بلکه اصلاح دینى بوده و بر اساس اصلاح دینى همه اصلاحات دیگر شروع شده است. پس هیچ راهی نداریم که در جوامع خودمان اگر مىخواهیم اصلاحى، پیشرفتى، تقدمى، نموّى رخ دهد، اوّل باید از اصلاحات دینى شروع کنیم. این را که مىگویم اصلاحات دین، این تعبیر امکان دارد که یک مقدار در آن مسامحه باشد؛ بنده هیچ وقت نمىگویم دین را اصلاح کنیم؛ دین وقتى نازل شد – به اعتقاد ما از خداوند متعال نازل شده- معنى ندارد که دین را اصلاح کنیم؛ باید تعبیری دقیقتر استفاده کنیم و آن اینکه فهم خودمان را از دین، قرائت خودمان را از دین باید اصلاح کنیم؛ نه اینکه دین را اصلاح کنیم».
در ماه رمضان سال ۹۲ سید کمال حیدری جملهای بر زبان آورد که چالش عمیقی در محافل شیعی و حوزوی علیه وی ایجاد کرد: «من ادعا میکنم که بسیاری از میراث روائی شیعه از کعبالاحبارها و یهودیان و نصرانیها و مجوسها به ما رسیده است».
حال دیگر سید کمال به دنبال نقد وهابیت نبود؛ بلکه میگفت برای آنکه تقریب و نزدیکی میان مذاهب اسلامی محقق شود، باید ابتدا از نقد میراث شیعی شروع کنیم تا اهل سنت نیز میراث خود را بازبینی کند. وی با سخنرانیهای متعدد در قم و تهران به آنچه که «حرکت اصلاحی» مینامید شتاب بخشید. وی در مؤسسه فکری و فرهنگی امام جواد(ع) که وابسته به خود وی است، و نیز در جلسات رسمی حوزه قم و حتی دانشگاههای این شهر به ترویج آرای خود میپردازد و البته تأکید دارد که هنوز یک مجتهد شیعه است. او ابایی ندارد که اردیبهشت سال گذشته در جلسه انجمن علمی ادیان و مذاهب حوزه بگوید: «اگر اهل سنت، انتقاد از عثمان و معاویه را برنمیتابند، برای این است که خاکریز اول آنهاست تا شیعه به مرحله انتقاد از ابوبکر و عمر نرسد؛ وگرنه آنقدرها روی خلیفه سوم تعصب ندارند». اما در جلسات متعددی گفته که علمای شیعه نیز باید دست از نگاه تکفیری به اهل سنت بردارند تا تقریب و گفتوگو میان دو فرقه شکل بگیرد. همزمان تأکید میکند: «فردا نگویند آقای حیدری منکر عصمت شده! بنده وﷲ بﷲ معتقد به عصمت هستم؛ کتاب العصمه را هم نوشتهام؛ کتاب بحث حول الامامه را هم نوشتهام؛ کتاب علم الامام را هم نوشتهام؛ هفت کتاب در بحث امامت دارم».
وی به شیعیان هشدار میدهد که وهابیت با حربههای علمی جدیدی به تخطئه شیعه همت گمارده است:
«اخیرا بر مبانى آقاى خوئى، آمدهاند روایت به روایت، در اصول کافى، در وسائل، در کتب صدوق، مىگویند بر مبانى خودتان این روایت یا ضعیف است یا ده مجهول در آن وجود دارد. این را نیز پیاده کردند؛ در کجا؟ در مسأله اثبات امامه الائمه؛ چون ما ادله عقلى مبنی بر اثبات ائمه که نداریم؛ دلیل ما برای امامت امامان باقر و صادق و جواد و هادى و عسکرى(ع) و امام زمان(عج) همه ادله نقلى است. اخیراً پایاننامه دکترا در بغداد درآمده از «عداب الحمش»؛ ایشان آمده نوشته «المهدی المنتظر فی روایات أهل السنه والشیعه الامامیه» و آنجا رفته و بحث کرده، مىگوید اصول کافى شما در باب امامت امام عسکرى(ع) دوازده روایت آورده؛ آن دوازده روایت را بر مبانى آقاى خوئى در معجم رجال حدیث یک به یک بررسی کرده؛ یازده روایت را تضعیف کرده و یک روایت مانده! اینها را باید حل کنیم آقایان! فردا همین جوان دانشگاهى مىآید و مىگوید شما بر چه اساسى این حرف را مىزنید؟ مىگویید در روایت آمده؛ مىگوید روایت که ضعیف است! چون از آن شبکههای وهابیت مىگویند روایت ضعیف است و مجهول و موضوع و مدسوس است. چه جوابى برای اینها داریم؟».
سید کمال از غلو و اخباریگری جدید میان شیعیان ابراز نگرانی میکند و درباره نهاد مرجعیت نیز طرح نوینی دارد:
«بنده معتقدم ما باید یک نهادی داشته باشیم که مراجع متعدد در آن باشند؛ یعنی برای پاکستان مرجعی باشد؛ برای هندوستان مرجعی؛ برای ایران مرجعی. اما نه شورای مرجعیت؛ بلکه شورای سیاستگذاری برای کل جهان تشیع؛ تا بتوانند یکدیگر را تغذیه نمایند؛ چرا که مرجع هر کشور نسبت اوضاع و احوال آن کشور از دیگران شناخت بیشتری دارد».
البته سید کمال میگوید که اجتهاد سابق دیگر توان پاسخگویی به نیازهای زندگی را ندارد؛ از اینجا نیاز به خونی تازه و اجتهادی نو و برداشتی نوین داریم؛ برای تقویت و بازگشت استحکام به اساس مکتب فکری.
سید کمال حیدری از چیزی نگران است که میگوید درباره تعداد محدودی از شیعیان صدق میکند:
«ما تاکنون خدا را شکر، سلفیگری کُشتاری نداریم که افرادی از شیعیان بیایند و دیگران را ذبح نمایند. این اکنون بهعنوان یک پدیده وجود ندارد؛ اما سلفیگری تکفیری و حذفی و اتهامی و لعنی دیگران؛ این در برخی از شبکههای فتنه وجود دارد؛ با اینکه خدا را شکر تعدادشان محدود است».
شاگرد علیه استاد
تخریب آیتﷲ خویی از جمله محورهای مهمی بود که مخالفان سید کمال در رد وی مطرح میکنند. از جمله آیتﷲ سید صادق روحانی که خود و برادرش مرحوم آیتﷲ سید محمد روحانی جزو شاگردان برجسته آیتﷲالعظمی خویی بودهاند در اینباره نوشت:
«مرجعیت مبارکشان تنها به بیان حلال و حرام اکتفا نمیکرد؛ بلکه ایشان نقشی عظیم در ترویج علوم دینی و حوزوی و تربیت صدها بلکه هزاران فقیه و عالم و مجتهد و اندیشمند داشتهاند؛ همچنین محافظت از حوزه علمیه نجف اشرف در سایه خشنترین حکومت ظلم و جور و تأسیس مراکز اسلامی در نقاط مختلف جهان، بهخصوص در کشورهای اروپایی، از دیگر اقدامات بزرگ ایشان است . هر سخنی به جز این گفته شود، سخنی ناآگاهانه است که تنها افراد جاهل یا مریض آن را بر زبان میآورند».
به باور سید کمال، وجود تعداد زیادی از روایات جعلی در میراث روایی شیعه و سنی سبب شد که عقلانیت موجود در جهان اسلام، نه عقلانیت قرآنی، بلکه عقلانیت روایی باشد.
همچنین یک روحانی جوان عربزبان به نام جابر جویر کتابی در بیروت منتشر کرد تا از آقای خویی در برابر حملات سید کمال دفاع کند. این کتاب که مواضع للنظر نام داشت، چهار سال پیش از سوی مؤسسه «التاریخ العربی» در بیروت منتشر شد و به دفاع از آیتﷲ خویی برخاست. شیخ جابر جویر که تحصیلات عالی حوزوی خود را در قم گذرانده است، در کتاب خود کوشید نشان دهد که سید کمال حیدری با گزینش برخی مطالب آقای خویی سعی کرده چهره ناقص و ناموجهی از وی ارائه دهد و او را تخریب کند. این کتاب پاسخی بود به یکی از برنامههای سید کمال حیدری در شبکه کوثر که اکنون با عنوان «مرجعیت و چشمانداز پیش رو (اختیارات و وظایف رجعیت)» در سایت وی منتشر شده است. در این برنامه که ماه رمضان سال ۹۱ از شبکه ایرانی کوثر پخش شد، وی ضمن بیان دو دیدگاه آیتﷲ خویی و امام خمینی درباره شئون و اختیارات فقها در عصر غیبت، تأکید کرد که نظر امام خمینی مورد قبول اکثر فقهای شیعه بوده و نظر آقای خویی در اقلیت است و اگر کسی بگوید امام خمینی مبتکر نظریه ولایت فقیه به شکل کنونی بوده، بیمار یا نادان است. سپس جملاتی از کتب نراقی، صاحب جواهر و شیخ انصاری خواند و نتیجه گرفت که امام خمینی در بیان این نظریه تنها نبوده است. آنگاه نتیجه میگیرد که استادش آقای خویی از مصادیق این سخن صاحب جواهر است که به دلیل انکار ولایت عامه فقیه، طعم فقه را نچشیده است.
سید کمال در ادامه با مخاطب قرار دادن شیعیان عراق گفت که بهتر است به سراغ فقهایی بروند که مثل آیتﷲ خویی نباشند و وظیفه خود را منحصر در نوشتن رساله توضیحالمسائل و نهایتاً قضاوت در نزاعهای اجتماعی نکنند و متکفل تمام امور دینی باشند. به باور سید کمال، آیتﷲ خویی معتقد بوده که وظیفه مراجع دینی در عصر غیبت کبری این است که فقط رساله عملیّه بنویسند و وظیفه دیگری ندارند.
طبیعی بود این موضعگیری سید کمال که خود از شاگردان آیتﷲ خویی و نیز شاگرد شاگردان آقای خویی بوده است، بر دوستداران و طیف قدرتمند حامی آقای خویی گران آید. شیخ جابر جویر که از نویسندگان جوان حوزوی است، در کتاب ۱۹۷ صفحهای خود میکوشد نادرستی نقل قولهای سید کمال از صاحب جواهر و آقای خویی را نشان دهد. وی معتقد است که فقط سید کمال حیدری نیست که مراد صاحب جواهر را به درستی متوجه نشده است، بلکه برخی از استادان و محققان معاصر حوزوی و دانشگاهی همچون آیتﷲ جوادی آملی، مرحوم آیتﷲ معرفت و دکتر احمد جهانبزرگی نیز برداشت ناتمامی از جملات صاحب جواهر درباره اختیارات فقها داشتهاند. به باور وی، آنجا که صاحب جواهر در صفحه ۳۹۷ از جلد ۲۱ جواهرالکلام میگوید: «کسانی هستند که از طعم فقه، ذرهای نچشیدهاند»، مرادش کسانی است که نظر سلّار (سالار) دیلمی (فقیه نامدار بغداد در قرن پنجم) در کتاب مراسم را درباره ولایت فقها بر اقامه حدود در زمان غیبت قبول ندارند؛ نه کسانی مثل آقای خویی که ولایت فقها بر اقامه حدود و امور حسبیه را قبول داشته و با ولایت فقیه به شکلی که در پارادایم سیاسی کنونی رایج است، موافق نبودهاند. وی به صفحه ۳۹۴ همان جلد جواهر اشاره کرده که صاحب جواهر به بیان نظر سلار پرداخته و سه صفحه بعد، آن تعبیر تند را درباره مخالفین سلار بیان کرده و ضمیر «ذلک» در صفحه ۳۹۷ نیز به نظر سلار برمیگردد.
سید کمال حیدری در شبکه کوثر در برنامهای با عنوان «مرجعیت و چشمانداز پیش رو (اختیارات و وظایف مرجعیت)» ضمن بیان دو دیدگاه آیتﷲ خویی و امام خمینی درباره شئون و اختیارات فقها در عصر غیبت، تأکید کرد که نظر امام خمینی مورد قبول اکثر فقهای شیعه بوده و نظر آقای خویی در اقلیت است و اگر کسی بگوید امام خمینی مبتکر نظریه ولایت فقیه به شکل کنونی بوده، بیمار یا نادان است.
شاید بیمناسبت نبود که شیخ جابر جویر به این هم اشاره میکرد که صاحب جواهر در چندین جای جواهر مشابه این تعبیر تند و گزنده را درباره برخی فقها به کار برده و نمیتوان این رویه او را دال بر نادرستی فاحش نظرات دیگران دانست. همچنین در همان صفحه ۳۹۷ و در ادامه جملاتی که سید کمال استفاده کرده، به نظر سلار تصریح مجددی شده و گفته شده که این نظر بدین معنی نیست که فقیه، همه اختیارات متعلق به معصومین را دارد. صاحب جواهر سپس تصریح میکند که اگر بگوییم فقیه همه اختیارات حکومتی معصومین را دارد، دیگر «غیبت» بیمعنی خواهد شد؛ چون اگر شرایط برای متولی شدن فقها در همه امور جامعه وجود دارد، پس به طریق اولی، شرایط برای خود امام زمان(ع) نیز فراهم شده و زمان ظهور فرارسیده است. پس استمرار غیبت به معنی این است که فقها نمیتوانند همه اختیارات معصومین را نیابت کنند. صاحب جواهر به سرپرستی قوای نظامی برای اداره جنگ ابتدایی اشاره کرده و آن را از اختیارات معصومین دانسته است که قابل تفویض به فقها نیست. بنابر این ایراد شیخ جویر بیراه نیست و نمیتوان سید خویی را از مصادیق تعبیر تند شیخ نجفی در جواهر دانست.
جویر در ادامه همچنین به ایراد دیگر سید کمال به آقای خویی پرداخته که مدعی بود با استناد به جملات سید خویی میتوان گفت که وی به جز تألیف رساله عملیه و نهایتاً قضاوت، وظیفه دیگری برای فقها قائل نبوده و همین سبب عدم اهتمام حوزه نجف به نیازهای مردم شده است. وی ضمن برشمردن موارد متعددی از احتیاجات و نیازهای مردم که از نظر سید خویی، فقها متکفل و متولی رفع آنها هستند، در صفحه ۵۰ تعریضی هم به نظر محسن کدیور در کتاب نظریات دولت در فقه شیعه وارد کرده و گفته که ادعاهای سید کمال حیدری و شیخ محسن کدیور درباره مبانی سیاسی و اجتماعی آقای خویی با توجه به چنین شواهدی که در آثار و آرای ایشان دیده میشود نادرست است. جویر همچنین در صفحه ۵۲ از تعلیقه میرزا جواد تبریزی بر مکاسب نقل کرده که وی نیز همچون استادش آقای خویی قائل به دخالت فقها در امور سیاسی و اداره امور مسلمانان و دفاع از جامعه اسلامی بوده است.
بخشی از کارنامه چند سال اخیر سید کمال در زیر سؤال بردن فهم برخی فقهای شاخص از دین و نیز سستدانستن میراث روایی شیعه و تأکید معنادار بر قرآن شاید بیشباهت به پروژه اصلاحات لوتر نباشد؛ اما آیا خود وی چنین نسبتی را میپذیرد؟
البته میتوان به سیره سیاسی آقای خویی هم اشاره کرد که نشان میدهد وی چندان بیاعتنا به مسائل سیاسی و اجتماعی نبوده است. با این حال شاگردان سید کمال حیدری در سایتی که برای دفاع از وی به راه انداختهاند، در پاسخ به برداشتی که جویر از سخنان صاحب جواهر ارائه داد، به وی گوشزد کردهاند که طلبه مبتدی و جوانی بیش نیست و میتواند به برداشت آیتﷲ سید محمود هاشمی شاهرودی از سخن صاحب جواهر مراجعه کند که عین برداشت سید کمال حیدری است.
مصاف با عقلانیت روایی
نکته دیگری که حامیان سید کمال حیدری متذکر میشوند این است که ایرادات وی به میراث روایی شیعه، همانند ایرادات آیتﷲ آصف محسنی – روحانی برجسته افغان – است و هر دو فقیه قصد دارند میراث شیعه را از خرافات پالایش کنند. البته استنادهای سید کمال به نظرات مرحوم بهبودی در کتاب موروث الروائی بین النشأه و التأثیر نشان میدهد که وی در سالیان اخیر ترجیح میدهد به جریان تجدیدنظرطلبی که مرحوم بهبودی و آیتﷲ محسنی ذیل آن تعریف میشوند نزدیک شود.
به باور سید کمال، وجود تعداد زیادی از روایات جعلی در میراث روایی شیعه و سنی سبب شد که عقلانیت موجود در جهان اسلام، نه عقلانیت قرآنی، بلکه عقلانیت روایی باشد.[۱] از نگاه وی اسلام در اثر این عقلانیت روایی، تبدیل به یک افیون ضد عقلانیت و سبب عقبماندگی مسلمین شده است.[۲]
سید کمال معتقد است فرهنگ دینی حاکم بر اهل سنت متأثر از صحیح مسلم و صحیح بخاری و فرهنگ حاکم بر شیعیان متأثر از بحارالانوار است و ما باید تأثیرات بحارالانوار و نحوه دسترسی علامه مجلسی به منابع بحار را بررسی کنیم.[۳] این روحانی ۶۰ ساله عراقی از «وهابیت شیعی» سخن میگوید و همه را از رشد افراطگرایی شیعی برحذر میدارد.
سید کمال حیدری و چشمانداز پیش رو
چند سال از جنجالآفرینی سید کمال حیدری میگذرد. اگرچه دیگر او را در بخش برونمرزی تلویزیون ایران نمیبینیم؛ ولی وی روابط خود را با نهادهای علمی رسمی ایران حفظ کرده است. فعالیت دفتر وی در نجف و قم با جدیت ادامه دارد. مؤسسه حوزوی تحت نظر وی به جذب و تربیت نیرو مشغول است و تصاویر وی در مناطق مختلف شهرهای نجف و کاظمین گویای آن است که حملات تند وی به فقهای نامدار این شهر، سبب محدود شدن وی نشده است.
شاگردان وی میکوشند استادشان جای خالی مرحوم سید محمدحسین فضلﷲ را پر کند. نزدیکی وی به آرای نواندیشان دینی ایران و همسویی وی با امثال مرحوم بهبودی و آیتﷲ آصف محسنی میتواند به تدریج، جریان تجدیدنظرطلب درونحوزوی را تقویت کند. سید کمال با فعالیتهای چند سال اخیر خود نشان داده که بیمیل نیست با بدنهی نوگرای دینی جامعه ایران پیوند یابد.
او شاگردان فعالی دارد که دست به قلم هستند و اهل تألیف کتاب. برخی مثل شاگرد لبنانیاش شیخ حیدر حبﷲ اکنون در رده اساتید و نویسندگان مطرح حوزوی، همپای استاد خود به پروژهای که «اصلاح فهم دینی»اش میخوانند مشغولند و برخی نیز در ردههای میانی حوزوی مشغول تألیف و پژوهش هستند.
سید کمال همچنین از معدود روحانیون تجدیدنظرطلبی است که روابط حسنه خود با مسؤولین جمهوری اسلامی را حفظ کرده است. شهرت وی مدیون رسانه رسمی جمهوری اسلامی بوده و او نیز همانگونه که تصریح کرده است، از نظر مبانی فقهی به امام خمینی نزدیک است و نه استادش آیتﷲالعظمی خویی. حتی برخی حامیان وی معتقدند که دلیل حملات سنگین به وی، حمایتش از مرجعیت آیتﷲ خامنهای در سال ۷۳ و روابط حسنه وی با رهبر جمهوری اسلامی است. به هر حال اکنون فعالیتهای مرجعیتی دفاتر سید کمال در ایران و عراق گسترش یافته و جنجالها و شایعات چند سال اخیر، از وی شخصیتی مطرح در کشورهای عربی ساخته است. مسیری که سید کمال برای خود برگزیده، نه حرکت در روال مرسوم و متداول حوزوی، بلکه مخاطبیابی در میان نوگرایان حوزوی و تحصیلکردگان دانشگاهی است. او کوشیده وجهه ضد شیعی و تجدیدنظر طلبی که از وی ساخته شده، تعدیل شود تا بتواند مخاطبان سنتی خود را نیز حفظ کند.
اما آیا آنگونه که خود در سایت رسمیاش در گفتاری تحت عنوان «اصلاحات دینی را چگونه شروع کنیم؟» آورده است، قصد اصلاحات لوتری در جوامع شیعی را در سر دارد؟ بعید به نظر میرسد که از ماهیت و کیفیت اصلاحات مارتین لوتر در دنیای مسیحیت بیاطلاع باشد. شالوده این رفرمیسم مذهبی بر اساس نفی مرجعیت انحصاری کلیسا در فهم کتاب مقدس و مقابله با سنن و فرامین کلیسایی بود که به دو پاره شدن جهان مسیحیت منجر شد. بخشی از کارنامه چند سال اخیر سید کمال در زیر سؤال بردن فهم برخی فقهای شاخص از دین و نیز سستدانستن میراث روایی شیعه و تأکید معنادار بر قرآن شاید بیشباهت به پروژه اصلاحات لوتر نباشد؛ اما آیا خود وی چنین نسبتی را میپذیرد؟ و آیا او فکری برای تفاوتهای بنیادین حوزههای علمیه شیعه با نهاد کلیسا و نیز فرق جایگاه قرآن در میان شیعیان با جایگاه انجیل در جهان مسیحیت کرده است؟ البته وی اصرار دارد که در تبیین حرکت لوتر بگوید اصلاح فهم دینی بر اصلاح فلسفی تقدم دارد. اما آیا نام بردن از لوتر موجب بدفهمیهایی در فرایند دیالوگ وی با منتقدان شیعی و به ظاهر حامیان سنیاش نمیشود؟
منبع: تقریرات، شماره ۴ و ۵
پانوشتها
الموروث الروائی بین النشأه و التأثیر، ص ۲۸۷.
همان، ص ۲۸۸.
همان، ص ۲۹۳.