اشاره: متن زیر سخنرانی دکتر احسان شریعتی در مراسم هفتاد و دومین سال تولد شریعتی در دانشگاه خوارزمی است که در روزنامه اعتماد منتشر شده و این متن البته از سایت ملی-مذهبی بازنشر می شود.nnبنام خداوند حقیقت و زیبایی،nامروز به مناسبت هشتادودومین سالگرد تولد دکتر علی شریعتی، معلم انقلاب مردم و به دعوت دوستان این دانشگاه گرد آمدهایم.nهمیشه وقتی از شریعتی صحبت میکنیم، او را در گذشته بررسی و مطرح میکنیم اما شریعتی علاوه بر آنچه در گذشته گفته و نوشته است، در امروز جامعه هم اثر دارد، گاهی این اثر خلاف خواست، بحث و غرض او بوده است. این تناقض یا سوء- حسن برداشتهایی که از شریعتی میشود، نشانگر آن است که این برداشتها از سوی موافقان یا مخالفان نمیتواند یکسره درست باشد.nمیدانید که شریعتی به تمام اتهامات متهم است. او را مسبب تمام اوضاعی میدانند که پیش آمده است. عدهای هم ایشان را به اینکه با نظام گذشته همسو بوده متهم میکنند. نمیتوان پذیرفت که همه این برداشتها در آنِ واحد صادق باشد. n. پس ما با یک سوءتفاهم بزرگ در مورد شریعتی مواجه هستیم.nسومین نکتهای که شریعتی را تا به امروز تداوم میدهد، پیروان فکر شریعتی هستند. خود بنده علاوه بر اینکه فرزند شریعتی هستم خود را بهعنوان پوینده راه و پروژه شریعتی قبول دارم و میخواهم که در این بحث با این عنوان شرکت کنم. کار فکری من هم حکم میکند که به موضوع بپردازم.nشریعتی مجموعهای از سوءتفاهمات و حسنظنها و درواقع عشق و نفرتی را برمیانگیزد و باعث میشود که بسیاری از اهالی آکادمی از ورود به این موضوع اجتناب میکنند. اما من میپذیرم ولو اینکه این پذیرفتن، اولین سوءتفاهمی که ایجاد میکند این است که من فرزند شریعتی هستم پس ممکن است گفته شود که من باید از او دفاع کنم.nبرای من شریعتی بهعنوان یک پرسمان یا یک پروبلماتیک هنوز مطرح است. به شرط اینکه این گفتمان محقق شود. منظور اصلی پرسمان انتقادی ازسرگرفتن است؛ ازسرگرفتن یک روش در پدیدارشناسی است، یعنی بازگشت به واژه سلف یعنی سنت سلف صالح که درحالحاضر از آن توسط گروههای افراطگرا و تکفیری و الحادی سوءاستفاده میشود.nاما این بازگشت در اصل روش سیدجمالالدین اسدآبادی است. او بود که میگفت باید به سنت سلف صالح برگردیم. یعنی همانطور که دورهای بازگشت به کتاب داشتیم، یک بازگشت به سنت هم برای فهم کتاب داریم. ما برای اینکه منظور کتاب را بفهمیم باید از متدولوژی و روش پیامبر(ص) هم آگاه باشیم، اینکه پیامبر(ص) چگونه کتاب را میفهمید و چگونه جامعه جاهلی را از جاهلیت خارج کرد. شگامان اندیشه دینی در اسلام پروژهای معادل با پروتستانتیزم مسیحی آغاز کردند٫ به این پروژه رفرماسیون، نودینپیرایی یا رنسانس یعنی نوزایی نیز در دنیای غرب میگویند. در دنیای اسلام سیدجمالالدین اسدآبادی، اقبال لاهوری و علی شریعتی ما را با پروژه رفرماسیون درون اسلام آشنا کردند. این پروژه، پرسمان یا پروبلماتیک هنوز هم مطرح است. سوءبرداشت یا حسن برداشت در مورد آن زیاد است. اما کار ما برای فهم درست این پروژه چیست؟nما برای برخورد با گذشته به قول نیچه، فیلسوف آلمانی میتوانیم سه رویکرد داشته باشیم. نیچه در سود و زیان مطالعات تاریخی این بحث را مطرح میکند. یک وقت میخواهیم گذشته را حفظ کنیم که به آن روش سنتگرایی میگوییم. دیگری روش عظمتگراست که میخواهد به گذشته برگردد و عظمت گذشته را برگرداند؛ آن چیزی که ما به آن بنیادگرایی میگوییم و آخرین روش، روش انتقادی است که روش روشنفکران است که گذشته را نقد میکنند.nهرکدام از این روشها بخشی از واقعیت را نشان میدهند. یکی میگوید که گذشته موضوع و ما محصول گذشتهمان هستیم. تاریخ، فرهنگ و همین زبانی که با آن صحبت میکنید به گذشته ما مربوط است.nروش شریعتی و بقیه نواندیشان و رفورماتورهای دینی در جهان اسلام یک روش ازسرگیرانه و ساختارگشایانه است؛ آن چیزی که در هرمنوتیک به آن میگویند ساختارگشایی، که هوسرل و دریدا آن را مطرح کردند. ساختارگشایی یا بازسازی به این معناست که ساختارهای گذشته ما زنگار گرفتهاند و متصلب شدهاند و ما باید به روشی این ساختارها را زنگارزدایی یا تصلبزدایی کنیم. این روش به طور خلاصه ساختارگشایی با بازسازی نام گرفته است.nاین روش به گذشته برمیگردد و میخواهد آن را از سر بخواند. اما برخلاف روش سنتگرا که میخواهد همان عقیده را حفظ کند یا روش بنیادگرا که میخواهد عظمت گذشته را بازگرداند، است. فرق روش سوم نوگرا با بنیادگرا چیست؟ روش بنیادگرا هم به سنتگرا شبیه است و هم به نوگرا.nعظمتگرایان مثل سنتگرایان میخواهد گذشته و شریعت را بازگردانند. مضمون و درونمایه این تفکر گذشتهگراست، اما از روشهای جدیدی که برای این بازگرداندن عظمت استفاده میکنند به روش مدرن نزدیک میشوند، یعنی از آخرین ابزارآلات مدرن برای اینکه گذشته را برگردانند، استفاده میکند. به همین دلیل میبینیم بازیگران این جریان تحصیلکردهها هستند که خودشان را به شکلهای سنتی درآوردهاند و از روشها و تکنولوژیهای مدرن استفاده میکنند، تا اینجا شبیه نواندیشان هستند اما تفاوتشان با نواندیشان چیست؟ نواندیشانی مانند سیدجمالالدین، اقبال و شریعتی گذشته را نقد میکردند و اصولا آیندهگرا بودند. آنها گذشته را در خدمت آینده میخواستند نه اینکه آینده و حال را برای گذشته بخواهند. در حالی که جریانات سنتگرا و عظمتگرا با خلعکردن ظرف و مظروف همه چیز را تغییر میدهند؛ یعنی اینکه مثلا اسلام که انقلابی بوده برای ظرف تاریخی و فرهنگی و اجتماعی زمان خود آمده است اما از روشها و احکامی متأثر شده است. مثلا اسلام مخاطبش بردگان بودند و این نهضت علیه نظام بردگی به وجود آمد. اما به دلیل اینکه نظامهای اجتماعی، اقتصادی و تاریخی را نمیتوان یکشبه تغییر داد آثار و بقایای نظاردگی در قوانین اسلام باقی مانده است. خب اگر ما این روح اسلام را دریابیم با همه اشکال بردگی مخالفت میکنیم، اما میبینیم که افراطگرایان فرمالیست هستند. این بنیادگرایان اصولا اولین شاخصهشان این است که فرمالیست هستند؛ یعنی میخواهند تمام گذشته را آنچنان که بوده، بازگردانند. آنها در بساطشان چوبی را میفروشند که میگویند پیامبر با این مسواک میزد. اینها کاری ندارند که اصل مسواکزدن را پیامبر سنت کرد، نه اینکه این چوب مقدس باشد.nدر حالی که نواندیشان دینی مثل سیدجمالالدین، اقبال و شریعتی میخواستند با پذیرش آخرین دستاوردهای علم و زمان، کتاب و سنت را به امروز برسانند. دوران شریعتی صورتبندی معرفتی خودش را داشت. شریعتی با پاسخی که به پرسش زمانه خود میداد، شناخته میشود. اما اندیشه شریعتی پتانسیل و ظرفیتی داشت که توسط پیروانش و آثاری که باقی مانده، ادامه دارد. ما پیروان شریعتی و پویندگان پروژهای که امثال شریعتی پیشگامان آن بودند، امروزه در دوران دیگری هستیم، با صورتبندی معرفتی و گفتمانها و پرسمانهای دیگری روبهروییم؛ برای همین باید صورت مسئله جدید را دوباره مطرح کرد و گفت که تداوم نسلی و گفتمانی در شکل جدید چگونه صورت میگیرد. عصر ما، عصر تصاحب و پایانهاست، در حالی که عصر شریعتی، عصر ایدئولوژیها و انقلابها بود. عصر ما در جهان اسلام با پدیده بنیادگرایی روبرو میشویم که در عصر شریعتی با آن روبهرو نبودند، از زمان مشروطه بنیادگرایی مذهبی داشتهایم. اما این پدیدهای که امروز پیش آمده که غربیها نام آن را بنیادگرایی گذاشتهاند، پدیده ویژهای است که رشد کرده و از سنتگرایی عبور کرده است: زمینه سیاسی آن باعث شده رشد کند و پدیدهای مانند فاشیسم و نازیسم شود. خوشبختانه امروز ملت ما در مقابل چنین چیزی واکسینه شده است. خطر افراطگرایی امروز در تمام جهان اسلام به طور بالقوه وجود دارد، اما ایران اینگونه نیست. درحالحاضر تنها جای امن ایران است. دلیل آن نیز کاری است که روشنفکران دینی کردند و تجربهای که ما از سر گذراندیم، دستاوردهای مثبتی داشته است. آن هم اینکه ما را در مقابل خطر بنیادگرایی که همه جهان اسلام و بقیه جهان درگیر آن هستند، واکسینه کرده است.nتوضیح: این مطلب متن سخنرانی دکتر احسان شریعتی است که شنبه در دانشگاه خوارزمی در مراسمی به مناسبت هشتاد و دومین سالروز دکتر شریعتی ایراد شده است. این مطلب در روزنامه شرق منتشر شده است.nn
حمله تند فرمانده سپاه فارس به موسوی و کروبی و اصلاح طلبان
6 سرتیپ پاسدار غیب پرور فرمانده سپاه فجر فارس در یک سخنرانی مطالب تند و تهدیدآمیزی در مورد اصلاح طلبان و از جمله موسوی و