اخوان المسلمین

این مقاله در حدود بیست سال پیش نوشته شده و در دایره المعارف بزرگ اسلامی منتشر شده و اکون برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اخوان المسلمیندر اینجا انتشار می یابد

اِخْوان‌ُ الْمُسْلِمين‌ الاخوان‌ المسلمون‌، سازمانى‌ اسلامى‌ و سياسى‌ كه‌ از اواسط سدة 4ق‌/0م‌ در مصر و سپس‌ در ديگر كشورهاي‌ عربى‌ و اسلامى‌ به‌ فعاليت‌ پرداخته‌ است‌.
اخوان‌ المسلمين‌ در ذيقعدة 347 به‌ دست‌ حسن‌ البنّا 324- 368ق‌/906- 949م‌ در اسماعيلية مصر پايه‌گذاري‌ شد و كار خود را در اتاقى‌ كوچك‌ – كه‌ مدرسة التهذيب‌ ناميده‌ شد – با تعليم‌ قرآن‌، تجويد، حديث‌، تفسير و ديگر علوم‌ اسلامى‌ شروع‌ كرد بنا، مذكرات‌…، 2-3. در 350ق‌/931م‌ رساله‌اي‌ حاوي‌ اهداف‌ اين‌ جمعيت‌ به‌ وسيلة بنا – كه‌ مرشد عام‌ لقب‌ يافته‌ بود – انتشار يافت‌ بيومى‌، 1، 6. در 351ق‌ تشكيلات‌ و رهبري‌ اخوان‌ به‌ قاهره‌ منتقل‌ شد بنا، همان‌، 03. پس‌ از تشكيل‌ كنگرة سوم‌ در اوايل‌ سال‌ 354ق‌ گروه‌ سياسى‌ – نظامى‌ «الجواله‌» تأسيس‌ شد بيومى‌،6 – 7 و تحت‌ رهبري‌ عالى‌ ستاد فرماندهى‌ نفره‌ قرار گرفت‌ سعيد، 0. در 355ق‌/936م‌ به‌ مناسبت‌ آغاز سلطنت‌ ملك‌ فاروق‌، چهارمين‌ كنگرة اخوان‌ برگذار شد و اين‌ سازمان‌ پادشاه‌ جديد را تأييد كرد بيومى‌، 8، 08. اما مهم‌ترين‌ و پنجمين‌ كنگرة اخوان‌ در 357ق‌/938م‌ به‌ مناسبت‌ دهمين‌ سال‌ تأسيس‌ اخوان‌ المسلمين‌ برگذار شد. اين‌ كنگره‌ از جهاتى‌ نقطة عطفى‌ در تاريخ‌ اين‌ جمعيت‌ به‌ شمار مى‌رود، زيرا برنامه‌ها و اهدافى‌ كه‌ به‌ وسيلة بنا در اين‌ كنگره‌ اعلام‌ شد و نيز تصميماتى‌ كه‌ اتخاذ گرديد، در واقع‌ اين‌ جمعيت‌ را وارد دورة نوينى‌ كرد. به‌ ويژه‌ از آن‌ روي‌ كه‌ مقارن‌ با آن‌، جنگ‌ جهانى‌ دوم‌ آغاز شد و اين‌ جمعيت‌ نمى‌توانست‌ نسبت‌ به‌ اوضاع‌ سياسى‌ و وقايع‌ نظامى‌ بى‌اعتنا بماند نك: بنا، مجموعة…، 60-26. شايد بتوان‌ هدف‌ كلى‌ اخوان‌ را پس‌ از كنگرة پنجم‌ در آزادي‌ وطن‌ اسلامى‌ از سلطة بيگانه‌ و تشكيل‌ دولت‌ آزاد اسلامى‌ در آن‌ خلاصه‌ كرد بيومى‌، 1. احتمالاً عامل‌ در مواضع‌ سياسيى‌ كه‌ اخوان‌ المسلمين‌ در اين‌ زمان‌ اتخاذ كرد، مؤثر بود: . حاد شدن‌ مسألة فلسطين‌ عنايت‌، 53؛ . قرارداد 936م‌ ميان‌ انگلستان‌ و دولت‌ مصر كه‌ اخوان‌ با آن‌ به‌ مخالفت‌ برخاست‌ همو، 21؛ . شروع‌ جنگ‌ جهانى‌ دوم‌ كه‌ آثار سياسى‌ و اجتماعى‌ خاصى‌ در مصر بر جاي‌ نهاد.
بدين‌گونه‌، مى‌توان‌ سالهاي‌ 928 تا 938م‌ را دورة تأسيس‌ و استقرار اخوان‌ المسلمين‌ به‌ شمار آورد، اما از 938 تا 948م‌، اين‌ جمعيت‌ به‌سرعت‌گسترش‌يافت‌ و به‌صورت‌حزب‌نيرومند دينى‌ – سياسى‌ در مصر خودنمايى‌ كرد و در مبارزات‌ سياسى‌ و تحولات‌ اجتماعى‌ آن‌ كشور نقش‌ مهمى‌ يافت‌. در 360ق‌/941م‌ كنگرة ششم‌ در قاهره‌ برگذار شد و طى‌ آن‌ اخوان‌ المسلمين‌ تصميم‌ به‌ شركت‌ در انتخابات‌ مجلس‌ مصر گرفت‌ همو، 18؛ متولى‌، 8. پس‌ از جنگ‌ و حادتر شدن‌ مسألة فلسطين‌ و چيرگى‌ صهيونيستها بر آن‌ سرزمين‌، اخوان‌ المسلمين‌ از نظر سياسى‌، مالى‌ و نظامى‌ به‌ ياري‌ فلسطينيان‌ شتافت‌ و بسياري‌ از اعضاي‌ آن‌ در نبرد فلسطين‌ شركت‌ كردند سمان‌، 8 – 9. حضور اخوان‌ در اين‌ ماجرا از يك‌ سو بر محبوبيت‌ آن‌ در جهان‌ اسلام‌ افزود و از سوي‌ ديگر دربار مصر و دولت‌ بريتانيا را به‌ شدت‌ نگران‌ كرد. به‌ خصوص‌ مسلح‌ شدن‌ و آمادگى‌ نظامى‌ اخوان‌ بر اين‌ نگرانى‌ مى‌افزود. از اين‌ رو، به‌ فرمان‌ ملك‌ فاروق‌ دولت‌ نقراشى‌ پاشا فرمان‌ انحلال‌ اين‌ جمعيت‌ را در صفر 368/ دسامبر 948 صادر كرد. بسياري‌ از اعضاي‌ آن‌ بازداشت‌ شدند و اموال‌ جمعيت‌ مصادره‌ شد. پس‌ از آن‌ تبليغات‌ گسترده‌اي‌ بر ضد آنان‌ از هر سو آغاز شد شاموق‌، ؛ بيومى‌، 16-23، 28-30؛ در مورد فعاليت‌ اخوان‌ در اين‌ دوره‌، نيز نك: بنا، مذكرات‌، جم.
اندكى‌ پس‌ از انحلال‌، در 8 دسامبر 948، نقراشى‌ نخست‌ وزير به‌ دست‌ يكى‌ از اعضاي‌ اخوان‌ المسلمين‌ كشته‌ شد بيومى‌، 23 و چندي‌ بعد نيز در برابر، حسن‌ البنا به‌ قتل‌ رسيد ناتينگ‌، 3.
ضربة سهمگين‌ انحلال‌ و به‌ ويژه‌ فقدان‌ ناگهانى‌ حسن‌ البنا، فعاليت‌ اخوان‌ را دچار ركود كرد، اما رهبران‌ آن‌ به‌ زودي‌ تجديد سازمان‌ كردند و به‌ فعاليت‌ پنهانى‌ ادامه‌ دادند. پس‌ از كشمكش‌ رهبران‌ اخوان‌ در درون‌ سازمان‌ براي‌ به‌ دست‌ آوردن‌ رهبري‌ِ عالى‌، احتمالاً پس‌ از جمادي‌ الاول‌ 369/فورية 950 به‌ طور پنهانى‌، حسن‌ اسماعيل‌ هضيبى‌ به‌ عنوان‌ مرشد عام‌ اخوان‌ المسلمين‌ و جانشين‌ بنا برگزيده‌ شد حسينى‌، 02-04. پس‌ از برگذاري‌ انتخابات‌ مصر در 949م‌ و پيروزي‌ حزب‌ وفد با حمايت‌ پنهانى‌ اخوان‌ المسلمين‌، نحاس‌ پاشا در 369ق‌/950م‌ به‌ نخست‌ وزيري‌ رسيد و به‌ تدريج‌ از فشار حكومت‌ بر اخوان‌ كاسته‌ شد همو، 5-6. اعضاي‌ جمعيت‌ در دوران‌ فعاليت‌ پنهان‌ خود در مصر، آزادانه‌ در خارج‌ از مصر به‌ ويژه‌ در سوريه‌ فعاليت‌ مى‌كردند و سازمان‌ خود را توسعه‌ مى‌دادند همانجا.
در رجب‌ 369/آوريل‌ 951 فعاليت‌ سياسى‌ احزاب‌ در مصر آزاد شد همو، 6-7؛ بشري‌، 87 و به‌ دنبال‌ آن‌ فعاليت‌ اخوان‌ و مرشد عام‌ علنى‌ گشت‌ و بعضى‌ از ساختمانها و اموال‌ و چاپخانه‌هاي‌ اخوان‌ بازپس‌ داده‌ شد حسينى‌، 6. در ذيقعدة 371 «افسران‌ آزاد» طى‌ كودتايى‌ رژيم‌ پادشاهى‌ را ساقط كردند و خود قدرت‌ را به‌ دست‌ گرفتند. رژيم‌ جديد با آنكه‌ همة احزاب‌ را غيرقانونى‌ خواند، به‌ اخوان‌ اجازة فعاليت‌ داد كوپل‌، 7. اما اين‌ تفاهم‌ و همكاري‌ ديري‌ نپاييد و به‌ سردي‌ و سپس‌ به‌ تيرگى‌ و سرانجام‌ به‌ خصومت‌ گراييد و پس‌ از سوء قصد به‌ جمال‌ عبدالناصر – كه‌ ظاهراً به‌ وسيلة يكى‌ از اعضاي‌ اخوان‌ صورت‌ گرفت‌ – در ربيع‌الاول‌ 374/ اكتبر 954 بار ديگر تشكيلات‌ اخوان‌ غيرقانونى‌ و منحل‌ اعلام‌ شد و عده‌اي‌ از رهبران‌ طراز اول‌ – از جمله‌ هضيبى‌ – و شمار بسياري‌ از اعضاي‌ آن‌ بازداشت‌ شدند. در زمستان‌ 955م‌ تن‌ از رهبران‌ اخوان‌ اعدام‌ شدند و عده‌اي‌ به‌ زندانهاي‌ سنگين‌ محكوم‌ گشتند حسينى‌، 43؛ متولى‌، 0 -2؛ ماردينى‌، 36.
اين‌ واقعه‌ هر چند كه‌ فعاليت‌ آشكار اخوان‌ را در داخل‌ مصر دچار وقفه‌ كرد، اما با سازماندهى‌ مجدد در داخل‌ و گسترش‌ آن‌ در خارج‌ شاخه‌هاي‌ مختلف‌ اخوان‌ در همه‌ جا به‌ فعاليت‌ خود ادامه‌ داد و كارهاي‌ فرهنگى‌ و تبليغاتى‌ به‌ نفع‌ اخوان‌ از طريق‌ سخنرانيها و نگارش‌ مقالات‌ و تأليف‌ كتابها، حتى‌ در داخل‌ زندان‌، استمرار يافت‌. به‌ ويژه‌ دراين‌ دوران‌، سيد قطب‌ د 386ق‌ نويسندة نامدار و سرسخت‌ اخوان‌ آثار مهم‌ و مؤثري‌ پديد آورد. اخوان‌ در خارج‌ از مصر به‌ تبليغات‌ وسيعى‌ بر ضد جمال‌ عبدالناصر، رئيس‌ جمهور مصر و تبيين‌ مواضع‌ و افكار خود پرداختند. كنگرة بزرگى‌ در دمشق‌ مركب‌ از نمايندگان‌ اين‌ جمعيت‌ در شام‌، عراق‌، اردن‌ و سودان‌ برپا شد و اخوان‌ ادعا كردند كه‌ انگيزة انحلال‌ اين‌ جمعيت‌ آن‌ بوده‌ است‌ كه‌ قضية فلسطين‌ به‌ نفع‌ اسرائيل‌ حل‌ شود و مصر براي‌ هميشه‌ به‌ آمريكا و انگليس‌ وابسته‌ گردد. در اين‌ كنگره‌ همچنين‌ از جمال‌ عبدالناصر به‌ شدت‌ انتقاد شد حسينى‌، 39. در 957م‌ زينب‌ غزالى‌، از رهبران‌ نامدار اخوان‌، در سفر حج‌ با تشويق‌ و موافقت‌ رهبران‌ عربستان‌ سعودي‌، با چند تن‌ از تبعيديهاي‌ اخوان‌ ديدار كرد و قرار بر آن‌ شد كه‌ تلاشهاي‌ خود را هماهنگ‌ و مشترك‌ سازند. سازماندهى‌ مجدد تا اوايل‌ سال‌ 959م‌ به‌ طول‌ انجاميد، اما در 962م‌ اين‌ جمعيت‌ شكل‌ نهايى‌ راديكاليسم‌ خشونت‌ آميز خود را به‌ دست‌ آورد كوپل‌، 0-2.
استمرار انحلال‌، سركوب‌ مداوم‌ اخوان‌ المسلمين‌ در داخل‌ و خارج‌ از زندان‌ همو، 9 و حمايت‌ مخالفان‌ دولت‌ مصر از ايشان‌ از جمله‌ عوامل‌ گرايش‌ بيشتر اعضاي‌ اين‌ جمعيت‌ به‌ ويژه‌ جوانان‌ به‌ مخالفت‌ شديدتر با جمال‌ عبدالناصر بود. سيد قطب‌ كتاب‌ مهم‌ معالم‌ فى‌ الطريق‌ را در 382ق‌/962م‌ در زندان‌ نوشت‌. او در اين‌ كتاب‌ و نيز برخى‌ از آثار خود مانند جاهلية القرن‌ العشرين‌، آشكارا جوامع‌ امروزي‌ را به‌ مفهوم‌ قرآنى‌ جوامع‌ جاهلى‌ دانسته‌، و تلويحاً دولتهاي‌ «كشورهاي‌ اسلامى‌» و از جمله‌ مصر را ضد اسلامى‌ خوانده‌ است‌. فتواي‌ سياسى‌ او نيز روشن‌ بود: بايد با قدرت‌ در برابر اين‌ جاهليت‌ ايستاد و نظام‌ اسلامى‌ را بنياد نهاد، به‌ زودي‌ اين‌ كتاب‌، به‌ مرام‌نامة جوانان‌ پرشور و اسلام‌ گراي‌ اخوان‌ در داخل‌ و خارج‌ از زندان‌ تبديل‌ شد همو، 3- 5. هر چند جناح‌ ميانه‌رو اخوان‌ با تفكر خشونت‌ آميز و اقدام‌ مسلحانه‌ موافق‌ نبود، اما بسياري‌ از اعضاي‌ اخوان‌ با الهام‌ از انديشه‌هاي‌ قطب‌ به‌ سازماندهى‌ مسلحانه‌ و تدارك‌ قيام‌ دست‌ زدند. حتى‌ هضيبى‌ به‌ رغم‌ محافظه‌ كاريش‌، با اين‌ روش‌ موافقت‌ كرد و اين‌ اختلاف‌ باعث‌ انشعاب‌ در جمعيت‌ اخوان‌ المسلمين‌ شد همو،3- 4. در ربيع‌الاول‌ 385/ژوئن‌ 965 دولت‌ بازداشت‌ وسيع‌ اعضاي‌ اخوان‌ المسلمين‌ را آغاز كرد. شمار بسياري‌ از رهبران‌ و اعضا به‌ زندان‌ افتادند؛ از جمله‌ سيد قطب‌ كه‌ به‌ تازگى‌ 384ق‌ از زندان‌ آزاد شده‌ بود، دوباره‌ بازداشت‌ شد و همراه‌ دو تن‌ ديگر در 386ق‌ به‌ اعدام‌ همو، 2، 5-7، و بقيه‌ نيز به‌ زندانهاي‌ طولانى‌ محكوم‌ شدند.
هضيبى‌ در 394ق‌/974م‌ درگذشت‌. با اينكه‌ جناح‌ در درون‌ اخوان‌ وجود داشت‌، اما بنا به‌ مصالح‌ تشكيلاتى‌، عمر تلمسانى‌ د 406ق‌/986م‌ كه‌ رهبر و مظهر جناح‌ ميانه‌ رو و مورد توجه‌ انور سادات‌ بود، به‌ عنوان‌ مرشد عام‌ برگزيده‌ شد؛ هر چند كه‌ اين‌ انتخاب‌ هرگز به‌ طور رسمى‌ و طبق‌ ضوابط جمعيت‌ صورت‌ نگرفت‌ ماردينى‌، 39-40. سادات‌ در 391ق‌/971م‌ به‌ قدرت‌ رسيد و در 396ق‌ درهاي‌ زندان‌ را گشود و فعاليت‌ اخوان‌ المسلمين‌ علنى‌ شد و مجلة الدعوه‌ به‌ مديريت‌ تلمسانى‌ اجازة انتشار يافت‌ همو، 2-3، 7. در اين‌ دوره‌ تحولى‌ در عقايد سياسى‌ اخوان‌ پديد آمد و جمعيت‌ پذيرفت‌ كه‌ با شرايطى‌ از سادات‌ حمايت‌ كند نك: آقايى‌، 31-40 و سادات‌ نيز به‌ منظور استفاده‌ از اخوان‌ براي‌ چيرگى‌ بر رقيبان‌ از جمله‌ طرفداران‌ ناصر به‌ اخوان‌ اجازة فعاليت‌ داد دكمجيان‌، 30-32، اما ديري‌ نپاييد كه‌ در 398ق‌ و سپس‌ در 401ق‌/981م‌ دولت‌ سادات‌ به‌ سركوب‌ اخوان‌ دست‌ زد.
فعاليت‌ سياسى‌ و دينى‌ اخوان‌ و روابط آن‌ با حكومت‌ مصر از دوران‌ سادات‌ تاكنون‌ و همچنين‌ نقش‌ سياسى‌ و اجتماعى‌ اخوان‌ در كشورهاي‌ اسلامى‌ فراز و نشيبهاي‌ بسيار داشته‌ است‌ كه‌ در تاريخ‌ معاصر هر يك‌ از اين‌ كشورها به‌ آن‌ اشاره‌ مى‌شود. اكنون‌ مرشد عام‌ اخوان‌ المسلمين‌ محمد حامد ابونصر است‌ كوپل‌، 8، نيز نك: تصويرهاي‌ كتاب‌.
انديشه‌ها و اهداف‌ اخوان‌ المسلمين‌: دربارة جزئيات‌ انديشه‌ها و اهداف‌ اخوان‌ المسلمين‌ به‌ درستى‌ و روشنى‌ نمى‌توان‌ سخن‌ گفت‌، چه‌ خود نيز به‌ صراحت‌ در اين‌ باب‌ سخن‌ نگفته‌اند. همچنين‌ گرايشهاي‌ مختلفى‌ كه‌ از آغاز تاكنون‌ در درون‌ جمعيت‌ اخوان‌ وجود داشته‌ است‌، آراء و اهداف‌ آنان‌ را مبهم‌ جلوه‌ مى‌دهد. به‌ ويژه‌ مواضع‌ متضاد برخى‌ رهبران‌ و شاخه‌هاي‌ متنوع‌ اين‌ جمعيت‌ به‌ آن‌ ابهام‌ مى‌افزايد. بايد گفت‌ كه‌ بخش‌ عمدة سخنان‌، عقايد و آرمانهاي‌ اخوان‌ چنان‌ كلى‌ است‌ كه‌ هيچ‌ مسلمانى‌ با آنها مخالف‌ نيست‌ براي‌ آگاهى‌ از اين‌ اهداف‌، نك: امين‌، 55-56. به‌ همين‌ سبب‌ قبل‌ از ورود اخوان‌ به‌ ميدان‌ كشمكشهاي‌ سياسى‌، مخالفت‌ جدي‌ با آنان‌ ديده‌ نشد، اما از آن‌ زمان‌ كه‌ به‌ صورت‌ يك‌ حزب‌ سياسى‌ و انقلابى‌ با تكيه‌ بر آرمانهاي‌ اجتماعى‌ و سياسى‌ اسلام‌ درآمد، دعوتش‌ شكها برانگيخت‌. نخستين‌ واكنش‌ منفى‌ از سوي‌ گروه‌ صوفيان‌ پيوسته‌ به‌ اخوان‌ ديده‌ شد كه‌ مى‌گفتند: اخوان‌ از دعوت‌ دينى‌ خالص‌ خارج‌ شده‌ است‌ بيومى‌، 71، گرچه‌ بنا به‌ پاسخگويى‌ به‌ اين‌ منتقدان‌ پرداخت‌ نك: مجموعة، 72.
شعار اخوان‌ اين‌ بود: «الله‌ غايتنا، الاسلام‌ ديننا، القرآن‌ دستورنا، محمدص‌ زعيمنا، الجهاد سبيلنا و الموت‌ فى‌ سبيل‌الله‌ اسمى‌ امانينا» متولى‌، 6. شايد جامع‌ترين‌ آرمانهاي‌ اخوان‌ در اين‌ سخن‌ بنا آمده‌ باشد: دعوتى‌ سلفى‌، طريقتى‌ سنّى‌، حقيقتى‌ صوفيانه‌، سازمانى‌ سياسى‌، گروهى‌ ورزشى‌، پيوندي‌ علمى‌ و فرهنگى‌، شركتى‌ اقتصادي‌ و انديشه‌اي‌ اجتماعى‌ همان‌، 73- 75؛ نيز نك: حسينى‌، 9. به‌ نظر مى‌رسد كه‌ بنا پيش‌ از هر چيز مى‌خواست‌ با تأسيس‌ اخوان‌ المسلمين‌ نسل‌ تازه‌ و گروه‌ پيشتاز و نمونه‌اي‌ از مسلمانان‌ جامع‌ و كامل‌ همچون‌ مسلمانان‌ صدر اسلام‌ تربيت‌ كند، تا الگوي‌ ديگران‌ شوند همان‌، 94- 95؛ قس‌: حسينى‌، 9-4، كه‌ كوشيده‌ است‌ اصول‌ دينى‌ و اجتماعى‌ و سياسى‌ اخوان‌ را با ديدگاهى‌ آرمان‌گرايانه‌ دسته‌ بندي‌ كند.
مهم‌ترين‌ اهداف‌ اخوان‌ المسلمين‌ به‌ عنوان‌ تشكيلاتى‌ سياسى‌ و دينى‌ در اين‌ مواضع‌ خلاصه‌ مى‌گردد:
. تأسيس‌ حكومت‌ اسلامى‌: دست‌ كم‌ از كنگرة پنجم‌ به‌ بعد، پى‌ افكندن‌ حكومت‌ اسلامى‌ و اجراي‌ دقيق‌ و كامل‌ احكام‌ شريعت‌، از اهداف‌ روشن‌ و استوار اخوان‌ المسلمين‌ در همه‌ جاي‌ جهان‌ اسلام‌ بوده‌ است‌. ضرورت‌ حكومت‌ اسلامى‌، از تلقى‌ اخوان‌ از اسلام‌ برمى‌خيزد، از اين‌ لحاظ اسلام‌ دينى‌ است‌ جهانى‌ و جامع‌ به‌ گونه‌اي‌ كه‌ نظام‌ دقيقى‌ براي‌ تمامى‌ شئون‌ زندگى‌ ارائه‌ كرده‌ است‌ و هرگز از حل‌ مشكلات‌ بشري‌ ناتوان‌ نمى‌ماند بنا، مجموعة، 14. بنا در « رسالة التعاليم‌» ديدگاههاي‌ خود را دربارة اسلام‌ در 0 بند آورده‌ است‌ نك: همان‌، 1-6 . او تأسيس‌ حكومت‌ اسلامى‌ را به‌ شكل‌ خلافت‌ و حول‌ محور خليفه‌ در شمار اساسى‌ترين‌ اصل‌ برنامة جمعيت‌ مى‌دانست‌ همان‌، 11-12، 88 و در 938م‌ اعلام‌ كرد كه‌ با هر زمامدار و يا گروهى‌ كه‌ به‌ ياري‌ اسلام‌ برنخيزد و راه‌ تحقق‌ نظام‌ اسلامى‌ را هموار نكند، مى‌جنگد سعيد، 22. اما چارچوب‌ دقيق‌ حكومت‌ اسلامى‌ مطلوب‌ اخوان‌ المسلمين‌ معلوم‌ نيست‌، هر چند كه‌ خود بنا همان‌، 1-6، 70-71 و برخى‌ رهبران‌ ديگر چون‌ عبدالقادر عوده‌ و زينب‌ غزالى‌ در اين‌ باب‌ به‌ ذكر توضيحاتى‌ پرداخته‌اند سمان‌، 0 -1؛ آقايى‌، 58- 59؛ البته‌ بنا يادآوري‌ مى‌كرد كه‌ اخوان‌ خواهان‌ كسب‌ قدرت‌ و حكومت‌ نيستند، ولى‌ اگر كسى‌ را لايق‌ اين‌ مقام‌ بدانند، در حكم‌ سربازان‌ و ياران‌ او خواهند بود همان‌، 99.
مواضع‌ اخوان‌ در باب‌ دموكراسى‌ نيز از وضوح‌ كامل‌ برخوردار نيست‌. با آنكه‌ آنان‌ بارها از دموكراسى‌ غربى‌ به‌ شدت‌ انتقاد كرده‌اند، اما مدعى‌ بوده‌اند كه‌ بنياد و آرمان‌ دموكراسى‌ را پذيرفته‌اند و آن‌ را به‌ بهترين‌ و درست‌ترين‌ شكل‌ محقق‌ مى‌كنند. بنا نظام‌ پارلمانى‌ مبتنى‌ بر حاكميت‌ مردم‌، مسئوليت‌ حاكم‌ و احترام‌ به‌ ارادة ملت‌ را مغاير با اسلام‌ نمى‌داند همان‌، 91-92، 97. به‌ عقيدة او اسلام‌ نه‌ تنها قرارداد اجتماعى‌ را قبول‌ دارد، بلكه‌ خود بنيان‌گذار آن‌ است‌ همان‌، 90. او رعايت‌ و حفظ همة آزاديهاي‌ فردي‌ را مورد تأييد قرارداده‌، و آن‌ را برآمده‌ از اسلام‌ شمرده‌ است‌ همان‌، 01؛ اما از سوي‌ ديگر اخوان‌ المسلمين‌ نظام‌ پارلمانى‌ چند حزبى‌ را مردود و مغاير با اسلام‌ و عامل‌ تفرقه‌ مى‌شمرند همان‌، 15-17.
. اصلاحات‌ اجتماعى‌: با اينكه‌ حسن‌ البنا و ديگر رهبران‌ اخوان‌ المسلمين‌ هرگز جز به‌ حكومت‌ شرعى‌ِ مورد قبول‌ خود راضى‌ نبوده‌اند، اما از اصلاحات‌ نيز طرفداري‌ نموده‌ و با دولت‌ و حكومت‌ – به‌ ويژه‌ در دوران‌ بنا در امور اجتماعى‌ و اصلاحات‌ مورد توافق‌ همكاري‌ كرده‌، يا خود پيشنهادهايى‌ براي‌ بهبود حال‌ مسلمانان‌ داده‌اند. بنا در نوشته‌اي‌ تحت‌ عنوان‌ «بين‌ الامس‌ و اليوم‌» تصريح‌ كرده‌ كه‌ هدف‌ اصلى‌ و كلى‌ اخوان‌ آزاد كردن‌ وطن‌ اسلامى‌ از هر نوع‌ سلطة خارجى‌ و استقرار دولت‌ و حكومت‌ اسلامى‌ در مصر است‌ همان‌، 50-52، اما بهبود وضع‌ اقتصادي‌ و اجتماعى‌ مسلمانان‌ در مصر نيز از اهداف‌ خاص‌ جمعيت‌ به‌ شمار مى‌رود. وي‌ در نامه‌اي‌ كه‌ در رجب‌ 366/ژوئن‌947 به‌ ملك‌ فاروق‌ نوشت‌ و به‌ «نحو النور» شهرت‌ يافت‌، خواسته‌هاي‌ خود را به‌ طور مشخص‌ در زمينه‌هاي‌ علمى‌، سياسى‌، اقتصادي‌، اداري‌ و اجتماعى‌ بيان‌ كرد، و از پادشاه‌ خواهان‌ تحقق‌ آنها شد همان‌، 17-24. او همچنين‌ پيشنهادهاي‌ روشنى‌ دربارة اخذ ماليات‌، صرفه‌جويى‌ و تشويق‌ صنايع‌ دستى‌ و خانگى‌ ارائه‌ كرده‌ است‌ همان‌، 37- 40. تحقق‌ عدالت‌ اجتماعى‌، ملى‌ كردن‌ بانكها و منابع‌ طبيعى‌، صنعتى‌ كردن‌ كشور، اصلاحات‌ ارضى‌، وضع‌ زكات‌ بر سرمايه‌ و سود به‌ طرز جديد و … از جمله‌ پيشنهادهاي‌ اصلاحى‌ او بود آقايى‌، 35. او در دهة 940م‌ سخت‌ خواهان‌ محدوديت‌ مالكيت‌ و اصلاحات‌ ارضى‌ شد بيومى‌، 85. هر چند كه‌ بنا به‌ بهبود اوضاع‌ اقتصادي‌ بر وفق‌ عدالت‌ اسلامى‌ بيشتر اهتمام‌ داشت‌، اما نسبت‌ به‌ مسائل‌ ديگر از جمله‌ مسائل‌ سياسى‌ و شيوة مديريت‌ جامعه‌ و امور ديگر مانند مسائل‌ زنان‌ هم‌ بى‌توجه‌ نبود. مثلاً در همان‌ نامة ياد شده‌ خواستار اصلاح‌ قانون‌ انتخابات‌ و شيوه‌هاي‌ تشكيل‌ مجلس‌ شد و راههايى‌ را نيز پيشنهاد كرد مجموعة، 09-12. چنين‌ مى‌نمايد كه‌ اصولاً روابط حسنة سياسى‌ بنا با ملك‌ فاروق‌، يا نزديك‌ شدن‌ تاكتيكى‌ اخوان‌ به‌ برخى‌ از احزاب‌ اساساً براي‌ تحقق‌ اهدافشان‌ بوده‌ است‌، زيرا اينان‌ در ذيحجة 371/ اوت‌ 952 پس‌از كودتاي‌ افسران‌ مصري‌، همراه‌ با ديگر پيشنهادهاي‌ اقتصادي‌ و اجتماعى‌، خواستار پاكسازي‌ عمومى‌ كشور از آثار رژيم‌ پيشين‌ و مجازات‌ عوامل‌ آن‌ رژيم‌ شدند متولى‌، 9-7.
در بخش‌ مربوط به‌ زنان‌ و مسائل‌ و مشكلات‌ آنان‌ نيز اخوان‌ المسلمين‌ توجه‌ خاص‌ داشتند. هر چند ديدگاههاي‌ رهبران‌ اخوان‌ و يا شاخه‌هاي‌ مختلف‌ آن‌ در اين‌ موضوع‌ متفاوت‌ بود، اما همه‌ طرفدار فعاليت‌ اجتماعى‌ زنان‌ و رشد فرهنگى‌ و علمى‌ و تربيت‌ درست‌ آنان‌ بودند. با اينهمه‌، با بى‌حجابى‌، اختلاط زن‌ و مرد، مساوات‌ كامل‌ زن‌ و مرد، و حتى‌ با نمايندگى‌ زنان‌ در مجلس‌، يا زمامداري‌ آنان‌ سخت‌ مخالف‌ بودند بيومى‌، 92- 99.
. مخالفت‌ با استعمار و طرفداري‌ از استقلال‌ كشورهاي‌ اسلامى‌: اين‌ هدف‌ از مهم‌ترين‌ مواضع‌ سياسى‌ اخوان‌ المسلمين‌ است‌ و بنا آن‌ را در عرض‌ هدف‌ مهم‌ ديگر، يعنى‌ تأسيس‌ دولت‌ اسلامى‌ قرار داده‌ است‌ همان‌، 50، نيز نك: 20، 42. بنا در روزگار خود دولت‌ بريتانيا، ايتاليا و فرانسه‌ را دشمن‌ اسلام‌ مى‌شمرد همان‌، 20-24 و مخالف‌ همة اشكال‌ استعمار بود. با اينكه‌ اخوان‌ همواره‌ نظام‌ سياسى‌ شرق‌ و غرب‌ را به‌ يكسان‌ دشمن‌ مى‌داشتند همان‌، 10، اما دست‌ كم‌ از ساليان‌ نخست‌ حكومت‌ جمال‌ عبدالناصر بخش‌ عمدة رهبران‌ اخوان‌ با گرايش‌ به‌ غرب‌ بر ضد ناصر و دولت‌ سوريه‌ به‌ مبارزه‌ برخاستند نك: آقايى‌، 41-42.
اخوان‌ المسلمين‌ – به‌ رغم‌ مخالفت‌ شديد با مليت‌ گرايى‌ – وحدت‌ ملى‌، يا وحدت‌ عربى‌ و سرانجام‌ وحدت‌ اسلامى‌ را براي‌ مبارزه‌ با استعمار و استيلاي‌ خارجى‌ مفيد و حتى‌ ضروري‌ مى‌دانستند بيومى‌، 70. پس‌ از تأسيس‌ اتحادية عرب‌، اخوان‌ از آن‌ استقبال‌ كردند، به‌ ويژه‌ آن‌ را مقدمه‌اي‌ براي‌ حل‌ مسألة فلسطين‌ دانستند همو، 69-71؛ در مورد مليت‌ و قوميت‌، نك: بنا، همان‌، 06-11، 90-91.
يكى‌ از ادلة مهم‌ مخالفت‌ اخوان‌ با تجدد گرايى‌ غربى‌ اعتقاد آنان‌ بر اين‌ مطلب‌ بود كه‌ اين‌ امر جز استعمار، نفى‌ اسلام‌ و طرد روح‌ فرهنگ‌ دينى‌ مسلمانان‌ چيزي‌ در خود ندارد بيومى‌، 55-56. به‌ نظر آنان‌ حتى‌ فراگيري‌ زبانهاي‌ خارجى‌ راهى‌ براي‌ دشمنى‌ با اسلام‌ و تقويت‌ مسيحيت‌ بود همو، 01-02. البته‌ به‌ رغم‌ نظرات‌ مفصلى‌ كه‌ متفكران‌ اخوان‌ در باب‌ غرب‌ و تمدن‌ جديد غربى‌ داده‌اند، ديدگاهشان‌ در اين‌ باب‌ چندان‌ دقيق‌ و روشن‌ نيست‌ حسينى‌، 85- 88. مى‌توان‌ گفت‌ كه‌ آنان‌ علوم‌ و فنون‌ و دانش‌ جديد غربى‌ را يكسره‌ انكار نكرده‌اند. بنا هم‌ با بهره‌مند شدن‌ مردم‌ از طرز زندگى‌ نوين‌، اما در چهارچوب‌ معارف‌ و عقايد اسلامى‌ مخالفت‌ نداشته‌ است‌ همان‌، 65؛ بيومى‌، 00-01. با اينهمه‌، وي‌ مهم‌ترين‌ مبانى‌ و لوازم‌ تمدن‌ اروپايى‌ را برشمرده‌، و فساد آفرينى‌ و تعارض‌ آنها را با ديانت‌ اسلام‌ نشان‌ داده‌ است‌ همان‌، 44- 45. در واقع‌ اخوان‌ المسلمين‌ با علوم‌ جديد مغرب‌ زمين‌ مخالف‌ نبودند، بلكه‌ با جدايى‌ دين‌ از سياست‌ و حكومت‌ و نيز با اباحى‌گري‌ و ماده‌گرايى‌ متداول‌ غربى‌ مخالفت‌ مى‌كردند بيومى‌، 54-56.
سازمان‌ و عملكردهاي‌ اخوان‌ المسلمين‌: اين‌ جمعيت‌ براي‌ تحقق‌ اهداف‌ و اصول‌ اعتقادي‌ خود از شيوه‌هاي‌ مختلفى‌ استفاده‌ مى‌كردند. هر چند اين‌ شيوه‌ها غالباً متغير و متفاوت‌ و حتى‌ متضاد بوده‌اند، اما عمده‌ترين‌ عوامل‌ دوام‌ مبارزة اخوان‌ و پايدارترين‌ شيوه‌هاي‌ مبارزة آنان‌ را مى‌توان‌ چنين‌ برشمرد:
سازمان‌ اخوان‌ المسلمين‌: تشكيلات‌ نيرومند و منسجم‌ اخوان‌ المسلمين‌ از مؤثرترين‌ عوامل‌ رواج‌ انديشه‌ها و توفيق‌ آنان‌ در بعضى‌ زمينه‌ها بود. بى‌گمان‌ اين‌ سازماندهى‌ مرهون‌ هوشمندي‌ و بينش‌ تشكيلاتى‌ حسن‌ البنا و نيز نفوذ او در ميان‌ پيروانش‌ بود حسينى‌، 6؛ بيومى‌، 6-7. بخشى‌ از اصول‌ تشكيلاتى‌ اخوان‌ المسلمين‌ را بنا خود در «رسالة التعليم‌» آورده‌ است‌ نك: مجموعة، 1-7. بر اثر همين‌ سازماندهى‌ نيرومند بود كه‌ گفته‌اند اخوان‌ در 367ق‌/948م‌ حدود 00 ،شعبه‌ و حدود نيم‌ ميليون‌ عضو در مصر داشت‌ سعيد، 0 -1. در رأس‌ سازمان‌ اخوان‌، «مرشد عام‌» قرار دارد كه‌ از طريق‌ «مكتب‌ ارشاد» رهبري‌ سياسى‌ و نظري‌ خود را بر اخوان‌ اعمال‌ مى‌كند. اعضاي‌ مكتب‌ ارشاد توسط مرشد عام‌ از ميان‌ اعضاي‌ شوراي‌ مؤسس‌ انتخاب‌ مى‌شوند حسينى‌، 64. پس‌ از مكتب‌ ارشاد، «مركز عام‌» قرار دارد كه‌ از اعضاي‌ هيأت‌ مؤسس‌ و مكتب‌ ارشاد تشكيل‌ مى‌شود همانجا؛ سعيد، 0 -1. مرشد عام‌ مادام‌ العمر سمت‌ خود را نگاه‌ مى‌دارد و فقط هيأت‌ مؤسس‌ حق‌ عزل‌ او را دارد حسينى‌، 9.
نخستين‌ نظام‌نامة ادارة امور سازمان‌ اخوان‌ المسلمين‌ در سالهاي‌ 348- 349ق‌ مدون‌ شد. در 367ق‌/948م‌ اين‌ نظام‌نامه‌ با تجديدنظر به‌ عنوان‌ «قانون‌ اساسى‌ اخوان‌ المسلمين‌» در شوراي‌ عمومى‌ سازمان‌ به‌ تصويب‌ رسيد. در ايام‌ رياست‌ هضيبى‌ نيز قوانين‌ پيشين‌ به‌ تصويب‌ رسيد و اصلاحاتى‌ در قوانين‌ ديگر به‌ عمل‌ آمد آقايى‌، 01، 06- 35.
ظاهراً نخستين‌ مؤسسة وابسته‌ به‌ تشكيلات‌ اخوان‌، «مدرسة امهات‌ المؤمنين‌» بود كه‌ در محرم‌ 352 در اسماعيليه‌ بنياد نهاده‌ شد. 0 سال‌ پس‌ از آن‌ نيز تشكيلات‌ «رهبري‌ مركزي‌ زنان‌ مسلمان‌» در مركز عام‌ اخوان‌ پديد آمد كه‌ به‌ فعاليت‌ اجتماعى‌ مى‌پرداخت‌. چنانكه‌ درسالهاي‌ فعاليت‌ پنهان‌ اخوان‌ و سركوب‌ ايشان‌، اين‌ زنان‌ به‌ رهبري‌ زينب‌ غزالى‌ نقش‌ مهمى‌ در سرپرستى‌ خانواده‌هاي‌ اعضاي‌ زندانى‌ اخوان‌ برعهده‌ داشتند حسينى‌، 02-03؛ سعيد، 2-3؛ بيومى‌، 94-96. «سازمان‌ تعاون‌ خانواده‌» نيز از جمله‌ سازمانهاي‌ وابسته‌ به‌ اخوان‌ بود كه‌ در 362ق‌ پديد آمد و هدف‌ آن‌ چنانكه‌ بنا متذكر شده‌ است‌، ايجاد همكاريهاي‌ اجتماعى‌ و اقتصادي‌ و فرهنگى‌ ميان‌ خانواده‌ هاي‌ مسلمان‌ بود مجموعة، 3-7. سازمان‌ شبه‌نظامى‌ «جواله‌» نيز شاخة نظامى‌ اخوان‌ به‌ شمار مى‌رفت‌ كه‌ اعضاي‌ آن‌ از ميان‌ خالص‌ترين‌ و وفادارترين‌ اعضاي‌ اخوان‌ انتخاب‌ مى‌شدندحسينى‌،64؛ سعيد، 0، 27؛ ماردينى‌، 5. گروه‌ «كتائب‌ انصارالله‌» نيز گروه‌ ديگري‌ در كنار جواله‌ بود كه‌ هدف‌ آن‌ آموزش‌ اعتقادي‌ و اخلاقى‌ اعضاي‌ سازمان‌ بود و وظيفة برقراري‌ ارتباط ميان‌ اعضا را نيز برعهده‌ داشت‌ سعيد، 0-1.
به‌ نظر مى‌رسد كه‌ مهم‌ترين‌ بخش‌ تشكيلاتى‌ اخوان‌ المسلمين‌، «سازمان‌ سرّي‌» بود كه‌ تاريخ‌ تأسيس‌ آن‌ را به‌ اختلاف‌ از آغاز بنياد نهادن‌ اخوان‌ تا 942م‌ گفته‌اند حسينى‌، 47، 48؛ بشري‌، 69. اعضاي‌ اين‌ سازمان‌ سري‌ و ويژه‌، از ميان‌ افراد زبده‌ و كار آزموده‌ و وفادار اخوان‌ انتخاب‌ مى‌شدند و بر اطاعت‌ از مرشد عام‌ و براي‌ جهاد در راه‌ اسلام‌ سوگند ياد مى‌كردند حسينى‌، 65-66، 51-52. اينان‌ همواره‌ آمادة استفاده‌ از سلاح‌ بودند و فقط مرشد عام‌ از مأموريت‌ آنان‌ اطلاع‌ داشت‌ سعيد، 72؛ بشري‌، همانجا. گرچه‌ دربارة علل‌ تأسيس‌ اين‌ سازمان‌ اطلاع‌ دقيقى‌ در دست‌ نيست‌، اما اهداف‌ آن‌ را مى‌توان‌ در مخالفت‌ با حكومت‌ وقت‌، مبارزه‌ با دشمنان‌ داخلى‌ و خارجى‌ و سازمانهاي‌ كمونيستى‌، بيرون‌ راندن‌ اشغالگران‌ انگليسى‌ و آزاد سازي‌ سرزمين‌ اسلام‌ خلاصه‌ كرد حسينى‌، 49. همچنين‌ گفته‌اند كه‌ اين‌ گروه‌ به‌ مثابة ابزاري‌ در دست‌ مرشد عام‌ براي‌ تصفية سازمان‌ اخوان‌ از مخالفان‌ او بوده‌ است‌ بشري‌، 2. ترورهايى‌ كه‌ اخوان‌ طراحى‌ مى‌كردند، به‌ دست‌ اعضاي‌ همين‌ سازمان‌ اجرا مى‌شد. البته‌ بعدها هضيبى‌ توانست‌ فعاليت‌ خشونت‌ آميز سازمان‌ را تا حدي‌ مهار كند حسينى‌، 53. از شمار اعضاي‌ اين‌ گروه‌ و نيز اوضاع‌ آن‌ در سالهاي‌ اخير اطلاعى‌ در دست‌ نيست‌ و عمر تلمسانى‌ مرشد عام‌ پيشين‌ اساساً وجود گروههاي‌ مسلح‌ را در سازمان‌ اخوان‌ انكار مى‌كرد نك: آقايى‌، 40.
فعاليتهاي‌ سازمان‌ اخوان‌ المسلمين‌ از همان‌ اوايل‌ كار، فقط تشكيلاتى‌، دينى‌ و سياسى‌ نبود، بلكه‌ آنان‌ تلاش‌ گسترده‌اي‌ براي‌ بهبود اوضاع‌ اجتماعى‌ و اقتصادي‌ و فرهنگى‌ مردم‌ از طريق‌ پديد آوردن‌ نهادهاي‌ مستقل‌ صورت‌ مى‌دادند. توجه‌ به‌ اين‌ نوع‌ كارها ناشى‌ از ديدگاه‌ اخوان‌ المسلمين‌ نسبت‌ به‌ اقتصاد بود. آنان‌ به‌ اقتصاد از منظر دين‌ مى‌نگريستند و بر مشكلات‌ آن‌ به‌ مثابة معضلات‌ اجتماعى‌ و معيشتى‌ توجه‌ خاص‌ داشتند. از اين‌ رو، مى‌كوشيدند تا نظام‌ اقتصاد اسلامى‌ روشنى‌ ارائه‌ كنند نك: مجموعة، 17-43. شايد جامع‌ترين‌ تصوير اقتصاد اسلامى‌ آنان‌ در اصولى‌ ارائه‌ شده‌ باشد كه‌ بنا در مقالة «مشكلاتنا الداخلية فى‌ ضوء النظام‌ الاسلامى‌» برشمرده‌ است‌ كه‌ از جملة آنها مى‌توان‌ به‌ اين‌ اصول‌ اشاره‌ كرد: ايجاد اشتغال‌ براي‌ همة مردم‌؛ بهره‌برداري‌ از منابع‌ ثروت‌ طبيعى‌؛ تحريم‌ منابع‌ حرام‌ و نارواي‌ درآمد؛ كم‌ كردن‌ فاصلة طبقاتى‌؛ كوشش‌ براي‌ تأمين‌ آسايش‌ و آرامش‌ همگانى‌؛ تأييد مالكيت‌ خصوصى‌ و احترام‌ به‌ آن‌، تا آنجا كه‌ با مصلحت‌ عمومى‌ ناسازگار نباشد؛ تنظيم‌ سيستم‌ معاملات‌ پولى‌ و مالى‌ همان‌، 22-24.
اخوان‌، به‌ منظور تحقق‌ اصول‌ ياد شده‌، دست‌ به‌ اقداماتى‌ در مدارس‌ و دانشگاهها، يا در ميان‌ كشاورزان‌ و كارگران‌ زدند. معلمان‌ طرفدار يا عضو سازمان‌ اخوان‌ در مدارس‌ – يا هر جا كه‌ مى‌توانستند – در تعليم‌ مردم‌ به‌ خصوص‌ كودكان‌ و جوانان‌ مى‌كوشيدند، اما جمعيت‌ به‌ اين‌ بسنده‌ نكرد و خود مدارسى‌ تأسيس‌ كرد كه‌ با استقبال‌ مردم‌ روبه‌رو شد. كوشش‌ اخوان‌ در آموزش‌ و پرورش‌ بسيار وسيع‌ بود حسينى‌، 5- 8؛ سعيد، 5-6. با توجه‌ به‌ موضع‌ ضد دانشگاهى‌ اخوان‌، در آغاز دانشجويان‌، خاصه‌ دختران‌، استقبال‌ چندانى‌ از آن‌ نكردند، اما پس‌ از جنگ‌ جهانى‌ دوم‌، جمعيت‌ اخوان‌ اهتمام‌ بيشتري‌ به‌ امور دانشجويى‌ و دانشجويان‌ نشان‌ داد. از اين‌ رو محلى‌ در مركز عام‌ و بخش‌ ويژه‌اي‌ در نشرية اخوان‌ به‌ دانشجويان‌ اختصاص‌ يافت‌ و چون‌ به‌ تعيين‌ نماينده‌ در دانشگاههاي‌ مصر پرداخت‌، دانشجويان‌ طرفدار آن‌ روي‌ به‌ فزونى‌ نهادند بيومى‌، 09-10؛ سعيد، 3.
فعاليت‌ اخوان‌ در ميان‌ كشاورزان‌ مصر گسترده‌ و مؤثر بود. جمعيت‌ از همان‌ آغاز به‌ حمايت‌ از كشاورزان‌ پرداخت‌ و خواهان‌ سواد آموختن‌ دهقانان‌، تأمين‌ بهداشت‌ آنان‌، استفاده‌ از روشهاي‌ جديد كشاورزي‌ و خروج‌ از كشاورزي‌ تك‌ محصولى‌ بود. اخوان‌ براي‌ تحقق‌ اهداف‌ و گسترش‌ دعوت‌ خود در ميان‌ كشاورزان‌ به‌ اقدامات‌ متعددي‌ از اين‌ دست‌ پرداخت‌: برگذاري‌ سخنرانى‌، تشكيل‌ گروههايى‌ براي‌ ايجاد تحول‌ در كشاورزي‌ و اصلاح‌ كشاورزي‌ آبى‌، اطعام‌ فقرا، توزيع‌ زكات‌ فطر در ميان‌ نيازمندان‌، داوري‌ و حل‌ و فصل‌ اختلافات‌، حمايت‌ از كودكان‌ بى‌سرپرست‌، تأسيس‌ مساجد، بيمارستانها و درمانگاهها. رهبران‌ اخوان‌ – به‌ ويژه‌ حسن‌ البنا براي‌ پى‌گيري‌ اين‌ اقدامات‌ هر هفته‌ به‌ مناطق‌ روستايى‌ سفر مى‌كردند. تأسيس‌ مدارس‌ شبانه‌ براي‌ كشاورزان‌ و كارگران‌ نيز از جمله‌ اقدامات‌ اخوان‌ بود. اخوان‌ همچنين‌ در مبارزه‌ با بيماريهاي‌ شايعى‌ چون‌ مالاريا نقشى‌ مهم‌ و فعال‌ داشتند. اين‌ نوع‌ كوششها از يك‌ سو به‌ نفوذ اخوان‌ در ميان‌ روستاييان‌ مى‌افزود و از سوي‌ ديگر موجب‌ نارضايى‌ شديد مالكان‌ بزرگ‌ مى‌شد و آنان‌ نيز دولت‌را به‌ مقابله‌ با اخوان‌ تشويق‌ مى‌كردند. با اينهمه‌، اخوان‌ پيوسته‌ بر آزادي‌ سياسى‌ و اصلاحات‌ اقتصادي‌ از طريق‌ اصلاح‌ كشاورزي‌ و بهبود حال‌ كشاورزان‌ تأكيد داشتند بيومى‌، 07- 09؛ سعيد، 6.
اخوان‌ همچنين‌ در ميان‌ كارگران‌ نيز به‌ طور وسيع‌ فعاليت‌ مى‌كرد. از آنجا كه‌ مؤسسان‌ جمعيت‌ خود از كارگران‌ بودند، به‌ امور كار و كارگري‌ بيشتر اهتمام‌ مى‌ورزيدند و از سوي‌ ديگر كارگران‌ نيز به‌ سازمان‌ اخوان‌ اقبال‌ فراوانى‌ نشان‌ مى‌دادند. در عين‌ حال‌، جمعيت‌ اخوان‌ در سالهاي‌ نخست‌ تأسيس‌، طرحى‌ خاص‌ براي‌ كارگران‌ نداشت‌ و فقط به‌ دعوت‌ دينى‌ و حمايت‌ معنوي‌ و كاريابى‌ براي‌ بيكاران‌ بسنده‌ مى‌كرد. اوضاع‌ اجتماعى‌ دوران‌ جنگ‌ جهانى‌ نيز در گرايش‌ كارگران‌ به‌ اخوان‌ مؤثر افتاد. پس‌ از پايان‌ جنگ‌ جهانى‌، بخش‌ كارگري‌ اخوان‌ بسيار فعال‌ شد. در 366ق‌/947م‌ مجلة اين‌ جمعيت‌ فصل‌ مستقلى‌ به‌ كارگران‌ اختصاص‌ داد و از دولت‌ خواهان‌ مزد بيشتر براي‌ كارگران‌ و خواستار ترويج‌ صنايع‌ ملى‌ و محدوديت‌ سرمايه‌داري‌ شد. جنبش‌ كارگري‌ اخوان‌، از اعتصاب‌ به‌ عنوان‌ حربه‌اي‌ براي‌ احقاق‌ حقوق‌ خود و مبارزه‌ با سرمايه‌داري‌ استفاده‌ مى‌كرد بيومى‌، 04- 05. در عين‌ حال‌ جمعيت‌ اخوان‌ المسلمين‌ به‌ سرمايه‌گذاري‌ و توليد داخلى‌ اهتمام‌ فراوان‌ داشت‌. در دهة 930م‌ جمعيت‌ اخوان‌ شركت‌ صنعتى‌ و تجاري‌ بنياد نهاد كه‌ سهامداران‌ و اعضاي‌ آن‌ از اخوان‌ بودند حسينى‌، 04- 05؛ بيومى‌، 87. هدف‌ از تأسيس‌ اين‌ شركتها قطع‌ وابستگى‌، تقويت‌ سرمايه‌گذاري‌ ملى‌ در صنايع‌ و اقتصاد، ايجاد رفاه‌ براي‌ كارگران‌ و رقابت‌ با شركتهاي‌ خارجى‌ و مبارزه‌ با استعمار بود حسينى‌، 05- 07. البته‌ اهداف‌ تبليغاتى‌ و گسترش‌ دعوت‌ اخوان‌ نيز در كار بود. از اين‌ رو در كنار كارگاههاي‌ صنعتى‌ و توليدي‌، مساجد و كانونهاي‌ آموزش‌ دينى‌ نيز تأسيس‌ مى‌شد همو، 9. در شركتهاي‌ اقتصادي‌ اخوان‌ براي‌ نخستين‌ بار در تاريخ‌ مصر، كارگران‌ در سرمايه‌گذاري‌ شركت‌ كردند همو، 05. اما دولت‌ نه‌ تنها از اين‌ اقدامات‌ حمايت‌ نكرد، بلكه‌ به‌ مخالفت‌ با آن‌ برخاست‌ همو، 05-06.
افزون‌ بر اينها، تشكيلات‌ اخوان‌ داراي‌ «بخش‌ نيكوكاري‌ و خدمات‌ اجتماعى‌» نيز بود كه‌ به‌ كارهاي‌ خدماتى‌، امداد، كمك‌ به‌ درماندگان‌ و سالخوردگان‌ مى‌پرداخت‌ همو، 8؛ توبه‌، 17- 18. در 367ق‌/948م‌ اين‌ بخش‌ از سازمان‌ اخوان‌ داراي‌ 00 مركز بود سعيد، همانجا. در 363ق‌ نيز به‌ دستور بنا «بخش‌ پزشكى‌» تأسيس‌ گشت‌ و درمانگاهها و بيمارستانهاي‌ متعددي‌ بنياد نهاده‌ شد همانجا؛ توبه‌، 12.
با توجه‌ به‌ اينكه‌ تشكيلات‌ اخوان‌ در ميان‌ طبقات‌ محروم‌ و متوسط چون‌ كارمندان‌ دون‌ پايه‌ و دانشجويان‌ و كشاورزان‌ و پيشه‌وران‌ و كارگران‌ پا گرفته‌ بود، اين‌ پرسش‌ مطرح‌ شد كه‌ سازمان‌، ثروت‌ و سرماية خود را از كدام‌ منبع‌ تأمين‌ كرده‌ است‌. به‌ همين‌ سبب‌ اخوان‌ را به‌ برخورداري‌ از كمكهاي‌ مالى‌ آمريكا، انگليس‌ و دولت‌ مصر متهم‌ مى‌كردند. نيز گفته‌اند كه‌ برخى‌ از زمين‌داران‌ و سرمايه‌داران‌ براي‌ تشويق‌ اخوان‌ به‌ مبارزه‌ با كمونيسم‌ به‌ آنان‌ كمك‌ مالى‌ مى‌كرده‌اند سعيد، 6- 8.
تبليغات‌گسترده‌وجهانى‌اخوان‌: بناازآغازتأسيس‌اخوان‌المسلمين‌، توجه‌ زيادي‌ به‌ تبليغات‌ و گسترش‌ انديشه‌هاي‌ جمعيت‌ در داخل‌ و خارج‌ از مصر داشت‌. او مى‌كوشيد ارتباط فكري‌ و تشكيلاتى‌ جدي‌ بين‌ مسلمانان‌ و اخوان‌ پديد آورد حسينى‌، 54- 55 و براي‌ اين‌ كار در زمينه‌ به‌ كار پرداخت‌: تبليغات‌ داخلى‌ در مصر، پيام‌ به‌ فرمانروايان‌ كشورهاي‌ اسلامى‌ و تأسيس‌ شاخه‌هاي‌ اخوان‌ در جهان‌ اسلام‌. در تبليغات‌ داخلى‌، نخستين‌ گام‌ مهم‌ تأسيس‌ مجلة الاخوان‌ المسلمون‌ بود كه‌ از 352ق‌/933م‌ به‌ عنوان‌ ارگان‌ رسمى‌ اخوان‌ منتشر شد و انتشار آن‌ 4 سال‌ ادامه‌ يافت‌ سعيد، 3-4. پس‌ از آن‌ نيز نشريات‌ هفتگى‌ و ماهنامه‌ و فصلنامه‌ در سطوح‌ مختلف‌ براي‌ طبقات‌ گوناگون‌ و نيز صدها كتاب‌ براي‌ تبليغ‌ افكار اين‌ جمعيت‌ انتشار يافت‌. هفته‌ نامه‌هاي‌ النذير و الدعوه‌ و المسلمون‌ از معروف‌ ترين‌ آنهاست‌ حسينى‌، 4- 5، 7، 4.
پس‌ از گسترش‌ اخوان‌ المسلمين‌ در مصر، بنا تلاش‌ وسيعى‌ براي‌ گسترش‌ دعوت‌ اخوان‌ در سطح‌ جهان‌ اسلام‌ و به‌ ويژه‌ ميان‌ دولتها و حكام‌ مسلمان‌ آغاز كرد. وي‌ از 935م‌ به‌ بعد نامه‌هاي‌ زيادي‌ به‌ برخى‌ از نخست‌ وزيران‌ و پادشاهان‌ عرب‌ و مسلمان‌ نوشت‌ و عمده‌ترين‌ خواسته‌هايش‌ نيز اجراي‌ احكام‌ شريعت‌ و اصلاح‌ جامعة اسلامى‌ بر اساس‌ ديانت‌ و دعوت‌ به‌احتراز از غرب‌زدگى‌ بود حسينى‌، 2، 9 – 2، 35. اين‌ نامه‌ها از نظر بيان‌ استوار، و از نظر مضمون‌ پندآميز و تا حدودي‌ از موضع‌ قدرت‌ بود به‌ عنوان‌ نمونه‌، نك: مجموعة، 83 به‌ بعد. پس‌ از بنا جانشين‌ او هضيبى‌ نيز همين‌ شيوه‌ را ادامه‌ داد حسينى‌، 08.
همزمان‌ با گسترش‌ روز افزون‌ اخوان‌ در داخل‌ مصر، بنا تصميم‌ گرفت‌ كه‌ شاخه‌هاي‌ آن‌ را در ديگر كشورهاي‌ عربى‌ و اسلامى‌ نيز تأسيس‌ كند. از اين‌ رو در سالهاي‌ 365- 368ق‌/946- 949م‌ شعبه‌هاي‌ اخوان‌ در لبنان‌، فلسطين‌، سودان‌، مكه‌، اردن‌، شمال‌ و شرق‌ افريقا و سراسر مغرب‌ تأسيس‌ شد همو، 35-36، 44-53 كه‌ البته‌ در اين‌ ميان‌ مهم‌ترين‌ و با نفوذترين‌ شعبة خارجى‌ آن‌، شعبة مركزي‌ دمشق‌ بود. اهميت‌ تشكيلات‌ اخوان‌ در سوريه‌ بدان‌ حد بود كه‌ پس‌ از ترور بنا چشمها متوجه‌ سوريه‌ و به‌ ويژه‌ شخصيت‌ معتبر مصطفى‌ سباعى‌ شد همو، 40-41، 70. در عين‌ حال‌، بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ اخوان‌ سوريه‌ و نيز شعبه‌هاي‌ ديگر آن‌ در كشورهاي‌ اسلامى‌ مواضع‌ متفاوتى‌ با اخوان‌ قاهره‌ داشتند.
همكاري‌ با دربار مصر: يكى‌ از مسائل‌ بحث‌انگيز دربارة اخوان‌ المسلمين‌، ارتباط آن‌ در دوران‌ 0 سالة اول‌ با دربار مصر است‌. آشكار است‌ كه‌ از آغاز تا سالهاي‌ 365-366ق‌/946-947م‌ اخوان‌ و دربار مصر روابط حسنه‌ داشتند و چون‌ ملك‌ فؤاد درگذشت‌، مجلة الاخوان‌ از او به‌ نيكى‌ ياد كرد و به‌ حمايت‌ از جانشين‌ او فاروق‌ پرداخت‌ و كوشيد او را به‌ عنوان‌ زمامداري‌ مسلمان‌ و عامل‌ به‌ فرائض‌ و پشتيبان‌ اسلام‌ معرفى‌ كند بيومى‌، 06- 08. حمايت‌ اخوان‌ از ملك‌ فاروق‌ احتمالاً به‌ اين‌ دليل‌ بود كه‌ او را براي‌ كمك‌ به‌ تحقق‌ اهداف‌ دينى‌ و سياسى‌ خود مناسب‌ مى‌ديدند و به‌ او اميد بسته‌ بودند. فاروق‌ در آغاز سلطنت‌ كوشيد خود را «خليفة جهان‌ اسلام‌» بنماياند، چنانكه‌ امامت‌ جمعه‌ را بر عهده‌ گرفت‌ و از كنفرانس‌ فلسطين‌ حمايت‌ كرد و نمايندگانى‌ براي‌ شركت‌ در اين‌ كنفرانس‌ به‌ لندن‌ فرستاد. اين‌ نوع‌ كارها موجب‌ خشنودي‌ اخوان‌ بود. بيعت‌ اخوان‌ با پادشاه‌ به‌ عنوان‌ يك‌ عمل‌ شرعى‌ و ملقب‌ ساختن‌ پادشاه‌ به‌ اميرالمؤمنين‌ و نيز تقاضاي‌ انحلال‌ احزاب‌، هر چند موجب‌ خرسندي‌ شاه‌ و درباريان‌ بود، اما احزاب‌ ديگر به‌ ويژه‌ حزب‌ وفد را به‌ شدت‌ برآشفت‌. چه‌، احزاب‌ افكار و خواسته‌هاي‌ جمعيت‌ اخوان‌ را خطري‌ براي‌ دموكراسى‌ و آزادي‌ و نظام‌ پارلمانى‌ مى‌دانستند و مى‌كوشيدند نظر شاه‌ را از آن‌ جمعيت‌ بازگردانند. در عين‌ حال‌،شاه‌ و درباريان‌ سالها از پشتيبانى‌اخوان‌ بر ضد وفد و ديگراحزاب‌ سود مى‌بردند همو، 08-11.
پس‌ از جنگ‌ جهانى‌ دوم‌، روابط دربار با اخوان‌ بر سر مسألة فلسطين‌ و مسائل‌ ديگر رو به‌ تيرگى‌ نهاد و سرانجام‌ به‌ انحلال‌ جمعيت‌ اخوان‌ المسلمين‌ و كشته‌ شدن‌ بنا منجر گشت‌. اما پس‌ از قتل‌ بنا، شاه‌ كوشيد خود را به‌ اخوان‌ نزديك‌ كند؛ زيرا مى‌پنداشت‌ مى‌تواند از قدرت‌ عظيم‌ آنان‌ بر ضد افسران‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ حكومتش‌ را تهديد مى‌كردند، استفاده‌ كند حسينى‌، 19-20. فاروق‌ همچنين‌ در صدد آن‌ بود كه‌ از قدرت‌ اخوان‌ در مقابله‌ با حزب‌ وفد كه‌ به‌ تازگى‌ دولت‌ را در اختيار گرفته‌ بود، سود جويد بشري‌، 70. از اين‌ رو روابط اخوان‌ با دربار تا حدودي‌ بهبود يافت‌ و هضيبى‌، مرشد جديد اخوان‌ – كه‌ با اشارة پادشاه‌ انتخاب‌ شده‌ بود – در 370-371ق‌/951-952م‌ بارها با شاه‌ ديدار كرد و هر دو كوشيدند گذشته‌ها را فراموش‌ كنند. هر چند كه‌ بسياري‌ از اعضاي‌ اخوان‌ اين‌ ديدارها و نزديكى‌ اخوان‌ به‌ دربار را محكوم‌ مى‌كردند حسينى‌، 16- 19 و حتى‌ كسانى‌ با مواضع‌ ديگر نيز روابط اخوان‌ با دربار را به‌ طور كلى‌ مورد انتقاد قرار مى‌دادند نك: سعيد، 7، 04.
روابط اخوان‌ با دولتها و احزاب‌: با اينكه‌ بنا بارها تأكيد كرده‌ بود كه‌ اخوان‌ المسلمين‌ حزب‌ سياسى‌ نيست‌ و به‌ رغم‌ آنكه‌ وي‌ نظام‌ چند حزبى‌ را مخالف‌ اسلام‌ و مصالح‌ امت‌ مى‌دانست‌ مجموعة، 49، 07، در عين‌حال‌،جمعيت‌اخوان‌ پس‌از ورود به‌مبارزة سياسى‌ و اجتماعى‌عملاً به‌صورت‌ يك‌حزب‌سياسى‌ در آمد و ناچار شد كه‌ تا،حدود زيادي‌قواعد بازيهاي‌سياسى‌ را رعايت‌نمايد و به‌شيوه‌هاي‌سياستمداران‌ عمل‌ كند.
از آنجا كه‌ اخوان‌ المسلمين‌ همواره‌ خود را فراتر از احزاب‌ سياسى‌ مى‌دانست‌، احتمالاً متوقع‌ بود كه‌ ديگر احزاب‌ يا منحل‌ شوند، يا در آن‌ ادغام‌ گردند نك: همان‌، 78- 79. اين‌ امر موجب‌ تنشها و ستيزه‌هاي‌ مداوم‌ بين‌ اخوان‌ و ديگر احزاب‌ مى‌شد. با اينهمه‌، رابطة اخوان‌ با احزاب‌، سازمانها و جمعيتهاي‌ اسلامى‌ در دوران‌ بنا كم‌ و بيش‌ نزديك‌ و دوستانه‌ بود و گاه‌ نيز اين‌ احزاب‌ حول‌ محور اخوان‌، يا برنامه‌هاي‌ معين‌ دست‌ به‌ ائتلاف‌ مى‌زدند بيومى‌، 57- 58؛ بشري‌، 71، هر چند اختلافات‌ فكري‌ و خط مشى‌ سياسى‌ بين‌ آنان‌ كم‌ نبود و بنا بارها به‌ اين‌ اختلافات‌ اشاره‌ كرده‌ است‌ مجموعة، 13-14، 18-20؛ بيومى‌، 35، 12-13، 31-34.
روابط اخوان‌ با دولتها و احزاب‌ غيردينى‌ و به‌ ويژه‌ كمونيستها، غالباً تيره‌ و خصومت‌ آميز بود. هر چند، گاه‌ نزديكى‌ و يا ائتلافى‌ با برخى‌ از دولتها، يا احزاب‌ صورت‌ مى‌گرفت‌، اما چون‌ مبتنى‌ بر تدابير يا سياستهاي‌ خاص‌ بود، دوامى‌ نداشت‌. به‌ خصوص‌ از 356ق‌/937م‌ در دوران‌ وزارت‌ محمد محمود پاشا كه‌ اخوان‌ رسماً از دولت‌ خواست‌ تا قوانين‌ طبق‌ احكام‌ شريعت‌ اصلاح‌ شود همو، 17، درگيريهاي‌ شديدي‌ بين‌ اخوان‌ و دولت‌ پيش‌ آمد و اين‌ اختلاف‌ در دوران‌ جنگ‌ جهانى‌ و پس‌ از آن‌ در طرح‌ خروج‌ بريتانيا از مصر و قضية فلسطين‌ افزايش‌ يافت‌. البته‌ دولتها نيز غالباً خود، يا به‌ اشارة بريتانيا و متفقين‌ فشارهاي‌ زيادي‌ بر اخوان‌ وارد مى‌آوردند همو، 13، 15، 92، 03-04.
بيشترين‌ خصومت‌ از 357 تا 371ق‌/938 تا952م‌ بين‌ اخوان‌ و حزب‌ قدرتمند وفد ديده‌ مى‌شود نك: ماردينى‌، جم. دليل‌ اصلى‌ اين‌ ستيزه‌ نيز تعارض‌ ذاتى‌ نظرات‌ سياسى‌ و اجتماعى‌ آنها بود. اخوان‌ تشكيلاتى‌ دينى‌ و شريعت‌ خواه‌ به‌ شمار مى‌رفت‌ كه‌ تكيه‌ گاهش‌ طبقات‌ متوسط و پايين‌ جامعه‌ بود، ولى‌ وفد حزبى‌ سياسى‌ غيردينى‌ و مورد حمايت‌ طبقات‌ ثروتمند و پرقدرت‌ بود نك: بيومى‌، 19-21. در عين‌ حال‌، گاه‌ دربارة حوادث‌، يا خواسته‌هاي‌ سياسى‌ معين‌ و مشتركى‌ بين‌ آن‌ دو دوستى‌ و نزديكى‌ محدودي‌ پديد مى‌آمد همو، 24، 28-30؛ سمان‌، 6- 8.
اما بين‌ اخوان‌ و احزاب‌ كمونيست‌ و ماركسيست‌ ناسازگاري‌ شديد وجود داشت‌. در خلال‌ جنگ‌ جهانى‌ دوم‌، كمونيسم‌ و ماركسيسم‌ در مصر رواج‌ فراوان‌ يافت‌ و احزاب‌ كمونيست‌ افزايش‌ يافتند و فعال‌ شدند بيومى‌، 89. اخوان‌ در حالى‌ كه‌ موضع‌ ضد استثماري‌ و ضدسرمايه‌ داري‌ كمونيسم‌ را مى‌ستود، اما خطر كمونيسم‌ را در كشورهاي‌ اسلامى‌ از خطر تبليغات‌ مسيحى‌ بيشتر مى‌دانست‌ همو، 84. گفته‌ شده‌ است‌ كه‌ اعضاي‌ اخوان‌ در مبارزه‌ با كمونيستهاي‌ مصر با دولت‌ همكاري‌ مى‌كرده‌اند و جاسوسان‌ اخوان‌ اطلاعاتى‌ دربارة آنان‌ و دربارة اجتماعات‌ كارگري‌ و دانشجويى‌ به‌ دولت‌ مى‌داده‌اند سعيد، 17. از 370ق‌/951م‌ به‌ بعد موضع‌ رسمى‌ اخوان‌ مطابق‌ با تعهدي‌ كه‌ هضيبى‌ به‌ شاه‌ داده‌ بود، قطع‌ هرگونه‌ همكاري‌ با كمونيستها بود. با اينهمه‌، برخى‌ از اعضاي‌ اخوان‌ مانند صالح‌ عشماوي‌ و محمد غزالى‌ نسبت‌ به‌ ايدئولوژي‌ كمونيسم‌ نرمش‌ و حتى‌ گاه‌ همفكري‌ نشان‌ مى‌دادند و خواهان‌ نوعى‌ همكاري‌ با آنها بودند نك: بشري‌، 86-87. برخى‌ قراين‌ نيز حاكى‌ از همكاري‌ مقطعى‌ اخوان‌ با كمونيستهاست‌. اين‌ همكاري‌ در مبارزه‌ با جمال‌ عبدالناصر به‌ خوبى‌ آشكار بود. حتى‌ گفته‌ شده‌ است‌ كه‌ در آن‌ دوران‌ كمونيستها در پوشش‌ تشكيلات‌ اخوان‌ فعاليت‌ مى‌كردند حسينى‌، 60-61. اما نوع‌ رابطة اخوان‌ المسلمين‌ با افسران‌ آزاد چندان‌ آشكار نيست‌ نك: ماردينى‌، 7-1، 17-47. اخوان‌ به‌ دليل‌ حمايتهاي‌ معنوي‌ كه‌ از نظاميان‌ به‌ عمل‌ مى‌آورد، پيوسته‌ از محبوبيتى‌ خاص‌ در ميان‌ آنان‌ برخوردار بود بيومى‌، 37- 38. از اين‌ رو، وقتى‌ در جريان‌ جنگ‌ جهانى‌ دوم‌ «سازمان‌ افسران‌ آزاد» در ارتش‌مصر تشكيل‌ شد،بسياري‌ از افسران‌ به‌ اخوان‌ پيوستند. احتمالاً انضباط تشكيلاتى‌، موضع‌ روشن‌ ضد انگليسى‌ و صبغة دينى‌ اخوان‌ در اين‌ گرايش‌ افسران‌ مؤثر بوده‌ است‌. جنگ‌ 367ق‌/948م‌ فلسطين‌ و همكاري‌ نزديك‌ آن‌ دو سازمان‌، اين‌ پيوند را استوارتر كرد؛ ولى‌ پس‌ از ترور بنا و آغاز رهبري‌ هضيبى‌، رابطة اخوان‌ و افسران‌ تغيير كرد حسينى‌، 24؛ بيومى‌، 44-51. ظاهراً اين‌ تغيير به‌ دليل‌ نزديكى‌ هضيبى‌ به‌ دربار بوده‌ است‌، چنانكه‌ پيش‌ از اين‌ در 365ق‌ نيز افسران‌ به‌ نزديكى‌ اخوان‌ و دولت‌ معترض‌ بودند حسينى‌، همانجا. مى‌توان‌ گفت‌ كه‌ به‌ رغم‌ همكاري‌ صميمانه‌اي‌ كه‌ بين‌ اخوان‌ و افسران‌ وجود داشت‌، آن‌ دو سازمان‌ كاملاً مستقل‌ بوده‌اند همو، 27؛ ناتينگ‌، 1.
دربارة علل‌ اختلاف‌ اخوان‌ با افسران‌، سخن‌ فراوان‌ گفته‌ شده‌ است‌. با اينكه‌ پس‌ از انقلاب‌ افسران‌، هضيبى‌ تا يك‌ ماه‌ سكوت‌ اختيار كرد حسينى‌، 28؛ ماردينى‌، 6، اما افسران‌ چند امتياز مهم‌ به‌ اخوان‌ دادند حسينى‌، 30-31. يك‌ ماه‌ پس‌ از پيروزي‌ افسران‌، اخوان‌، صريحاً اعلام‌ كرد كه‌ خواهان‌ حكومت‌ دينى‌ است‌ همو،31- 32. در نخستين‌ ديدار هضيبى‌ با جمال‌ عبدالناصر به‌ عنوان‌ نمايندة شوراي‌ انقلاب‌، همان‌ خواسته‌ تكرار شد و هضيبى‌ پيشنهاد كرد كه‌ حكومت‌ افسران‌، نظارت‌ اخوان‌ بر ادارة امور را بپذيرد و مالكيت‌ زمين‌ نيز به‌ كمتر از 00 فدان‌ محدود نشود؛ ولى‌ ناصر نپذيرفت‌ همو، 32-37؛ ماردينى‌، 6-7. محمد نجيب‌ در كتاب‌ مصير مصر اشاره‌اي‌ به‌ نظرات‌ و علل‌ اختلافات‌ دو طرف‌ درگير كرده‌ است‌. او مى‌گويد نه‌ افسران‌ معتقد به‌ حكومت‌ مذهبى‌ بودند و نه‌ جامعة مصر آمادگى‌ آن‌ را داشت‌ نك: حسينى‌، 29-30.
اينگونه‌ بود كه‌ اختلاف‌ به‌ نحو اجتناب‌ ناپذيري‌ شدت‌ يافت‌، به‌ ويژه‌ پس‌ از خروج‌ نجيب‌ از صحنة سياست‌، روابط اخوان‌ با دولت‌ ناصر بيش‌ از پيش‌ تيره‌ شد همو، 39-41، 62- 65 و كسانى‌ چون‌ صالح‌ عشماوي‌ و محمد غزالى‌ از رهبران‌ اخوان‌ به‌ دليل‌ طرفداري‌ از ناصر از سازمان‌ اخراج‌ شدند كوپل‌، 01. هضيبى‌ به‌ كشورهاي‌ مختلف‌ عربى‌ سفر كرد و همه‌ جا بر ضد انقلاب‌ و به‌ ويژه‌ بر ضد عبدالناصر سخن‌ گفت‌ حسينى‌، 42. در اواخر سپتامبر 954 اخوان‌المسلمين‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيدند كه‌ بايد در برابر حكومت‌ مقاومت‌ كنند و لذا تصميم‌ به‌ تظاهرات‌ عمومى‌ و مبارزة قهرآميز گرفتند و به‌ دنبال‌ آن‌ به‌ جان‌ ناصر سوء قصد شد همو، 54- 55. پس‌ از آن‌ بود كه‌ دستگيري‌ و محاكمة اخوان‌ آغاز گرديد.
رابطه‌ با الازهر: در روزگار بنا، اخوان‌ المسلمين‌ كوشش‌ مى‌كرد دستگاه‌ رسمى‌ رهبري‌ دينى‌ و علمى‌ الازهر را به‌ صورت‌ حامى‌ و متحد استراتژيك‌ خود در آورد و دست‌ كم‌ با آن‌ رابطة حسنه‌ داشته‌ باشد. اين‌ حسن‌ رابطه‌ ساليانى‌ وجود داشت‌ و بنا ادعا مى‌كرد كه‌ الازهر حامى‌ تعاليم‌ اخوان‌ است‌ مجموعة، 89. اخوان‌ المسلمين‌ مى‌كوشيد الازهر نقش‌ اجتماعى‌ خود را در دفاع‌ از اسلام‌ و مسلمانان‌ بازيابد. برخى‌ از اصلاحاتى‌ كه‌ در زمان‌ مصطفى‌ مراغى‌ در الازهر صورت‌ گرفت‌، مورد تأييد و حمايت‌ اخوان‌ واقع‌ شد بيومى‌، 63. از سوي‌ ديگر، اخوان‌ در صدد آن‌ بود كه‌ از طريق‌ نفوذ در الازهر، دانشجويان‌ جوان‌ آن‌ نهاد را به‌ خود جلب‌ كند همو، 64 و البته‌ اين‌ سياست‌، تا حدودي‌ موفقيت‌ آميز بود. از آن‌ گذشته‌ اخوان‌ مى‌كوشيد كه‌ از قدرت‌ و حمايت‌ الازهر بر ضد رقيبان‌ سياسى‌ خود سود جويد. به‌ ويژه‌ در مقابلة دائمى‌ با حزب‌ وفد، اخوان‌ به‌ چنين‌ حمايتى‌ نياز داشت‌ همو، 63- 68. با اينهمه‌، رابطة اخوان‌ با الازهر دچار نوسان‌ بود. به‌ خصوص‌ بعد از درگذشت‌ مراغى‌ و نيز پس‌ از ورود اخوان‌ به‌ مبارزات‌ سياسى‌، بين‌ آن‌ دو نهاد فاصله‌ افتاد همو، 69. در 950م‌ شيخ‌ محمد خالد محمد يكى‌ از عالمان‌ الازهر كتابى‌ تحت‌ عنوان‌ من‌ هنانبدء در انتقاد از اخوان‌ نوشت‌ كه‌ شيخ‌ محمد غزالى‌ در كتاب‌ من‌ هنانعلم‌ به‌ پاسخ‌ آن‌ برخاست‌ همو، 69-70؛ سمان‌، 4، حاشيه‌؛ بشري‌، 82-83. اين‌ درگيري‌ به‌ ضعف‌ اخوان‌ منجر شد و اقبال‌ِ دانشجويان‌ الازهر به‌ اخوان‌ را كاهش‌ داد بيومى‌، 71. در دوران‌ جمال‌ عبدالناصر و پس‌ از آن‌ در زمان‌ سادات‌ و مبارك‌، الازهر غالباً به‌ صورت‌ رسمى‌ جانب‌ حكومت‌ را گرفت‌ و برخى‌ افكار و به‌ ويژه‌ اعمال‌ خشونت‌ آميز اخوان‌ را تقبيح‌ كرد و حتى‌ گاه‌ به‌ تكفير نيز دست‌ زد حسينى‌، 55؛ سعيد، 46؛ كوپل‌، 6.
نقش‌ اخوان‌ المسلمين‌ در جنبشهاي‌ اسلامى‌ معاصر: براي‌ درك‌ انگيزه‌هاي‌ ظهور اخوان‌ المسلمين‌ و نقش‌ آن‌ در تحولات‌ سياسى‌ و دينى‌ جهان‌ اسلام‌، به‌ ويژه‌ در جهان‌ عرب‌، ضروري‌ است‌ كه‌ به‌ اوضاع‌ عمومى‌ كشورهاي‌ اسلامى‌ و عربى‌ و به‌ خصوص‌ مصر در سالهاي‌ پيش‌ از تأسيس‌ اخوان‌، توجه‌ شود.
پس‌ از 337ق‌/919م‌ مصر دورة خطيري‌ را طى‌ مى‌كرد: بخشى‌ از مصر محموديه‌ در اشغال‌ انگليس‌ بود؛ تب‌وتاب‌ جنبش‌ ملى‌ بر ضد سلطة خارجى‌ اوج‌ گرفته‌ بود؛ احزابى‌ تشكيل‌ يافت‌ و تظاهرات‌ و تلاشهاي‌ سياسى‌ و اجتماعى‌ وسيعى‌ شكل‌ گرفت‌ و روح‌ حماسه‌ و مبارزة ملى‌ حاكم‌ شد نك: سعيد، 2- 8. از آن‌ سوي‌، مبلغان‌ مسيحى‌ نيز بر كوششهاي‌ تبليغى‌ خود افزودند. قبطيان‌ مصر به‌ رهبري‌ برخى‌ از نويسندگان‌ و روشنفكران‌ خود مانند سلامه‌ موسى‌ به‌ ناسيوناليسم‌ مصر و به‌ تعبير ديگر قبطى‌گرايى‌ دعوت‌ مى‌كردند. غرب‌ زدگى‌ و تفكر غربى‌، رواج‌ آداب‌ و سنن‌ فرنگى‌ به‌ ويژه‌ در ميان‌ طبقات‌ اشراف‌ و نفوذ اقتصاد سرمايه‌داري‌ از ديگر خصوصيات‌ جامعة مصر شده‌ بود. برخى‌ از روشنفكران‌ مسلمان‌ مانند لطفى‌ سيد، طه‌ حسين‌ و على‌ عبدالرازق‌ از جدايى‌ دين‌ از حكومت‌ سخن‌ مى‌گفتند. مهم‌تر از همه‌، با الغاي‌ خلافت‌ عثمانى‌ در 342ق‌/924م‌ و تقسيم‌ قلمرو آن‌ دولت‌ به‌ كشورهاي‌ كوچك‌ و متعدد، بحران‌ سياسى‌ عظيمى‌ در مصر و ساير كشورهاي‌ عربى‌ ايجاد شده‌ بود بيومى‌، 3-4؛ متولى‌، 4. هر چند كوششهايى‌ از سوي‌ الازهر و سازمانهاي‌ ديگر براي‌ احياي‌ خلافت‌ صورت‌ گرفت‌، اما عوامل‌ متعدد از جمله‌ رقابت‌ برخى‌ مدعيان‌ خلافت‌، اين‌ كوشش‌ را بى‌ثمر ساخت‌ بيومى‌، 8 -0. در مقابل‌، آنچه‌ رشد يافت‌، ناسيوناليسم‌ عرب‌ و طرفداري‌ از وحدت‌ عربى‌ بود، نه‌ اسلامى‌ همو، 58. نظامى‌ كهن‌ و پوسيده‌ فروپاشيده‌ بود، اما هيچ‌ نظامى‌ جايگزين‌ آن‌ نشده‌ بود.
در چنين‌ اوضاع‌ آشفته‌اي‌ جنبش‌ جديد اسلامى‌ آغاز شد. به‌ گفتة بيومى‌ ص‌ 7 – 8، حاشيه‌، شمار جمعيتهايى‌ كه‌ در سالهاي‌ پيش‌ و پس‌ از جنگ‌ جهانى‌ اول‌ با انگيزه‌هاي‌ اسلامى‌ و به‌ قصد اعمال‌ احكام‌ شريعت‌ پديد آمدند، به‌ 35 مى‌رسيد. شايد مهم‌ترين‌ اين‌ جمعيتها «جمعية الشبّان‌ المسلمين‌» بود كه‌ در 345ق‌/927م‌ تأسيس‌ شد و جمعيتى‌ دينى‌ – سياسى‌ به‌ شمار مى‌رفت‌ همو، 4 و چنان‌ مى‌نمود كه‌ براي‌ نظم‌ بخشيدن‌ به‌ نابسامانى‌ مسلمانان‌، نه‌ از فرمانروايان‌ كشورهاي‌ اسلامى‌ كاري‌ ساخته‌ است‌، نه‌ از عالمان‌ دين‌ و نهادهاي‌ رسمى‌ و سنتى‌ دينى‌، و نه‌ حتى‌ از جماعات‌ اسلامى‌ موجود در آن‌ روزگار.
حسن‌ البنا درست‌ در متن‌ اين‌ بحران‌ و نابسامانى‌ متولد شد و رشد كرد. وي‌ از يك‌ سو شاهد فروپاشى‌ خلافت‌ اسلامى‌ و پريشانى‌ مسلمانان‌ بود و از سوي‌ ديگر از نهضت‌ سلفى‌ و جنبش‌ دينى‌ – سياسى‌ پيشينيان‌ خود در مصر اثر پذيرفته‌ بود. هر چند پدر بنا از شاگردان‌ شيخ‌ محمد عبده‌ بود سعيد، 1 و بنا نيز تحت‌ تأثير او قرار داشت‌، اما بايد گفت‌: بيش‌ از همه‌ از سيد جمال‌الدين‌ اسدآبادي‌ و پس‌ از او از رشيد رضا اثر پذيرفته‌ بود. جمال‌الدين‌ به‌ منزلة «پدر روحانى‌» اخوان‌ بود و اينكه‌ اخوان‌، بنا را سيد جمال‌ عصر خود مى‌دانستند همو، 0، ميزان‌ اثر پذيري‌ اخوان‌ المسلمين‌ از سيد را نشان‌ مى‌دهد. اما بنا، رشيد رضا را ديده‌، و از او مستقيماً بهره‌ گرفته‌ بود و لذا تفكر سلفى‌ و سنت‌گرايى‌ رضا سخت‌ در وي‌ اثر گذاشته‌ بود بيومى‌، 43؛ نيز نك: بنا، مجموعة، 61 به‌ بعد.
بدين‌ ترتيب‌ مى‌توان‌ گفت‌ كه‌ ظهور اخوان‌ المسلمين‌ پاسخى‌ بود به‌ پريشانى‌ اوضاع‌ عمومى‌ مسلمانان‌ – و به‌ ويژه‌ اوضاع‌ مصر و اثبات‌ ناتوانى‌ حكمرانان‌ كشورهاي‌ اسلامى‌ و جهان‌ عرب‌ و ضعف‌ دستگاه‌ رهبري‌ رسمى‌ دينى‌ از ايفاي‌ نقش‌ خود در حل‌ بحرانهاي‌ جاري‌.
اما اينكه‌ تفكر و روشهاي‌ عملى‌ اخوان‌ و جريان‌ منسوب‌ به‌ آن‌ تا چه‌ حد توانسته‌ است‌ به‌ حل‌ بحرانهاي‌ جهان‌ اسلام‌ و ممالك‌ عربى‌ كمك‌ كند، جاي‌ بحث‌ و تأمل‌ دارد. آشكار است‌ كه‌ اين‌ جنبش‌ سر آغاز نهضت‌ جديد فكري‌ و سياسى‌ اسلامى‌ است‌ و ا¸ثار آن‌ در همه‌ جاي‌ جهان‌ اسلام‌ مشهود است‌. پس‌ از تأسيس‌ اخوان‌ در مصر و شعبه‌هاي‌ آن‌ در سوريه‌، سودان‌، اردن‌، لبنان‌، فلسطين‌، اندونزي‌، سيلان‌، پاكستان‌، تونس‌، الجزاير، مراكش‌، ليبى‌، عربستان‌ سعودي‌، عراق‌ و كشورهاي‌ عربى‌ حوزة خليج‌ فارس‌، جنبشهاي‌ اسلامى‌ در همه‌ جاي‌ جهان‌ اسلام‌ و حتى‌ مسلمانان‌ ساكن‌ در كشورهاي‌ غربى‌، يا وابستگى‌ تشكيلاتى‌ با اخوان‌ برقرار كردند، يا كم‌ و بيش‌ تحت‌ تأثير آن‌ قرار گرفتند حسينى‌، 53-54؛ ويلى‌، 03.
با اينكه‌ ايران‌ و ديگر شيعيان‌ كشورهاي‌ اسلامى‌ و عربى‌ استقبال‌ رسمى‌ و مستقيمى‌ از اخوان‌ به‌ عمل‌ نياوردند، اما حركت‌ اخوان‌ در خيزش‌ سياسى‌ و انقلابى‌ شيعى‌ معاصر عراق‌ و ايران‌ و لبنان‌ بى‌تأثير نبوده‌ است‌. به‌ گفتة برخى‌ تأسيس‌ جماعة العلماء در عراق‌ به‌ وسيلة آيت‌الله‌ سيد محسن‌ حكيم‌ در 377ق‌/958م‌ و نيز تشكيل‌ حزب‌ الدعوة الاسلاميه‌ در همانجا به‌ وسيلة آيت‌الله‌ سيد محمدباقر صدر در 376ق‌/957م‌ با توجه‌ به‌ مبارزات‌ اخوان‌المسلمين‌ بوده‌ است‌ ويلى‌، 4، 6. اين‌ تأثير پذيري‌ را از طريق‌ نزديكى‌ فكري‌ و شعارها و خواسته‌هاي‌ تقريباً يكسان‌ اجتماعى‌ و سياسى‌ شيعيان‌ بنيادگرا و نيز برخى‌ روابط آشكار بين‌ اين‌ دو نوع‌ جنبش‌ مى‌توان‌ مشاهد كرد. چنانكه‌ مقايسة فدائيان‌ اسلام‌ در ايران‌ با اخوان‌ المسلمين‌، تا حدودي‌ اين‌ ارتباط و دست‌ كم‌ تأثيرپذيري‌ را نشان‌ مى‌دهد. مسافرت‌ نواب‌ صفوي‌ مق 335ش‌ به‌ مصر در 954م‌ و سخنرانى‌ در تظاهرات‌ اخوان‌ و حتى‌ وساطت‌ او بين‌ اخوان‌ و جمال‌ عبدالناصر حسينى‌، 38؛ خوش‌ نيت‌، 44- 45 و سرانجام‌ ادعاي‌ ارتباط تشكيلاتى‌ اين‌ جمعيت‌ ايرانى‌ با اخوان‌ مصر عنايت‌، 70-71، شاهد اين‌ مدعاست‌. شايد به‌ همين‌ دليل‌ حسينى‌ در همان‌ سالها 955- 956م‌ به‌ شعبه‌ يا شعبه‌هاي‌ اخوان‌ در ايران‌ اشاره‌ كرده‌ است‌ ص‌ 54. اين‌ نيز قابل‌ توجه‌ است‌ كه‌ از روزگار فدائيان‌ اسلام‌ تاكنون‌، بسياري‌ از كتابهاي‌ مهم‌ و آموزشى‌ اخوان‌ المسلمين‌ توسط پيروان‌ فدائيان‌ اسلام‌ به‌ زبان‌ فارسى‌ ترجمه‌ شده‌، و به‌ انتشار تفكر اسلامى‌ اخوان‌ در ايران‌ كمك‌ بسيار كرده‌ است‌.
مخالفان‌ و منتقدان‌ اخوان‌ المسلمين‌: اخوان‌ المسلمين‌ از همان‌ آغاز، با واكنشهاي‌ مخالف‌ مواجه‌ شدند. به‌ گفتة بنا مذكرات‌، 0 – 1، در اسماعيليه‌ كسانى‌ با انديشة اخوان‌ مخالفت‌ كرده‌، حتى‌ بر ضد آن‌ دست‌ به‌ عمل‌ زدند. به‌ ويژه‌ پس‌ از آنكه‌ اخوان‌ به‌ مرحلة عمل‌ سياسى‌ حاد وارد شد، كسانى‌ از درون‌ و بيرون‌ تشكيلات‌ به‌ خرده‌ گيري‌ از آن‌ پرداختند و اين‌ نوع‌ فكر و عمل‌ را خلاف‌ ديانت‌ و خلاف‌ شيوة نخستين‌ اخوان‌ المسلمين‌ دانستند بيومى‌،2-3،42؛سمان‌،5.انشعابيون‌ «شباب‌ محمد» كه‌ در سالهاي‌ 358- 359ق‌/ 939-940م‌ از اخوان‌ جدا شدند، از منتقدان‌ سرسخت‌ بنا بودند. مهم‌ترين‌ اتهام‌ بنا از سوي‌ آنان‌ اين‌ بود كه‌ مستبدانه‌ عمل‌ مى‌كند و به‌ تصميمات‌ شورا پاي‌بند نيست‌ بيومى‌، 77-80. از منتقدان‌ دائمى‌ اخوان‌ در دوران‌ بنا، روشنفكران‌ ناسيوناليست‌ قبطى‌ مسيحى‌ مصر بودند كه‌ در برابر وحدت‌ عربى‌، يا وحدت‌ اسلامى‌ به‌ وحدت‌ افريقايى‌ دعوت‌ مى‌كردند همو، 12-13. متفكران‌ و احزاب‌ سياسى‌ غير دينى‌ نيز از مخالفان‌ سرسخت‌ اخوان‌ المسلمين‌ به‌ شمار مى‌رفتند و پيوسته‌ از افكار و اعمال‌ اين‌ جماعت‌ انتقاد مى‌كردند. يكى‌ از انتقادهاي‌ مرسوم‌ آنان‌ نسبت‌ دادن‌ ارتجاع‌ و تعصب‌ دينى‌ به‌ اخوان‌ بود. آنان‌ مدعى‌ بودند كه‌ اسلام‌ گرايى‌ اخوان‌ جبهة ملى‌ ضد استعمار را ضعيف‌ مى‌كند همو، 77- 78. اما بنا ضمن‌ اينكه‌ جنبش‌ اخوان‌ را تجديد دعوت‌ اسلام‌ در سدة 4ق‌ مى‌دانست‌ مجموعة، 50-62 و تشكيلات‌ اخوان‌ را محور اسلام‌گرايى‌ اين‌ عصر مى‌شمرد همان‌، 75، خود و سازمان‌ اخوان‌ را از هر نوع‌ ارتجاع‌، فرقه‌گرايى‌، تعصب‌، جزميت‌ و دشمنى‌ با عقل‌ و علم‌ و تمدن‌ مبرا مى‌دانست‌ همان‌، 26، 68-73.
يكى‌ از انتقادات‌ مهمى‌ كه‌ عمدتاً از سوي‌ حزب‌ وفد و كمونيستها بر ضد اخوان‌ در جنگ‌ جهانى‌ دوم‌ مطرح‌ شد، همكاري‌ آن‌ سازمان‌ با آلمان‌ و ايتاليا و گرايش‌ به‌ فاشيسم‌ بود. در اينكه‌ كلام‌ بنا با نوعى‌ اعجاب‌ و گرايش‌ نسبت‌ به‌ آلمان‌ و فاشيسم‌ همراه‌ است‌ و نيز در اينكه‌ اخوان‌ در برابر متفقين‌ از آنان‌ حمايت‌ ضمنى‌ به‌ عمل‌ مى‌آورد، ترديد نيست‌؛ اما اين‌ گرايش‌ در اوضاع‌ جنگ‌ جهانى‌ قابل‌ درك‌ است‌. علل‌ اين‌ گرايش‌ چند چيز بود: . آلمان‌ و ايتاليا در برابر انگلستان‌ قرار داشتند و اين‌ براي‌ اخوان‌ كه‌ انگليس‌ را دشمن‌ اصلى‌ كشورهاي‌ عربى‌ و اسلامى‌ مى‌شمرد، مطلوب‌ بود. . در كشورهاي‌ ياد شده‌ نظام‌ سياسى‌ تك‌ حزبى‌، و رهبري‌ فردي‌ بود. . آلمان‌ و ايتاليا با يهود دشمن‌ بودند. . قدرت‌ سياسى‌ و نظامى‌ از طريق‌ تشكيلات‌ نيرومند در هر دو كشور وجود داشت‌. . متحدين‌ از ملت‌ فلسطين‌ در برابر صهيونيسم‌ و امپرياليسم‌ حمايت‌ مى‌كردند. تمامى‌ اينها مقبول‌ اخوان‌ بود بيومى‌، 92-97، به‌ ويژه‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ آلمان‌ مستعمراتى‌ در جهان‌ اسلام‌ نداشت‌. با توجه‌ به‌ اين‌ دليلها بود كه‌ حتى‌ شيخ‌ مراغى‌ رهبر الازهر خواهان‌ نزديكى‌ به‌ وحدت‌ ايتاليا و آلمان‌ و ژاپن‌ شد همو، 66-67. در عين‌ حال‌، بنا از فاشيسم‌ و سياست‌ آلمان‌ نسبت‌ به‌ اتيوپى‌ و ليبى‌ انتقاد كرده‌ است‌ همو، 96-97.
در اين‌ ميان‌ شايد مهم‌ترين‌ اتهامى‌ كه‌ بر اخوان‌ المسلمين‌ وارد آمده‌، وابستگى‌ آنان‌ به‌ بيگانگان‌ به‌ ويژه‌ بريتانياست‌. گفته‌اند كه‌ بين‌ بنا و پس‌ از او هضيبى‌ با سفارت‌ بريتانيا ارتباط بوده‌ است‌ و آنان‌ از حمايت‌ مالى‌ سفارت‌ برخوردار بوده‌اند سعيد، 5. حتى‌ گفته‌اند كه‌ يكى‌ از ايرادهاي‌ احمد سكري‌ بر بنا اين‌ بود كه‌ او از بريتانيا پول‌ دريافت‌ مى‌كرده‌ است‌ همو، 19. شواهد و قراين‌ نشان‌ مى‌دهد كه‌ در فاصلة سالهاي‌ 360-366ق‌/941-947م‌ ديدارهايى‌ بين‌ بنا و برخى‌ از رهبران‌ اخوان‌ با مقامات‌ انگليسى‌ صورت‌ گرفته‌ است‌ بيومى‌، 05- 06. البته‌ بنا دريافت‌ِ هر نوع‌ كمك‌ مالى‌ از خارجيان‌ را تكذيب‌ كرده‌ است‌ مجموعة، 93-94. در دوران‌ پس‌ از انقلاب‌ ژوئيه‌ و به‌ ويژه‌ در دورة حكومت‌ ناصر، اخوان‌ بارها از سوي‌ حكومت‌ به‌ وابستگى‌ و ارتباط با بيگانگان‌ و به‌ ويژه‌ سفارت‌ بريتانيا متهم‌ شده‌اند. حتى‌ در 953م‌، ناصر به‌ ديدار هضيبى‌ رفت‌ و از او دربارة اين‌ ملاقاتها توضيح‌ خواست‌ و هضيبى‌ اعلام‌ كرد كه‌ ديداري‌ رسمى‌ بوده‌، و مواضع‌ اخوان‌ اعلام‌ گرديده‌، و تبادل‌ نظر صورت‌ گرفته‌ است‌. البته‌ پس‌ از آن‌ نيز اين‌ نوع‌ ديدارها ادامه‌ يافت‌ ماردينى‌، 9-00. حكومت‌ سوريه‌ نيز در سالهاي‌ اخير پيوسته‌ اخوان‌ المسلمين‌ آن‌ كشور را متهم‌ به‌ خيانت‌ و وابستگى‌ به‌ خارجيان‌ كرده‌ است‌ نك: الاخوان‌…، جم.
اخوان‌ المسلمين‌ به‌ سبب‌ ديدگاههاي‌ سياسيشان‌ نيز مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. آنان‌ بارها گفته‌اند كه‌ حركتشان‌ سلفى‌ است‌، نه‌ فلسفى‌. همين‌ امر سبب‌ شده‌ است‌ كه‌ از يك‌ سو كمتر به‌ اعماق‌ مسائل‌ فكري‌ فرو روند و از سوي‌ ديگر پيوند خود را با روشنفكران‌ و تحصيل‌ كرده‌ها به‌ حداقل‌ برسانند. وحدت‌ دانشجويان‌ و يا سياسيون‌ با اخوان‌ غالباً سياسى‌ بوده‌ است‌، نه‌ دينى‌. همين‌ خصوصيت‌ سبب‌ شده‌ است‌ كه‌ حركت‌ اخوان‌ كه‌ در آغاز به‌ نوعى‌ ادامة حركت‌ كسانى‌ چون‌ سيد جمال‌الدين‌ و عبده‌ بود، پس‌ از آن‌ به‌ راهى‌ ديگر بيفتد حسينى‌، 94. تعصب‌ اخوان‌ به‌ نص‌ شريعت‌ چنان‌ بود كه‌ كمترين‌ اجتهادي‌ را بر نمى‌تافتند همو، 76. همچنين‌ نظرشان‌ نسبت‌ به‌ غرب‌ و تمدن‌ و تجدد و مقتضيات‌ عصر و پاسخ‌ آنان‌ به‌ مسائل‌ جاري‌ تا حدودي‌ دچار آشفتگى‌ بود همو، 85- 88. بدين‌ سبب‌ موفق‌ نشدند نظريه‌اي‌ روشن‌ دربارة مسائل‌ اقتصادي‌ و اجتماعى‌ و علمى‌ مطابق‌ با دعوت‌ خود ارائه‌ كنند بيومى‌، 21، در حالى‌ كه‌ در طول‌ عمر اخوان‌، عالمان‌ و نويسندگان‌ و متفكران‌ زيادي‌ پرورش‌ يافته‌، و كتابها و مقالات‌ بسيار در دفاع‌ از عقايد و حقانيت‌ انديشة خود نگاشته‌اند.
مآخذ: آقايى‌، بهمن‌ و خسرو صفوي‌، اخوان‌ المسلمين‌، تهران‌، 365ش‌؛ الاخوان‌ المسلمون‌، نشأة مشبوهة و تاريخ‌ اسود، 985م‌؛ امين‌، احمد، يوم‌الاسلام‌، قاهره‌، 952م‌؛ بشري‌، طارق‌، الحركة السياسية فى‌ مصر 945-952، بيروت‌/قاهره‌، 403ق‌/983م‌؛ بنا، حسن‌، مجموعة الرسائل‌، بيروت‌، مؤسسة الرساله‌؛ همو، مذكرات‌ الدعوة و الداعية، بيروت‌/دمشق‌، 403ق‌/983م‌؛ بيومى‌، زكريا سليمان‌، الاخوان‌ المسلمون‌ و الجماعات‌ الاسلامية، قاهره‌، 399ق‌/979م‌؛ توبه‌، غازي‌، الفكر الاسلامى‌ المعاصر، بيروت‌، 977م‌؛ حسينى‌، اسحاق‌ موسى‌، الاخوان‌ المسلمون‌ كبري‌ الحركات‌ الاسلامية الحديثة، بيروت‌، 955م‌؛ خوش‌ نيت‌، حسين‌، سيد مجتبى‌ نواب‌ صفوي‌، انديشه‌ها، مبارزات‌ و شهادت‌ او، تهران‌، 360ش‌؛ دكمجيان‌، هراير، جنبشهاي‌ اسلامى‌ در جهان‌ عرب‌، ترجمة حميد احمدي‌، تهران‌، 366ش‌؛ سعيد، رفعت‌، قادة العمل‌ السياسى‌ فى‌ مصر، قاهره‌، 977م‌؛ سمان‌، على‌، رويارويى‌ مسلكها و جنبشهاي‌ سياسى‌ در خاورميانة عربى‌ تا سال‌ 967، ترجمة ن‌. حميد، تهران‌، 357ش‌؛ شاموق‌، احمد محمد، كيف‌ يفكر الاخوان‌ المسلمون‌؟، بيروت‌/خرطوم‌، 401ق‌/981م‌؛ عنايت‌، حميد، انديشة سياسى‌ در اسلام‌ معاصر، ترجمة بهاءالدين‌ خرمشاهى‌، تهران‌، 362ش‌؛ كوپل‌، ژيل‌، پيامبر و فرعون‌، ترجمة حميد احمدي‌، تهران‌، 366ش‌؛ ماردينى‌، زهير، اللدودان‌ الوفد و الاخوان‌، داراقرا، 406ق‌/986م‌؛ متولى‌، محمود، دراسات‌ فى‌ تاريخ‌ مصر، قاهره‌، 985م‌؛ ناتينگ‌، آنتونى‌، ناصر، ترجمة عبدالله‌ گله‌داري‌، تهران‌، 353ش‌؛ ويلى‌، جويس‌، نهضت‌ اسلامى‌ شيعيان‌ عراق‌، ترجمة مهوش‌ غلامى‌، تهران‌، 373ش‌. حسن‌ يوسفى‌اشكوري‌
 
اطلاعات آورده شده در این وب سایت تنها برای به کارگیری پژوهشگران می باشد، استفاده بدون ذکر نام منبع یا تکثیر آنها، غیرقانونی می باشد
بخش کامپیوتر مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی

Share:

More Posts

پیروزی نظامی و شکست اخلاقی

واقعیت مکرر تاریخی این است که حکومتی و حتی فردی به پیروی از قاعده رایج «الحق لمن غلب» با توسل به انواع ابزار از جمله

پاسخی به یاوه های نتانیاهو

در گذشته متنی کوتاه نوشته و در این کانال منتشر کرده ام با عنوان «بزرگترین تجربه عمر سیاسی ام» و در آن گفته ام پس

رفع یک ابهام

اشاره: در ارتباط با انتشار یادداشت اخیرم در ارتباط با محکومیت جنایات اسرائیلی ها در غزه و اخیرا لبنان یک دوست خیرخواه و علاقه مند

Send Us A Message