نوشتۀ شاهرخ بهزادی
سخنان اخیر محمد تقی مصباح یزدی از اساتید حوزه علمیه قم و از روحانیون نظریه پرداز جناح حاکم جمهوری اسلامی پرسش ها یی را بر انگیخته است. در باره سخنان مصباح یزدی مبنی برپذیرش اختیاری دین، یوسفی اشکوری اسلام شناس و پژوهشگر مسائل اسلامی میگوید که پذیرش اصل دین اختیاری است و نمی تواند با تهدید و اجبارهمراه باشد. اما در عمل رعایت نمیشود.
سخنان اخیر محمد تقی مصباح یزدی از اساتید حوزه علمیه قم و از روحانیون نظریه پرداز جناح حاکم جمهوری اسلامی پرسش ها یی را بر انگیخته است. محمد تقی مصباح یزدی گفته : “ظاهر جامعه اسلامی باید حفظ شود و با فساد اخلاقی و جنسی باید برخوردشود.”
در بخش دیگر از سخنانش گفته : “…پذیرفتن دین اختیاری است ولی کسانی که به اختیار دین اسلام را پذیرفته، باید به قوانین و احکام آن نیز عمل کنند.”
مصباح یزدی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشته : ” اگر مردم فردی را بعنوان رهبر انتخا ب کرده اند ولی عده ای شلوغ کنند و یا قصد کودتا داشته باشند، باید با قوه قهریه با آنها برخوردشود.”
در باره این سخنان محمد تقی مصباح یزدی گفتگویی انجام داده ایم با آقای حسن یوسفی اشکوری اسلام شناس و پژوهشگر مسائل اسلامی و نظر وی را در باره فرازهایی از سخنان محمد تقی مصباح یزدی خواستار شده ایم .
در باره حفظ ظاهردر جامعه، حسن یوسفی اشکوری میگوید که فقه یعنی احکام و اجرای احکام در ظاهر تحقق می یابد. لذا وسواس هر فقیهی از جمله آقای مصباح یزدی رعایت ظواهر می باشد. اما این حفظ ظاهرعلی الاصول بدین معنی نیست که فقها نمیگویند که به باطن نباید توجه کرد. وی اعتقاد دارد که در تحول تاریخی فقه از 1200 تا 1300 سال پیش تا کنون مشکل عمده ای که پیش آمده، اینست که همواره و بیش از پیش به ظاهر احکام دین توجه شده و آنرا به نسبت باطن دیانت بیشتر مهم دانسته اند.
این روند در 32 سال گذشته با استقرار یک حکومت دینی در ایران شتاب بیشتری گرفته و میتوان گفت که نتیجه این حکومت ازبین رفتن تقریبی ارزشهای باطنی دیانت و حفظ ظاهر بوده است. حسن یوسفی اشکوری میگوید که باید از آقای مصباح یزدی پرسید که پس از تحمیل ظواهر اسلامی بر جامعه طی 32 سال گذشته ، آیا جامعه ایران مذهبی تر شده است؟
در باره سخنان مصباح یزدی مبنی برپذیرش اختیاری دین، یوسفی اشکوری میگوید که پذیرش اصل دین اختیاری است و نمی تواند با تهدید و اجبارهمراه باشد. اما در عمل رعایت نمیشود. هنگامیکه فردی مثلاً بر اساس مطالعه خواهان انتخاب دین دیگری است همه این آقایان دچار تناقض شده و نمی توانند پاسخ روشنی به این مسئله بدهند. لذا کسی را که میخواهد به دین دیگری بپیوندد مرتد دانسته و قتل اورا جایز میشمارند. حتا اگر کسی در باره این آزادی اختیاردیانت نظر دهد اورا نیز سرکوب مینمایند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید:
[Audio:2010-09-02.mp3]