یک نکته و یک خاطره در ارتباط با آیت الله شریعتمداری

 nدر ارتباط با مرحوم آیت الله سید کاظم شریعتمداری «یک سینه سخن دارم» اما اکنون که زادروز ایشان است و این نوشته بدین مناسبت منتشر می­شود، فقط به ذکر یک نکته و یک خاطره بسنده می­کنم و امیدوارم که گفتنی­های دیگر به موقع و در مجال مناسب و کافی گفته شود.

n

 

n

نکته این است که ماجرای آیت­الله شریعتمداری و حواشی آن در قم و آذربایجان (از جمله ماجرای حزب خلق مسلمان) بسیار پیچیده­تر و عمیق­تر از آن است که در بادی امر به نظر می­آید و یا مخالفان و موافقان ایشان به آن می­پردازند و معمولا به سادگی و با طرح برخی مطالب غالبا حاشیه­ای و کم اهمیت از کنار آن می­گذرند. منطق مخالفان ایشان (پیروان آیت­الله خمینی و در واقع نظر رسمی حاکمیت) تا حدودی روشن است و بارها گفته و نوشته­اند اما در این سو عموما این جدال را به دوگانه استبداد/آزادی تحویل می­کنند و علل برخورد با آن مرحوم منحصرا در ذیل چنین پیش فرضی تحلیل و تفسیر می­شود. اما به گمان من (و البته بر وفق اطلاعاتم که از سال 44 تا 58 در حوزه قم بودم و تا حدودی در متن حوادث) چنان پیش فرضی و چنین تحلیلی نادرست است و حداقل ناتمام و ناکافی است. واقعیت این است که بررسی چرایی همه جانبه و منصفانه ریشه­ها و عوامل چنان برخوردی و تحلیل درست انگیزه­ها و رفتارهای کنشگران دو سو یک موضوع است و داستان برخوردها و چگونگی آن موضوع دیگری است و این دو را نباید با هم خلط کرد و در نتیجه به داوری غیر تاریخی و یک سو رسید. تردید نیست که برخی از رفتارهای نامعقول و غیر اخلاقی با ایشان و به ویژه برخورد نهایی با آیت الله شریعمتداری نادرست و خلاف شرع و قانون و حتی خلاف مصالح نظام حاکم و خلاف منافع نهاد علما و مرجعیت بوده و اگر روزی نمی­دانستیم و یا به آن توجه نداشتیم، امروز دیگر نباید جای شبهه و تردیدی باشد. به ویژه پس از شهادت زنده یاد آیت­الله منتظری درباره ماهیت کودتای ادعایی قطب زاده – شریعمتداری در کتاب خاطراتش، اکنون تا حدود زیادی پرده ها کنار رفته و حقیقت بر آفتاب افکنده شده است. دریغ که در آن زمان حتی دلسوزی­های شخصیتی چون آیت­الله منتظری نیز مؤثر واقع نشد و شد آنچه که نمی­باید می­شد. به هرحال روزی که از یک سو اطلاعات کامل در این زمینه در اختیار باشد و از دیگر سو فضایی برای تحقیق و داوری منصفانه فراهم شود، امکان بحث و گفتگوی مفید و سازنده فراهم خواهد شد ولی در حال حاضر چنین زمینه­ای فراهم نیست. از این مجال استفاده می­کنم و به سهم خود از برخی داوری­های نادرست مبتنی بر اطلاعات نادرست گذشته­ام در مورد رخداد مورد اشاره پوزش می­خواهم و از روح آن مرحوم و خانواده محترم وی حلالیت می­طلبم.

n

 

n

 اما خاطره. خاطره­ای که نقل می­کنم، تا حدودی حال و هوا و فضای سالیان صدر انقلاب را نشان می دهد و تا حدودی برخی زوایای پنهان جدال شریعمتداری/خمینی را آشکار می­کند.

n

حدود بیست سال پیش روزی در محضر مرحوم استاد محمدتقی جعفری تبریزی بودم. سخن از ماجراهای دوران انقلاب و تحولات حوزه قم بود و به مناسبت یادی از ماجرای آیت­الله شریعمتداری و اختلافات آن زمان به میان آمد. ایشان گفتند در همان سال 58 (احتمالا به دلیل تبریزی بودن ایشان) برخی دوستان در تهران از من خواستند که به قم بروم و با آیت­الله شریعتمداری دیدار و گفتگو کنم شاید کمکی به حل مشل بکند. آقای جعفری می­گفت با اصرار فراوان دوستان من هم پذیرفتم و به قم رفتم. اما در قم پیش از دیدار با آیت­الله شریعتمداری به دیدن آیت­الله گلپایگانی رفتم تا در همین زمینه تبادل نظر و مشورت بکنم. می­گفت آیت­الله گلپایگانی به من سفارش کرد که از این اقدام صرفنظر کنم چرا که بی فایده است. آنگاه آیت­الله گلپایگانی افزود که من چند بار به آقای شریعتمداری گفته ام: من و شما چه می­گوییم و چه کاره­ایم؟ هرچه هست این «سید» (آیت الله خمینی) است و بار انقلاب بر دوش اوست، اگر او امروز بخواهد خود را کنار هم بکشد، بی فایده است و مردم قبول نمی­کنند؛ زیرا بدون ایشان هیچ مشکلی حل نمی­شود، ما هم باید کمک کنیم، اما او گوش نمی­کند. آقای جعفری گفت که من هم منصرف شدم و بازگشتم.  

Share:

More Posts

ترامپ؛ «تورزرنگِ» جنگ افروز!

پس از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور کشور آمریکا در پنجم نوامبر 2024 نوشته ای با عنوان «ترامپِ جنگ افروز» در وب سایت

Send Us A Message