برگی از دفتر ایام – درنگی در اجتماع اعتراضی علیه مبارک

دیروز در جمع معترضان علیه حسنی مبارک رئیس جمهور مصر در شهر کلن شرکت کردیم. من و هم همسرم و چند دوست دیگر. البته برای حضور در جلسه ای دیگر به این شهر رفته بودیم و خبر شدیم که چنین گرهمایی هم برقرار است، با علاقه در آنجا حاضر شده و به سهم خودمان با اجتماع کنندگان معترض هم نوا شده و در واقع با این حضور در اعتراض به ستم و استبداد حاکم بر مصر شریک شدیم

 
دیروز (جمعه 15 بهمن 89/4 فوریه 2011) در جمع معترضان علیه حسنی مبارک رئیس جمهور مصر در شهر کلن شرکت کردیم. من و هم همسرم و چند دوست دیگر. البته برای حضور در جلسه ای دیگر به این شهر رفته بودیم و خبر شدیم که چنین گرهمایی هم برقرار است، با علاقه در آنجا حاضر شده و به سهم خودمان با اجتماع کنندگان معترض هم نوا شده و در واقع با این حضور در اعتراض به ستم و استبداد حاکم بر مصر شریک شدیم.  

اجتماع در یکی از میدانهای شهر برگزار شده بود. ظاهرا غالبا عرب و بقیه عمدتا ترک بودند. اما آلمانی هم بودند. شاید هم از ملیت های دیگر از جمله ایرانی هم بودند. حدود صد نفری بودند. از بلندگو شعار و سخنرانی پخش می شد. افراد زیادی صحبت کردند. غالبا به آلمانی و برخی هم به عربی. از آلمانی که چیزی دستگیرم نشد اما به عربی هم همان حرفهای مردم مصر مطرح بود و تکرار می شد. آزادی، دموکراسی، نفی دیکتاتوری، عدالت و رفاه برای مردم. به نظر می آمد که برخی از این افراد و شاید تمام سخنرانان مذهبی و مسلمان بودند. اما در هرحال چندان سخنان خاص اسلامی و شعارهای مذهبی خاص شنیده نمی شد. پرچم­های رنگارنگ داشتند که بر سینه آنها همین شعارها نوشته شده بود. روی یکی از پلاکاردها نوشته بود: GO!NW و در زیر آن به عربی نوشته بود: ارحل، الان و در زیر آن نوشته شده بود: یا طاغی، یا ظالم. نکته قابل اینکه یکی از سخنرانان، که به عربی حرف می زد، خطاب به آلمانی­ها گفت شما که راهپیمایی می­کنید و به ساختن مسجد برای مسمانها اعتراض می کنید، چرا حالا در این اجتماع شرکت کرده اید! اما این سخن وی با مخالفت و اعتراض حاضران مواجه شد و همه او را هو کردند. یکی نیز در سخنرانی­اش اشاره به ایران کرد. او به این مضمون گفت که مردم در همه جا دنبال آزادی و رهایی از دیکتاتوری هستند، دیروز ایران و امروز تونس و مصر و دیگر کشورهای خاورمیانه. در این اشاره هم به پیشگامی مردم ایران در جنبش­های آزادیخواهنه و عدالت طلبانه ضد دیکتاتوری تصریح شده بود و هم به پیوستگی این جنبش­ها و نهضت­های مردمی به هم. من که با یکی از دوستان صحبت می­کردیم، شخصی که کنار ما ایستاده بود، با ما به فارسی گفت در ایران آیت الله­ها چه می­گویند؟ بعد اشاره کرد به حرفهای امروز خامنه­ای در نماز جمعه تهران. ما هنوز از حرفهای خامنه­ای چیزی نشنیده بودیم. از نوع حرف زدن و لهجه­اش پیدا بود که خارجی است و روشن شد که آلمانی است. در پاسخ او گفتم از حرفهای امروز خامنه ای هنوز خبر نداریم اما به طور کلی دیکتاتورها از آزادی و خیزش مردم برای عدالت بیم دارند. ساعتی بودیم و با پراکنده شدن مردمان معترض ما هم از آنجا به جلسه موعودمان رفتیم.

حدود یک ماه و نیم از آغاز جنبش مردم تونس و حدود دو هفته از قیام گسترده مردم مصر علیه حاکمان دیکتاتورشان می­گذرد. امواج این جنبش از همان آغاز در دیگر کشورهای عربی و اسلامی خاورمیانه نیز آغاز شد. اردن، یمن، امارات، سوریه، سودان، مراکش و مغرب و . . . تا کنون جز تونس، در جای دیگر منتهی به سقوط حاکمان و دولت­های مستبد نشده است. اما به نظر می­رسد این خشم فروخورده مردم حداقل در طول پنجاه سال در حال انفجار عمیق است و بعید است تا رسیدن به هدف نهایی و حداقل موفقیت نسبی فروبنشیند. این البته جای خرسندی و خوشحالی دارد اما چیزی که جای ابهام  و نگرانی دارد شرایط بعد از سقوط این نظام های دیکتاتوری است. پیش از پیروزی همه با هم اند و همه چه بسا صادقانه دنبال آزادی و دموکراسی و عدالت هستند اما هیچ تضمینی برای شرایط پس از سقوط دیکتاتوری­ها نیست. تجربه تلخ ایران پس از انقلاب 57 ما را در این مورد محتاط کرده و باید محتاط باشیم. به ویژه چیزی که جای نگرانی فراوان دارد نقش مذهبی­های مسلمانان و احزاب و نهادهای سنتی و بنیادگرایانه اسلامی است. اینها در بسیج مردمی در دوران مبارزه نقش فعال و تعیین کننده­ای ایفا می­کنند و از این رو به طور طبیعی در دوران پس از پیروزی و تشکیل نهادهای حکومتی جدید برای خود سهم و نقشی قایل هستند. تا اینجا نه تنها بد نیست که مفید هم هست. اما مشکل از اینجا آغاز می­شود که این جریانها در حاکمیت خود می­خواهند افکار اسلامی میراثی را در دولت و قانون اعمال کنند و روشن است این نوع تفکر شریعتمدارانه در جهان امروز نه تنها به آزادی و عدالت و دموکراسی و حقوق بشر راه نمی­برد بلکه مستقیم و غیر مستقیم جامعه­ای بر بنیاد تبعیض و تجاوز به حقوق دگراندیشان و خشونت بنیاد می­نهند. نمونه­اش ایران جمهوری اسلامی و افغانستان طالبان. مثلا نهاد مذهبی – سیاسی اخوان المسلمین، با سابقه­ای حدود هشتاد ساله در مصر و در جهان عرب، در دوران جدید چه نقشی ایفا خواهد کرد؟ البته شواهد و قراین چنین می­نماید که این گروهها نیز از تاریخ آموخته و از انقلاب ایران درس گرفته اند و قرار نیست راه انقلاب ایران و جمهوری اسلامی را بروند. وقتی راشد الغنوشی رهبر گروه اسلامی «النهضه» تونس هنگام بازگشت از تبعیدگاهش در لندن به کشورش و پس از ورود به کشور با تأکید گفت که عده ای اصرار دارند که جامه خمینی را بر تن کنند و حال آنکه من نه شیعه هستم و نه خمینی، جای امیدواری است. بعد افزوده است که من میانه رو هستم و دنبال دموکراسی در تونس و من به اردوغان در ترکیه نزدیکترم تا خمینی و ایران. حکومت ایران حال می­کوشد نشان دهد که انقلاب تونس و مصر و جهان عرب ملهم از انقلاب 32 سال پیش ایران است و مردمان مسلمان دنبال استقرار حکومت اسلامی هستند. کیهان خامنه­ای تیتر زده است: طلوع خمینی در خاورمیانه. خامنه­ای هم دیروز در نماز جمعه تحلیلش همین بوده و از مسلمانان مصر و خاورمیانه خواسته که به دنبال استقرار نظام دینی و اجرای شریعت باشند. اما جالب است که بلافاصله اخوان المسلمین مصر با انتشار بیانیه ای به آن پاسخ داد که این انقلاب ملت است و ما دنبال حکومت مذهبی نیستیم. این رخداها بسیار امیدوار کننده است. البته در این میان رهبران جنبش سبز و حامیان آن در داخل و خارج بر این گمانند که جنبش دوسال اخیر ایران الهام بخش این تحولات در خاورمیانه است. نمی­توان این نوع دعاوی را اندازه گیری کرد اما واقعیت این است که جنبش اخیر ایران در تحریک مردمان مسلمان و غیر مذهبی های منطقه مؤثر بوده است، ولی این هم جای انکار ندارد که وقوع جنبش­های خاورمیانه و پیروزی آنها در اسقاط دیکتاتوری­ها در ایران اثر می­گذارد و می تواند به ادامه و کامیابی ایرانیان کمک کند. به نظر حاکمان دیکتاتور ایران از این جنبش­ها و پیروزی­ها به شدت نگرانند اما چاره ای نمی­بینند که از سیاست فرار به جلو استفاده کرده و انقلاب های جاری را به سود خود و انقلاب اسلامی گذشته مصادره کنند و گرنه خود می­دانند که انقلاب ایران که در آغاز دیکتاتوری­های جهان اسلام را لرزانده بود و مردمان را به آینده بهتر امیدوار کرده بود اکون مایه عبرت شده و همگان از آن تبری می­جویند. به هرحال باید دید در کشورهای عربی – اسلامی چه رخ می دهد و آینده چه خواهد شد. روشن می­شود که مسلمانان این بار از آگاهی لازم و آینده نگری عمیق برخوردارند یا نه.         

Share:

More Posts

Send Us A Message