می گویند خداوند بر هر کاری تواناست. البته که درست است. اما در عین حال شاید گاهی خداوند با تمام قدرتش از پس برخی کارها بر نیاید! از جمله در برابر هوشمندی و زیرکی و به اصطلاح جوانها «زبلی» فیلسوفانه یک فیلسوف زبل. متنی که در زیر می آید یکی از این نمونه هاست. با این که تا کنون بارها این متن را از طریق دریافت ایمیل دیده و خوانده بودم اما این بار برایم از هر زمانی جالب تر آمد. به نظرم رسید که ممکن است خداوند هم از پس زیرکی فیلسوفانه بر نیآید. پس بخوانید. شاید با من هم نظر شوید.
برتراند راسل در اواخر عمرش در ۸۷ سالگی، مصاحبه ای با روزنامه گاردین داشت. خبرنگار از او پرسید: جناب پروفسور، شما ۸۷ سال است که می گویید خدا و زندگی پس از مرگ وجود ندارد و به زودی هم از دنیا می روید؛ حال اگر از دنیا رفتید و دیدید که هم خدا هست و هم زندگی پس از مرگ، چه می کنید؟
برتراند راسل در جواب گفت: خانم خبرنگار، این خدایی که شما می گویید وجود دارد، و من می گویم وجود ندارد، بالاخره عادل است یا خیر؟
خانم خبرنگار: البته که عادل است.
برتراندراسل: اگر عادل باشد هیچ مشکلی نیست.
خانم خبرنگار: چرا؟!
برتراند راسل گفت: چون اگر عادل باشد به او می گویم: خدایا! یا باید دلایل فیلسوفانی را که وجود تو را اثبات می کردند، قانع کننده تر می ساختی، یا ذهن مرا ساده لوح تر و زودباورتر از این، من که نباید تاوان ضعف دلایل آن ها را بپردازم! اینکه ذهن من دیرباور است هم که دست من نیست، چون خودت ذهن مرا درست کرده ای، و گرنه اگر من آدم ساده لوح و زودباور مانند مردم کوچه و بازار بودم این دلایل ــ ولو قانع کننده نیستند ــ برای من هم قانع کننده می شدند