چنان كه پيش از اين گفته شد، اعراب حجاز تا قرن هفتم ميلادي وارد تاريخ نشده و هنوز به مرحلهجامعهسازي و زندگي شهري و تأسيس حكومت و دولت و تمدنسازي وارد نشده بودند و اگر در حواشي آن یعنی شمال و جنوب عربستان آثاري از تمدن وجود داشت عمدتاً تحت تأثير ايران و روم بود و آن نيز ناپايدار بود و استمرار طولي و تكاملي نداشت. البته دليل آن نيز عدم آمادگي اقليمي و طبيعي عربستان مركزي براي تمدنسازي و پيشرفت مدني بود. نظام اجتماعي اعراب عربستان قبيلهاي بود و در تمام حوزهاي زندگي مردم افكار و آداب قبيلهاي (ونه حتي عشيرهاي) حاكم بود. با ظهور اسلام و حاكميت يافتن پيامبر و تأسيس خلافت اسلامي، سرزمين گسترده عربستان و اعراب نه تنها وارد تاريخ و تمدن شدند كه تمدن ساز هم شدند و حداقل درپرتو خلافت عربي- اسلامي تمدن بيمانند بشري (البته تا آن زمان) هدايت و مديريت شد.
جامعهاي كه پيامبر و دين اسلام بنیاد نهاد « امت » خوانده شد. واژه امت 49 بار و امتكم 2 بار و امم 11 بار در قرآن به كار رفته است. امت ظاهراً از ريشه « ام » است از اين رو در تعريف امت گفتهاند هر جماعتي كه امري واحد آنان را گرد آورد، مثل دين واحد، مكان واحد، زمان واحد و هر چيز ديگر. يعني مجتمعي كه حول يك اصل و ريشه شكل ميگيرد و دوام مييابد. استعمال گسترده اين واژه درقرآن نشان ميدهد كه اين لغت خنثي است و به خودي خود حاوي بار مثبت يا منفي نيست و در واقع به يك گروه و جمع اشاره دارد و اين جمع ميتواند مؤمن باشد يا كافر و در جهت درست حركت كند يا نادرست. گاهي به يك شخص امت گفته شده است. مانند آيه 120 سوره نحل: « إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ » گاهي حتي به يك روش و سنت امت گفته شده است : « … إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ …» (زخرف/22). بعدها امت به جامعه ايماني واسلامي اطلاق پيدا كرد و بار مثبت و ارزش ديني يافت.[1] درآيه 110 آل عمران به مسلمانان گفته شده است: « كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ …». آنچه از قرآن استنباط ميشود اين است كه مسلمانان بهترين امت دانسته شدهاند نه اين كه امت نام رسمي و قرآني مسلمانان باشد. به گفته لويي گارده دركتاب «اسلام، دين وامت» (صفحات 286- 287) امت شامل همه كساني كه معتقد به دين اسلام بوده، روي خود را به سوي قبله یعني كعبه معطوف داشته، بدان سو نماز ميگزارند، قرآن را تلاوت ميكنند و در آن به تعمق و تفكر ميپردازند و تعاليم آن را به منزله قانون زندگاني خود دانسته، تبعيت مينمايند. مفهوم مرادف امت، « دارالسلام» يعني دنياي اسلام است، دربرابر «دارالحرب» كه بعداً درباره آن سخن خواهيم گفت. لفظ ديگري كه تقريباً مترادف امت است، « جماعت » و « جماعه المومنين » و « جماعه الاسلاميه » ميباشد.
1- جامعه مدينه و مكه در زمان پيامبر داراي سه نوع ارتباط ايدئولوژيك – حقوقي بود: 1- ارتباط متقابل پيامبر و مؤمنان، 2- ارتباط متقابل مؤمنان با همديگر و 3- ارتباط متقابل مؤمنان با غيرمؤمنان. غيرمؤمنان نيز به دوگروه بزرگ اهل كتاب و كافران تقسيم ميشدند. دراينجا ذيل اين سه عنوان و نيز يك فصل تحت عنوان جمعبندي سخن خواهيم گفت:
فصل اول – ارتباط متقابل پيامبر و مؤمنان
فصل دوم – ارتباط متقابل مؤمنان با همديگر
فصل سوم – ارتباط متقابل مؤمنان وغيرمؤمنان
فصل چهارم – جمعبندي و دستاوردهاي آن براي اكنون ما
[1] . درباره تفاوت معنايي واژه امت و جامعه و قوم و قبيله و…… بنگريد به كتاب امت وامامت اثردكترشريعتي.