سيما و سيره محمد (ص) در قرآن 4 – بخش اول – فصل چهارم – محمد (ص) به عنوان بنده خدا

nپيامبران همواره به عنوان « عبدالله » (= بنده خدا) معرفي شده‌اند و بندگي خالصانه آنان همواره به عنوان يكي از ويژگيها و امتيازات آنان دانسته شده است. در ذيل به مواردي ‌كه در قرآن اشاره به بندگي انبياء شده است، اشاره مي‌شود:

n

نوح: « إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا » ( اسراء/3) : نيز « فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا » (قمر/9).

n

ايوب: « وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ » ( ص/41 ).

n

داود: « وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ » ( ص/17 ).

n

سليمان: « وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ » (ص/30 ).

n

ذكريا: « ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا » (مريم/2 ).

n

عيسي: « قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا » (مريم/30 ). نيز عيسي در آيه 172 مريم « عبدالله » خوانده شده است.

n

محمد: « تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ » (فرقان/25).

n

« هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ » (حديد/9).

n

« وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ » (بقره/22).

n

« إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا » ( انفال/41).

n

« سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ » (اسراء/1).

n

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجَا » (كهف/1).

n

« وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا »  (جن/19).

n

ظاهراً « عَبْدًا إِذَا صَلَّى » در آيه 10 سوره علق اشاره به حضرت محمد (ص) است. «عبد» به معناي «برده» و «بنده» است اما كاربرد آن در قرآن در ارتباط با پيامبران و آدميان بسيار ظريف و مهم است به ويژه اين كه استفاده از اين واژه براي آدميزاد عده‌اي را به سوء تفاهم يا سوء استفاده دچار‌كرده است. اينان گمان كرده‌اند كه دين و به طور خاص دين اسلام انسان را برده و بنده مي‌خواهد و هويت مستقل و آزاد آدمي را از او سلب مي‌كند و تمام

n

امتيازات او را در پاي خدا يا خدايان و ارباب مذاهب و در معابد قرباني مي‌كند. اكنون مجال پرداختن به بحث مهم عبد و عبوديت و معنا و مضمون ديني و قرآني آن نيست اما به اشاره مي‌گويم كه درست است كه عبد به معناي بندگي و بردگي است و اين اصطلاح نيز به عصر برده‌داري مربوط است و از سوي ديگر عبوديت ولايت و مولا و آقا است، اما در فرهنگ قرآني و تفكر توحيدي و در تنظيم نوع و روابط آدمي با خالقش، عبوديت

n

اساساً به معناي پرستش است و آدمي به پرستش آفريدگارش فرا خوانده مي‌شود و اين عمل و رابطه « عبادت » خوانده مي‌شود. فلسفه بنيادين اين عبادت و نوع رابطه، تعالي اخلاقي، پالايش از آلودگيها و در نهايت كمال يافتن آدميزاد است. يكي‌از معاني عبوديت هموار شدن يا هموار كردن است و لذا گفته مي‌شود « عبدالطريق » يعني راه را هموار كرد. يكي از وجوه مشترك تمام اديان تصعيد اخلاقي و رشد معنوي و روحي انسان است و اين رشد و كمال صورت نمي‌گيرد مگر آن كه آدمي با جهاد مستمر و خودسازي و مراقبت‌ها و خويشتنداري از رذايل، خود را تربيت كند. اين خودسازي و تربيت در ارتباط با مطلق وجود و وجود مطلق و مظهر ارزش‌هاي مطلق و آرماني يعني خداوند معنا پيدا مي‌كند و ممكن مي‌شود. در‌فرهنگ ديني با دو عنصر ايمان و تسليم و با ابزار زهد و پارسايي مستمر (= عبادت) و انجام يك سلسله تمرين عملي و رفتار (= انجام شعائر)، مي‌توان به چنين مقامي دست يافت. بنابراين در زبان و متن دين اسلام استفاده از واژه‌‌گاني چون عبد و عبوديت و ولايت و مولا، صرفاً به خاطر مشابهت‌هاي لفظي و مضموني اين واژه‌ها است كه براي آدميان روزگار نزول قرآن آشنا بوده و از طريق اين اصطلاحات مراد خداوند منكشف مي‌‌شده است. چنان كه در ديگر موارد نيز چنين بوده است.

n

اما محتوا و جهت و غايت عبوديت در تفكر ديني و نگاه قرآني‌و در تربيت توحيدي نه تنها ذلت و خواري آدمي نيست بلكه مهمترين راه آزادي، آگاهي، تعالي و رهايي انسان است. در واقع در بستر واقعيت اسلام هر نوع عبوديت و بندگي غير خدا را مردود اعلام مي‌كند و با فراخواندن آدمي به عبوديت و بندگي آفريدگار او را آزاد مي‌كند و متوجه خود مي‌سازد تا استعداد‌هايش را بشناسد و به رهايي برسد. در‌انسان شناسي قرآن، عناصري چون: اختيار، اراده، خلاقيت و حق‌انتخاب در هر چيز از محور‌هاي اساسي است و بديهي است كه در چنين چهار‌چوب و سرمشقي (= پارادايم ) است كه عبوديت معناي خاص خود را مي‌يابد.

n

با توجه به اين منظر است كه عبد دانستن پيامبران اهميت خود را آشكار مي‌كند. در واقع با « عبد‌الله » خواندن پيامبران يكتا‌پرست، براين نكته تأكيد مي‌شود كه آنان انسانهاي پارسا، اخلاقي، تكامل يافته و پيشتاز در معنويت بوده‌اند و جز آفريدگار و كسب رضايت او نظري نداشته و در مقام نبوت نيز جز رهايي آدميان از تمام پرستش‌هاي زميني و خدمت به خلق خدا هدفي را تعقيب نمي‌كرده‌اند. كساني كه عبوديت را به معناي بردگي آدمي و ذلت انسان تفسير مي‌كنند و فرجام عبادت را مسلوب الاختيار شدن آدمي مي‌دانند، اعم از ديني و يا غير ديني، يا جاهلند و يا مغرض و به هر تقدير از راه صواب دور افتاده‌اند.[1]

n


n

[1] . در اين مورد در كتاب « باز خواني قصه خلقت » به تفصيل بحث كرده‌ام.

Share:

More Posts

ترامپ؛ «تورزرنگِ» جنگ افروز!

پس از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور کشور آمریکا در پنجم نوامبر 2024 نوشته ای با عنوان «ترامپِ جنگ افروز» در وب سایت

Send Us A Message