اشاره: متن زیر را در اواخر تیرماه سال 1393 به مناسبت کشتار مردم غزه به دست جانیان اسرائیلی در سایت جرس منتشر کرده ام و اکنون به مناسبت رونمایی از «معامله قرن» با معماری سوداگر بزرگ قرن دونالد ترامپ و شرکاء در اینجا بازنشر می کنم تا حداقل اعتراضم را به عنوان یک انسان قرن بیست و یکمی نشان داده باشم. nnغزه همچنان در آتش و خون است. ارتش اسرائیل حمله زمینی را نیز آغاز کرده است. افق تیره و تاریک است. هیچ کس نمی داند که این فاجعه تا کی و کجا ادامه خواهد یافت. تا کنون قربانیان جنایت از مرز 500 نفر ار مردمان گذشته (غالبا غیر نظامی و زنان و کودکان) و چند هزار نفر آواره و بیش از سه هزار نفر مجروح و حدود 15 هزار خانه ویران شده است. برق بخش هایی از غزه به وسیله اسرائیل قطع شده است. آب آشامیدنی کم یاب شده است. هیچ دادرس و فریادرسی نیست. دولت های عربی زبون تر از آنند که گامی بردارند و حتی کلامی بگویند. مسلمانان عموما یا بی خبرند و یا پراکنده و یا مانند ایران گرفتار حکومت هایی هستند که حتی به آنها اجازه تحرک اعتراضی هم نمی دهند. فضای عمومی و رسانه ای غربی نیز کم و بیش رسما و عملا با سکوت و یا تحریف حقایق و گاه با جا به جایی ظالم و مظلوم در فرجام کار در کنار دولت متجاوز اسرائیل ایستاده اند. حرکت های اعتراضی مردمی چند روز اخیر در برخی شهرهای اروپایی نه چندان بازتاب پیدا می کند و نه چندان مؤثر واقع می شوند. دولت های غربی هم عموما پیدا و پنهان حامی اسرائیل جانی اند. nدر آمریکا هم وضع روشن است. راست گراهای کنگره و لابی های اسرائیل هر نوع امکان را برای جلوگیری از تجاوزات اسرائیل از بین برده اند. تا آنجا که اوبامای دارندة جایزه صلح نوبل نیز ذیل عنوان فریبنده «حق دفاع مشروع» از جنایات آشکار این دولت جانی و ناقض تمام اصول انسانی و حقوق بین الملل و حقوق بشر حمایت کرده و فقط لطف فرموده از اسرائیل مهربانانه تقاضا کرده اند که تلاش کند تلفات غیر نظامیان به حداقل برسد! سازمان ملل که هم با حق وتوی آمریکا (و البته دیگران) نیز بهتر از این نمی تواند باشد. حتی دریغ از یک قطعنامه خشک و خالی! حدود چهل سال پیش در مقاله ای با عنوان «سازمان ملل یا امام زاده بی غیرت» از بی خاصیتی و کم خاصیتی این نهاد مهم بین المللی سخن گفته بودم، هر چند امروز وجود همین سازمان را از نبودش مفیدتر می دانم و دیگر به تند و تیزی دوران خامی جوانی نیستم، ولی در هرحال تردید ندارد که این نهاد نیز غالبا ابزار دست قدرتهای برتر جهانی است و گرنه چگونه ممکن است که در برابر این همه گردن کشی و قانون شکنی دولت یاغی نتانیاهو اقدام مؤثری نکند؟ اصلا چگونه است که این سازمان نتوانسته دولت یاغی اسرائیل را به برداشتن حصر هفت ساله غزه متقاعد کند و امکان زیست انسانی حداقلی بیش از یک و نیم میلیون نفوس را فراهم آورد؟ مگر نمی گویند که رعایت حقوق بشر در هر شرایطی لازم است و بر هر چیز دیگری تقدم دارد؟ مرگ آرام و نابودی خاموش یک ملت و مردمان غزه چگونه و با کدام عدالت و قانون و حقوق بشر منطبق است؟ اگر این اقدامات چند باره با معیارهای حق بین الملل مصداق «جنایت علیه بشریت» نیست، چیست؟ چرا تا کنون حتی یک بار رژیم فاسد و جانی و ضد بشری اسرائیل برای این همه جنایت و نقض شصت ساله حقوق بشر و قوانین بین المللی مجازات و ادب نشده است؟ nمن به دلایلی به اوباما علاقه دارم و سیاست و حداقل طبیعت نرم و صلح طلبانه او را در کار جهان مفید می دانم ولی حقیقت این است که وقتی سخن او را شنیدم، نه تنها از همه چیز و همه کس ناامید شدم بلکه هزار بار بر رهبران جهان از نیک وبدشان لعنت فرستادم. آخر این همه دروغ و تجاوز و نقض قوانین بین المللی و این همه جنایت آشکار و آنگاه دعوی «حق دفاع مشروع» اسرائیل؟! مگر دفاع مشروع، که در جای خود درست و معقول است، هر جنایتی را مجاز می داند؟ مگر نخستین حمله را ارتش اسرائیل آغاز نکرد؟ این قانون فقط برای دولت تا بن دندان مسلح و بچه نُنُر و نورچشمی غرب و آمریکاست؟ با همین منطق مردمان غرق در خون غزه حق ندارند از خود دفاع کنند؟ تازه ابزار دفاع و یا حمله آنان چند موشک و راکت است که آن هم با تدبیر «گنبد آهنین» اهدایی آمریکا و غربیان در هوا نابود شده و کمترین تأثیری ندارد و با توان رزمی زمینی و هوایی و دریایی و موشکی بی انتهای اسرائیل قابل مقایسه نیست. این همه نابرابری و تبعیض آشکار چگونه و با چه معیاری قابل قبول و توجیه است؟ آیا در جهان کسی تردید دارد که تهاجم وحشیانه و ددمنشانه اسرائیل به دلیل نگرانی از تفاهم اخیر دولت غزه و دولت عباس است؟ اسرائیل می داند که این تفاهم و پیوستن حماس و دولت غزه به روند صلح، کار را بر دولت راست گرا و مخالف صلح کنونی، دشوار خواهد کرد و حداقل دیگر هیچ بهانه ای برای توسعه شهرک سازس غیر قانونی وجود ندارد. کسی تردید دارد تا پدیدة شوم اشغال وجود دارد، جای هیچ گونه امیدی برای صلح باقی نمی ماند؟ nراستی گویی در این جهان بی روح و ظالم و سراسر تبعیض امید به انسانیت و عدالت یکسره مرده است! در برابر این همه قتل و خرابی و آوارگی فلسطینیان چند نفر در خاک اسرائیل کشته (طبق اخبار دو نفر) و چند نفر آواره شده (هیچ) و چند خانه ویران شده است؟ حال که در زمین فریادرسی نیست و عدالت و شفقت یکسره رخت بربسته، بهتر است که در ناامیدی مطلق از تنها امید مظلومان مدد بخواهیم تا روحی در این جهان بی روح بدمد و اندک عدالتی به آدمیان عرضه دارد و راهی به رهایی بگشاید. nچهارشنبه 9 بهمن 98 n
گفتگویی که گویی دو طرف حرف هم را نمی شنوند!
داستان تحمیل حجاب اجباری در جمهوری اسلامی دیرینه سال است و به ماه های اول عمر جمهوری اسلامی باز می گردد. نخستین کسی که این