در هفته گذشته (روز سه شنبه 23 اسفند 90) در برنامه افق تلویزیون صدای آمریکا برنامه ای با عنوان «قران سوزی در افغانستان و پیامدهای آن» پخش شد. روند انجام و اجرای برنامه به گونه ای بود که جای تأمل دارد. n نکتة قابل تأمل، که انگیزة نگارش این یادداشت شد، این بود که برنامه ای که قرار بود دربارة یک رخداد خاص یعنی قرآن سوزی در افغانستان اجرا شود و با حضور سه مهمان یعنی آقایان داود مرادیان، حسن فرشتیان و بهرام مشیری) این رخداد مورد بحث و بررسی قرار گیرد پس از لحظاتی تبدیل شد به قرآن کوبی و قرآن سوزی از نوع دیگر و از آن فراتر محاکمه خود اسلام و تاریخ هزار و چهارصد سالة اسلام و مسلمانان البته در چند دقیقه. اشکال و ایراد اساسی من این است که چنین روندی در یک برنامه با موضوع مشخص و معین و از پیش اعلام شده از لحاظ حرفه ای کاری معمول و درستی نیست. چر ا که طبق انتظار برنامه باید در چهارچوب موضوع اعلام شده پیش برود و مجری باید برنامه را هدایت کند تا موضوعات پراکنده و به ویژه بی ربط یا مجال ظهور و طرح پیدا نکند و یا هدایت گردد. در چنین برنامه هایی طبق معمول به تناسب موضوع کارشناسانی دعوت می شوند و با اطلاع و آمادگی قبلی و مسئولیت پذیری به پرسشهای مجری پاسخ می دهند و در صورت تفاوت و یا تعارض افکار و آرا بین مهمانان با تخصیص وقت عادلانه و مناسب هر کس مجال پیدا می کند تا از مواضع خود دفاع کند و احیانا به منتقدان پاسخ دهد. nاما در برنامه مورد اشاره چنین نشد و برخی از موازین و شرایط رعایت نشد. آقای بهرام مشیری با استفاده از یادداشتهای از پیش آماده شده به صورت رگباری شماری از مهم ترین شبهات و پرسشهایی را که طی سالیان دراز علیه قرآن و اسلام در انبان آماده کرده و بی شمار آنها را در برنامه های مختلف تلویزیونی خود یک سویه مطرح کرده و می کنند طی چند دقیقه بر سر حریف باریدن گرفت و ظاهرا انتظار داشت که طرف خطاب یعنی آقای فرشتیان نیز به آنها پاسخ دهد. شگفت این که مجری محترم و موفق برنامه نیز تذکر نداد که این موضوعات مهم و مختلف، درست یا نادرست، هیچ ربطی به موضوع برنامه ندارد و به کلی خارج ازموضوع است. البته اگر جناب فرشتیان از طرح این نوع مباحث به عنوان موضوع برنامه اطلاع داشتند ایرادی نیست و نقد من نادرست و بی مورد است ولی از واکنشهای ایشان و از جمله تذکرشان مبنی بر این که این مسائل از موضوع برنامه خارج است می توان یقین کرد که ایشان از طرح چنین مباحثی بی خبر بوده اند. این همان ایراد اساسی و همان رفتار غیر حرفه ای یک رسانه است که روی آن تأکید دارم. nدر این میان تنها موضوعی که با موضوع برنامه ارتباط داشت این بود و پیگیری و واکاوی آن می توانست به پرسش اصلی برنامه و مجری کمک کند و بر درک و دقت مخاطبان بیافزاید همان ربط یا بی ربطی باور به وحیانی بودن قرآن و تقدس ایمانی به آن با جزمیتهای مذهبی بنیادگرایانه موجود در میان شماری از مؤمنان و خشونتهای رایج دینی گذشته و حال بوده که متأسفانه به طور بایسته دنبال نشد. اما مباحث و دعاوی درشتی چون خرد مدرن، انسان مدرن، مفهوم وحی و کلام الهی، چگونگی تنزیل پیام الهی، محتویات و مضامین و موضوعات قرآن، اشکالات و تناقضات ادعایی در قرآن، کاستی های موضوعی قرآن، نقش قرآن در زندگی و تمدن گذشته و حال مسلمانان و از همه مهم تر بررسی نسخه شناسی و تاریخ قرآن و به طور خاص وثاقت تاریخی این کتاب چه ربطی به موضوع پیش بینی شده داشت و چرا می بایست این همه دعویهایی سترگ و گزاف در چنین برنامه ای و آن هم با چنان لحن تبلیغاتی و نامعمول مطرح می شد؟ کسی چون آقای مشیری، که بحمدالله انسان مدرنند و دارای کمال خرد مدرن و اهل تحقیق می نماید، نمی داند حتی بررسی علمی یکی از اینها (مثلا مفهوم وحی و کلام الهی و یا وثاقت و نسخه شناسی قران) در چند دقیقه که حتی در چند ساعت ممکن نیست؟ گرچه جناب فرشتیان در حد امکان و در مجال اندک نکات مفیدی را تذکر داد اما انصافا کدام گوینده ای بدون اطلاع قبلی و در چند دقیقه و یا در چند ثانیه قادر است نسخه شناسی قرآن را روشن کند؟ روشن است در چند ثانیه می توان خورشید ظهر تابستان را در کویر ایران انکار کرد اما چگونه و در چه بازه زمانی طرف مقابل می تواند در مقام ثبوت خورشید تابان را مدلل کند و در مقام اثبات خورشید را بر پیشانی بلند آسمان نشان دهد؟ nبرای رفع هر گونه شبهه و یا سوء فهم و یا سوء استفاده ای بگویم که عده ای فریاد «وا آزادیا» سر ندهند و بگویند از پرسشگری بیم دارم و یا نعوذ بالله قصد مخالفت با انسان و خرد مدرن را دارم، تمام داستان این است که چنان مطالبی (که از قضا غالبا مخدوش و تکراری و نخ نما هستند) در چنان برنامه و مجالی و با علم به این که حتی نمی توان به یکی از آنها پاسخ مختصر هم داد، سوء استفاده از موقعیت و در خوشبینانه ترین حالت بی توجهی است و غفلت از مسئولت و تعهد علمی و یا رسانه ای است. آقای مشیری می توانند در برنامه های ویژه خود از محققان هر رشته دعوت کنند تا به موضوعات مورد علاقه شان پاسخ دهند و حداقل در مجال کافی و با مباحث وافی به مقصود چنین موضوعاتی مورد تأمل و بررسی قرار گیرند. nاشکال بس مهم دیگر این است که این اقدام در رسانه ای انجام می شود که خود آمریکایی است و وابسته به حاکمیت دولت آمریکا. این خود بر حساسیت موضوع می افزاید و احتمال دارد از آن تفسیر سیاسی هم بشود. مگر جز این است که قرآن سوزی افغانستان به دست آمریکایی ها انجام شده است؟ گرچه من نه قرآن سوزی را در افغانستان را عمدی می دانم (حداقل دلیلی برای چنین خبطی نمی بینم) و نه به برنامة صدای آمریکا در این مورد مشکوکم اما اندکی باید به فضای مسموم کنونی و به ویژه از دریچه ذهن میلیونها مسلمان و از جمله مؤمنان افعانی، که چه بسا برخی از آنها ابزار دست جریانهای سیاسی هم شده باشند، به ماجرا نگریست. آخر مسلمانان دیری است که مارگزیده اند و، درست یا غلط، به سیاستهای غربی و آمریکایی در خاورمیانه مظنون هستند. از این رو فکر می کنم انتشار چنین برنامه هایی در چنین رسانه هایی نه تنها رفع سوء تفاهم نمی کند بلکه استعداد آن را دارد که بر بدفهی ها و سوء نظرها بیافزاید. وقتی مسلمانان افغانی می بینند به این سادگی در یک رسانه، که باید کارش تحقیق و بی طرفی و آگاهی بخشی باشد، به بهانه بررسی حادثة قران سوزی و تحقیق در علل اعتراض مؤمنان افغانی، قرآن کوبی زشت تری صورت می گیرد و کتاب مذهبی و مورد احترام یک میلیارد و چهارصد میلیون انسان کره خاک به صورت بدتری به آتش کشیده می شود، چه واکنشی پدید می آید و حداقل چه ذهنیتی در مؤمنان به قرآن ایجاد می شود؟ این دیگر یک بحث علمی و تحقیق و پژوهش و خرد مدرن و غیر مدرن نیست، واقعیت است و سیاست و الزامات آن. هر مکتب گریخته ای می داند که تحقیق و علم آدابی دارد و لوازمی و جایی و مکانی و زمانی و اگر کسی آن را نداند و یا از آن غفلت کند نه اهل علم است و نه اهل سیاست. nn
گفتگویی که گویی دو طرف حرف هم را نمی شنوند!
داستان تحمیل حجاب اجباری در جمهوری اسلامی دیرینه سال است و به ماه های اول عمر جمهوری اسلامی باز می گردد. نخستین کسی که این