چون نیک بنگری همه تزویر می کنند!

ین روزها که واقعه تلخ مرگ یک سیاهپوست در آمریکا جهان را تکان داده و جنبش اعتراضی و ضد نژادی در آمریکا و اروپا را به خیابانها کشانده است، حرف و حدیث بسیار است و روزانه و بلکه در ساعت، میلیونها کلمه در رسانه های مختلف جهان تولید و انتشار می یابد. این کلمات یا به طور حرفه ای و خبری است و یا (غالبا) در نقد و تقبیح رفتار پلیس آمریکاست و یا در دفاع مستقیم و غیر مستقیم از دولت کنونی و به ویژه رئیس جمهور نژادپرست کنونی مستقر در کاخ سفید.
اما نکته قابل تأمل این است که گاه دیده می شود افرادی و یا نظام هایی که خود ماهیتا استبدادی اند و نسبت شان با آزادی و دموکراسی و حقوق بشر نسبت جن و بسم الله است، در مقام آزادی خواه و مدافع حقوق شهروندی برآمده و به دولت آمریکا و نظام سیاسی آن اعتراض می کنند و به مقامات سیاسی و امنیتی و پلیس کشوری چون آمریکا توصیه می کنند که دست از خشونت بردارند و آزادی مردم را محترم بشمارند! در این میان رژیم جمهوری اسلامی و مقامات آن به راستی گوی سبقت را از چین و روسیه ربوده اند.
اخیرا یک کنسرتی در تلگرام می دیدم با عنوان «عجب دنیاست، این دنیا»!! و گویا خواننده اش یک هنرمند افغانستانی بوده است. مضمون این موسیقی با کلام، اشارتی معترضانه بود به انواع نابرابریها در جهان.
رهبر جمهوری اسلامی، که طبق عادت مألوف همواره منتقد و در واقع طلبکار عالم و آدم است، می گوید «در آمریکا مردم را با جنایت واضح می کشند، عذرخواهی هم نمی کنند، زبانشان هم دراز است». و صد البته کارگزاران آستان ولایت (از جمله رئیس قوه قضاییه که خود متهم به کشتار چند هزار زندانی سیاسی است) نیز به پیروی سنگ تمام گذاشته و هر لحظه دست اندرکار شدیدترین اعتراضات به دولت آمریکا هستند.
گفتن ندارد که هر نوع اعتراض به وضعیت کنونی آمریکا، جدای از معترضان و انگیزه هایشان، اصولا حق است و نه تنها هیچ کس را نمی توان از حق اعتراض محروم کرد بلکه سنت خوبی است که حتی مستبدین به همتایانشان نیز اعتراض کنند (چرا که حداقل تلویحا پذیرفته اند که خشونت و سرکوب و تضییع حقوق شهروندان و به ویژه کشتار شهروندان محکوم است) اما راستی چگونه توان پذیرفت که، وفق تمثیل ایرانی، دیگ به دیگ بگوید روت سیاه؟! از چهل و دو سال سرکوب و زندان و شکنجه و کشتار مردم در خیابان و زندان که بگذریم، آیا آقای خامنه ای همین شش ماه پیش ایران را از یاد برده است که چند روز خیابانهای تهران میدان جنگ بود و طی آن به اقرار رسمی 230 نفر به خون غلطیدند؟! در آمریکا هرچه هست، به خاطر یک قتل فجیع در خیابان به دست یک پلیس ظاهرا نژادپرست (آن هم پلسیی که در خدمت فرماندار ایالت است و نه مستخدم دولت فدرال) ده روزی است که سراسر آمریکا در جنبش است و تمامی رسانه های آمریکا دارند آنها را پوشش می دهند و برخی مقامات نه چندان موجه امنیتی و نظامی تمام قد در برابر رئیس دولت شان ایستاده اند، اما جناب خامنه ای! آیا شما از کشتار گسترده و حتی بی دلیل نیروهای امنیتی رسمی و غیر رسمی تان که مطلقا تحت امر شما هستند، عذرخواهی کرده اید؟! اصولا با توجه به ساختار حقوقی و حقیقی نظام ولایی ایران، می توان تصور کرد که این نوع کشتارها بدون اذن شما بوده است؟! لطفا یک بار هم که شده پاسخ دهید و اگر واقعا شما مسئول نیستید، مقصران جانی را محاکمه و مجازات کنید و خود را از محکومیت همیشه تاریخ برهانید! در غیر این صورت، حتی ذوب شدگان در ولایت شما نیز، چنان اعتراضی را جدی نمی گیرند!
قابل توجه این که از آن سو هم کم و بیش همین داستان است. در ایران هر اتفاقی که می افتد، بی درنگ ترامپ و کارگزاران کاخ سفید و غالبا دشمنان ایران (و نه فقط دشمن رژیم کنونی) و حتی ترامپیست های وطنی فریاد واآزادیا سر می دهند و خود را در کنار مردم شریف و مظلوم ایران! معرفی می کنند! راستی عجب دنیاست، این دنیا!
اما باید در این میان با حافظ همنوا شد که:
چون نیک بنگری، همه تزویر می کنند!
جمعه 16 خرداد 99

Share:

More Posts

پیروزی نظامی و شکست اخلاقی

واقعیت مکرر تاریخی این است که حکومتی و حتی فردی به پیروی از قاعده رایج «الحق لمن غلب» با توسل به انواع ابزار از جمله

پاسخی به یاوه های نتانیاهو

در گذشته متنی کوتاه نوشته و در این کانال منتشر کرده ام با عنوان «بزرگترین تجربه عمر سیاسی ام» و در آن گفته ام پس

رفع یک ابهام

اشاره: در ارتباط با انتشار یادداشت اخیرم در ارتباط با محکومیت جنایات اسرائیلی ها در غزه و اخیرا لبنان یک دوست خیرخواه و علاقه مند

Send Us A Message