حکم سنگین صادرشده برای فرزند آیتالله منتظری تنها به دلیل انتشار یک فایل صوتی مربوط به اعدامهای سال ۶۷ نگاهها را بار دیگر متوجه سیستم قضایی و امنیتی ایران کرده است. صدور چنین حکمی از کجا نشأت میگیرد؟
گزارشي از ميترا شجاعي
“عقلانیت لمپنی دستگاه قضایی و امنیتی ایران”
حکم صادره برای احمد منتظری را اما شاید غیر از برخورد با شخص منتظری و خانواده آیتالله منتظری بتوان نوعی “زهر چشم گرفتن” از مخالفان و معترضان بالقوه و بالفعل نیز دانست.
این “زهر چشم گرفتن” را رضا علیجانی اینگونه تفسیر میکند: «در دستگاه قضایی و امنیتی ایران حتی در دستگاه سیاست داخلی و خارجی کشور نوعی “عقلانیت لمپنی” وجود دارد. در عقلانیت لمپنی شما علاوه بر برخورد قانونی یا شبه قانونی با افراد، باید آنها را شخصا هم مورد تنبیه قرار دهید. یعنی سر جای خودشان نشاندن، زهر چشم گرفتن و ادبیات لمپنی که در پس و پشت این برخوردها وجود دارد. ما این را در برخورد با آقای احمد منتظری هم می بینیم. یعنی افراد نباید زبان درازی بکنند، نباید فضولی و کنجکاوی بکنند و اگر به آنها فرمان داده شد که سر جایتان بنشینید، باید مطیع باشند.»
این تحلیلگر سیاسی معتقد است وجه مشترک پرونده محمود صادقی، نماینده مجلس که به دلیل سوال درباره حساب بانکی رئیس قوه قضائیه تهدید شده و نیز نرگس محمدی، فعال حقوق بشر محکوم به ۱۰ سال حبس با پرونده احمد منتظری در همین شیوه برخورد است.
علیجانی میگوید: «چه در پرونده محمود صادقی و چه در پرونده احمد منتظری و چه در پرونده نرگس محمدی یک فرهنگ و ادبیات حاکم است. یعنی وقتی فرمان میآید همه باید اطاعت بکنند. حالا آقای احمد منتظری از این فرمان اطاعت نکرده. همان گونه که نرگس محمدی نکرده، همان گونه که محمود صادقی نکرده. یک ادبیات، یک فرهنگ و یک نحوه برخورد در همه اینها حاکم است و این هم برای تنبیه شخص آقای احمد منتظری است، همان گونه که تنبیه شخص محمود صادقی و نرگس محمدی، و هم برای ارعاب دیگران.»
“خلع لباس روحانیت” حکمی که هیچ مبنایی ندارد
حکم احمد منتظری، غیر از ۲۱ سال حبس بخش دومی هم دارد: سه سال خلع لباس روحانیت. این برای اولین بار نیست که دادگاه ویژه روحانیت، یک روحانی را از پوشیدن لباس روحانیت بر حذر میدارد. حسن یوسفی اشکوری شاید مشهورترین این موارد باشد که پس از شرکت در کنفرانس برلین از لباس روحانیت خلع شد.
اشکوری درباره این حکم به دویچهوله میگوید: «این حکم کاملا بیمعنا و کار لغوی است. به خاطر اینکه روحانیت اسلام یا روحانیت شیعه به طور خاص اساسا سازمان و تشکیلات ندارد. مقام روحانی را کسی به کسی نمیدهد، لباس روحانیت را کسی به کسی نمیبخشد، این سنت تقریبا هزارساله حوزههای علمیه است که یکنفر وقتی که طلبه میشود، میتواند از همان اول به اختیار خودش لباس بپوشد یا نپوشد و ممکن است مجتهد هم بشود و بهترین مقام علمی را هم کسب بکند، اما هیچ وقت لباس روحانیت نپوشد. بنابراین این فقط یک بدعت است که در جمهوری اسلامی گذاشته شده و همان طور که گفتم کاملا انگیزههای سیاسی دارد.»
این انگیزههای سیاسی چیست؟ اشکوری میگوید: «هدف از خلع لباس برخی از روحانیون دو چیز است: یکی تحقیر و تخفیف شخصیت آنها و دیگرهم اینکه بگویند این افراد که جور دیگر میاندیشند از ما نیستند و اینها را از اعتبار و وجاهت اجتماعی و دینی ساقط کنند و بگویند که روحانیون حاکم یکپارچهاند و هیچ شکافی در بینشان وجود ندارد. در حالی که این خلاف واقعیت امر است.»
“کاری بیسابقه در تاریخ تشیع ایران””کاری بیسابقه در تاریخ تشیع ایران”
آنچه که آیتالله منتظری و پس از او پسرش انجام دادند، در حقیقت چه بود؟ اشکوری از دید فقهی اقدام منتظری را اینگونه توصیف میکند: «یک مرجعی، آن هم یک مرجع عالیتری که مقام رهبری یک نظام و یک انقلاب را برعهده دارد فتوا به کشتن چند هزار نفر از زندانیان میدهد. در مقابل، یک عالم، یک مجتهد که همان درس حوزه را خوانده، به همان فقه باور دارد، تمام قد در برابر او میایستد، در برابر حاکمیت مقتدر میایستد، با شجاعت اعتراض می کند و آنها را جنایتکار معرفی میکند و بعد هم در مورد خود آقای خمینی که به هرحال مورد احترام آقای منتظری هم بود، رهبر انقلاب بود، میگوید من دوست ندارم ۵۰ سال آینده از ایشان به عنوان یک شخص خونریز و سفاک یاد کنند. یک چنین موضعگیری را ما در تاریخ روحانیت شیعه نداریم. یعنی اینکه روحانیت شیعه در برابر تکفیر یا کشتار افراد یا سرکوب دگراندیشان اعتراض بکند. گاهی اعتراضهای معدودی صورت گرفته، اما در این حد، در این قامت واقعا من در تاریخ روحانیت شیعه سراغ ندارم.»
و همین بیسابقه بودن اقدام منتظری است که الزام پشتیبانی از فرزند او را بیشتر میکند. اشکوری میگوید: «همان زمان هم اگر آقای منتظری تنها نمیماند، چهار نفر دیگر هم اعتراض میکردند، چهار نفر دیگر هم با آقای خمینی صحبت میکردند یا به او تذکر میدادند یا به دادگاهها و شورای عالی قضایی اعتراض میکردند، چه بسا آن مسائل هم به وجود نمیآمد. ولی حالا که آن گذشتهها گذشته و نمیشود جبران کرد، فکر میکنم که باید الان علما و مراجع قم به حکم احمد منتظری اعتراض کنند برای اینکه اگر امروز این اعتراض را نکنند، فردا نوبت خودشان میرسد.»
فايل صوتي مصاحبه:
[Audio:2016-11-28.mp3]