سیما و سیره محمد در قرآن 18 –بخش چهارم- فصل اول: ارتباط متقابل پيامبر و مؤمنان ايماني

با بعثت پيامبر و نخستين ايمان آورنده (حضرت خديجه) جامعه ديني و اسلامي يعني امت بنياد نهاده شد. دراين جامعه نوبنياد دريك سو امت قرار دارد كه مؤمنان و پيروانند و درسوي ديگر امام قرار دارد كه همان پيام­آور است و رهبري فكري و ديني پيروان را برعهده دارد. درگذشته در عربستان چنين نظام عقيدتي- اجتماعي استواري وجود نداشت چراكه اعراب داراي دين واحد و رسمي نبودند و نيز داراي حاكميت سياسي واحد و حكومت و دولت نبودند و لذا تكثرگرايي دين وجود داشت و آزادي ديني هم رايج بود و كسي متعرض دين ديگر نمي‌شد. درست مانند ايران پيش از عصر ساساني و يا روم پيش از رسميت يافتن مسيحيت درروم (بيزانس). اما جالب است كه در قرآن هيچگاه به پيامبر امام خطاب نشده است. امام به معناي پيشوا و رهبر است و به كتاب «موسي» نيز امام اطلاق شده است: «وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً …» (احقاف/ 12) درآيه 12 سوره يس آمده است: « … وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ » كه امام به معناي « لوح محفوظ » دانسته شده است ولي مي‌تواند به معناي همان الگو و نمونه و مسطوره باشد به هرحال درقرآن پيامبر امام دانسته نشده و به نظرمي‌رسد بعدها كه جامعه ديني و ايدئولوژيك تقويت شد و رسميت يافت، واژه امام در فرهنگ ديني اهميت پيدا كرد و درمعناي گسترده آن يعني رهبري ديني و سياسي به كارگرفته شد در واقع طرح اصل « اسلام دين و دوله » استعمال واژه امام را ضروري ساخت. به ويژه در تشيع اين عنوان بسيار مهم شد و به صورت كليد واژه تاريخ و عقيده و فرهنگ شيعي درآمد. به هرحال با توجه به هم ريشه بودن امت و امام، مناسب است كه رهبر جامعه ديني را امام بناميم و آن را در هر دو عرصه روا بشماريم. البته كاربرد اين عنوان در ارتباط با حاكميت و دولت، درجامعه مدرن لغو و خالي از محتوا است.

اكنون ابتدا نقش و رسالت پيامبر را در برابر مؤمنان ( امت ) بيان مي‌كنيم وآنگاه نوع ارتباط مؤمنان با پيامبر را بر مي‌شماريم.

ما پيش از اين تا حدود زيادي حضرت رسول را معرفي كرده و خطوط اصلي سيماي او را به تصوير كشيده‌ايم و تمام خصوصيات و نقش‌ها در ارتباط با دين­ورزان و به طور عام آدميان است. چرا كه بدون مخاطبان ديندار بسياري از آن نقش‌ها و تكاليف بي‌معني و لغو خواهد بود. القابي چون: نبي، نبي‌امي، رسول و رسالت، بشير و بشارت، نذير وانذار، شاهد، شهيد، داعي‌‌الي‌الله، سراج منير، رحمه للعالمين، خاتم النبين، جملگي بيانگر نوعي ارتباط با انسانها و به ويژه مؤمنان و جامعه ايماني است. درعين حال برخي از ويژگيهاي امامت حضرت رسول درحوزه جامعه و امت ازاهميت زيادي برخوردار است و ارتباط مستقيم با عنوان بحث كنوني دارد و لذا آنها را بار ديگر با تأكيد و ذيل عناوين مستقل مي‌آوريم:

1- نهي از ودار كردن مردمان به ايمان آوردن. آيه 99 سوره يونس: « وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ ». آيه 38 سوره احزاب « مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا ».

2- نهي از وكالت پيامبر بر مومنين. (آيه 6 سوره شوري) : « … وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ ». آيه 66 سوره انعام: « … قُل لَّسْتُ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ ».

3- نهي از نگباني پيامبر برمؤمنين. (آيه 104 سوره انعام) : « قَدْ جَاءكُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ».

4- نهي از خودكامگي و چيرگي پيامبر برمومنين. (آيات 21 و 22 غاشيه) : « فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ / لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ

5- نهي از ايجاد تكليف و زحمت براي مؤمنين. (آيه 86 سوره ص) : « قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ »

6- نهي از چشمداشت پاداش ازمؤمنان. درقرآن هشت بار مطلبي با « قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ … » آمده است كه تأكيدي است بر اين نكته كه پيامبران و از جمله پيامبر اسلام نقش خود را به عنوان نبي و رسول بدون چشمداشت از كسي انجام مي‌دهند و فقط ازخداوند توقع پاداش دارند: « ان اجري الا علي رب العالمين » فقط دريك جا ( آيه 23 شوري) آمده است: «… إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى …». جوهر فعل اخلاقي خدمت بي چشمداشت پاداش است.

7- نهي از جباريت و زورگويي بر مؤمنين. آيه 45 سوره ق: « … وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ … ».

8- نهي از تندخويي پيامبر برمؤمنين و رأفت و رحمت برمؤمنان. آيه 159 سوره آل‌عمران: « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ /[1]» نيزآيه 128 سوره توبه:

« لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ[2] »

9- توصيه به مشورت با مومنان. دنباله آيه 159 آل عمران: « … وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ … ».

10- ولايت پيامبر بر مؤمنان. آيه 55 سوره مائده : « إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ».[3] البته ولايت به معناي دوستي است كه جمع آن اولياء است اما پيامبر به ويژه در مدينه سرپرستي امت را هم داشت و لذا تحت عنوان « اولي الامر» معرفي شده است.

 در روايتي از پيامبر نقل شده است كه مي‌فرمود: « ان الله امرني  بمدارادت الناس كما امرني باقامه الفرائض » خداوند مرا به مدارا با مردم، همانند بر پا داشتن واجبات، فرمان داده است.

و اما تعهدات وتكاليف مؤمنان در برابر پيامبر و ولي امر مسلمانان :

1- ايمان به محمد (ص) . آيه 285 سوره بقره: « آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ … »[4] البته به مصداق آيه 2 سوره محمد ايمان به نبي ايمان به دعوت و احكام الهي اوست.

2- اطاعت از پيامبر به مثابه نبي و اسوه. آيه 21 سوره احزاب:‍« لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ … »

در آيه 4 سوره ممتحنه آمده است: « قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ … »[5] در آيه 6 نيز آمده است: « لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ … » اين اسوه بودن محمد و ابراهيم به معناي داشتن عصمت مطلق نيست چراكه پيروان ابراهيم  نيز اسوه هستند و لذا اسوه بودن امري نسبي و در مقام مقايسه است. آيات زيادي در قرآن است كه مؤمنان را به اطاعت از پيامبر دعوت مي‌كند. ازجمله آيه 13 سوره نساء « … وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ … »[6]. به هرحال اطاعت از پيامبر به چند اعتبار لازم است، به اعتبار نبوت، به اعتبار اسوه بودن اخلاقي و به اعتبار اولي­الامر بودن. اما چنان كه پيش از اين به تفصيل گفته شد، اين اطاعت‌ها مقيد و مشروط است، شروط آن نيزعبارت است از: 1- قطعيت نبوت و انزال وحي به نبي، 2- قطعيت صدق نبي و استمرار آن، 3- رعايت تمام شرايط و شروط نبوت و امامت در امر حكومت.

اما بايد تأكيد كرد كه پيامبر دو شأن دارد: شأن نبوت و شأن بشري، درمقام اول. «محمد رسول‌الله» است كه سخن مي‌گويد و در شأن دوم «محمد‌بن عبدالله» است كه سخن مي‌گويد، در مقام اول ايمان و اطاعت واجب است در مقام دوم نيز، كه مقام حكومت هم هست، حقوق متقابل حاكميت و مردم برقرار است و لذا اطاعت دربرابر مشروعيت قدرت سياسي است و حق انتخاب و كنترل و نظارت و در نهايت حق تغيير حاكم و رژيم سياسي براي مردم محفوظ است.

4- نهي از خيانت به پيامبر. « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ »[7] (انفال /27)

5- حفظ حريم نبوي. درقرآن آيات مكرري هست كه به مؤمنان سفارش مي‌كند كه حريم نبوت و پيشوايي امت را محترم بشماريد و حرمت‌‌ها را نگه داريد. از جمله درآيات اول تا چهارم سوره حجرات اشاره شده است كه : 1- اي مومنان برحكم خدا و رسول او پيشدستي نكنيد، 2- اي ايمان آورندگان صدايتان را از صداي پيامبر بلندتر مسازيد و آن گونه با هم سخن میگوييد، با پیامبر سخن مگوئید 3- از پشت در حجره‌‌ها پيامبر را صدا نزنيد. درآيه 62 سوره نور به مؤمنان توصيه شده است كه: « لَا تَجْعَلُوا دُعَاء الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاء بَعْضِكُم بَعْضًا …» يعني آن گونه كه بين خودتان همديگر را مي‌خوانيد، پيامبر را صدا نزنيد. درآيات 9 و12و13 ممتحنه نيز توصيه شده است كه در برابر پيامبر و همديگر زير گوشي (نجوا) حرف نزنيد. درباره شأن نزول اين آيات آراي مختلفي ذكر شده است اما انگيزه نزول اين آيات هرچه باشد، يك امر مسلم است و آن اينكه با پيامبر توهين آميز برخورد نكنيد و حرمت و حريم او را در گفتار و رفتار نگه داريد.

6- نهي از آزار پيامبر. « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِيهًا »[8] (احزاب /69)

7- نهي از نفاق با خدا و رسول. در آيات مختلف قرآن از گروه منافقان سخن رفته است و به مؤمنان سفارش شده است كه با خدا و رسول نفاق نورزيد. از جمله در آيه 101 سوره توبه از منافقان پيرامون پيامبر و مردمان مدينه ياد شده و گفته شده است كه تو آنها را نمي‌شناسي و ما مي‌شناسيم و دوباره عذابشان خواهيم كرد.

8- نهي از خواسته‌‌هاي معقول از پيامبر. « أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ »[9]  (بقره /108)

9- نهي از پرسش‌هاي دردسرساز از پيامبر. « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْيَاء إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِن تَسْأَلُواْ عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللّهُ عَنْهَا وَاللّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ »[10] (مائده / 101)

 


[1] . به لطف رحمت الهي با آنان (فراريان جنگ احد) نرمخويي كردي، واگر درشتخویي سخت دل بودي بي شك از پيرامون تو پراكنده مي‌شدند، پس از ايشان درگذر و بر ايشان آمرزش بخواه و [ دراين كار] با آنان مشورت كن.

[2] . آري پيامبري از ميان خودتان به سوي شما آمده است كه هر رنجي كه شما مي‌بريد بر او گران مي‌آيد، و سخت هواخواه شما است و به مؤمنان رئوف و مهربان است.

[3]. همانا سرور شما خداوند است و پيامبر او و مؤمناني كه نماز را برپا مي‌دارند و درحال ركوع زكات مي‌‌‌دهند.

[4]. پيامبر به آنچه از سوي پروردگارش بر او نازل شده است، ايمان آورده است و مؤمنان هم با همگي به خداوند و فرشتگانش و كتابهايش و پيامبرانش ايمان آورده‌اند.

[5]. براي شما در ابراهيم و همراهان او سرمشقي نيكوست، آنگاه كه به قومشان گفتند ما از شما و آنچه به جاي خداوند مي‌پرستيد، بري و بركناريم.

[6]. و هر كس از خداوند و پيامبر او اطاعت كند، او را بوستانهايي كه جويباران از فرودست آن جاري است، در مي‌آورد.

[7]. اي مؤمنان آگاهانه به خداوند و پيامبر و درامانات خود خيانت مكنيد.

[8] . اي مؤمنان مانند كساني كه موسي را آزار دادند مباشيد كه خداوند از آنچه مي‌گفتند [وبهتان مي‌زدند] بري و بركنارش داشت، و نزد خداوند آبرومند بود.

[9] . گويي مي‌خواهيد از پيامبر درخواست‌هايي بكنيد، همچنانكه پيشتر‌ها ازموسي درخواست شد؟ و حال آنكه هر كسي كفر را جانشين ايمان سازد، به راستي كه از راه راست بيرون شده است.

[10] . اي مؤمنان از چيزهايي پرس و جو نكنيد كه چون برشما آشكار شود، شما را اندوهگين كند، و اگر در زماني كه قرآن نازل گردد، بپرسيد، غبر شما آشكار مي‌گردد، خداوند از گذشته‌ها گذشته است و خدا آمروزگار مهربان است.

 

Share:

More Posts

سیزدهم آبان 58 و پیامدهایش

دیروز 13 آبان و یادآور حمله به سفارت آمریکا در تهران بود. طبق معمول نهادهای رسمی در نظام جمهوری اسلامی این روز را گرامی داشته

از واشگنتن تا لس آنجلس

چون نمی توانستیم صحبت کنیم از طریق تلفن و آیفن باز آن و با ترجمه یک ایرانی (که بعدا دانستم که از همکاران همانجا است)

Send Us A Message