گرچه حادثه کربلا و رخداد عاشورای حسینی از منظرهای مختلف و با معیارهای گوناگون قابل تفسیر و تحلیل است اما از منظر و هدفی که من اکنون به این رخداد در محرم سال ۶۱ هجری نگاه می کنم، سه خصلت در آن بسیار برجسته است: اخلاص، صلح و عدالتخواهی.
« اخلاص » در حوزه اخلاق و منش انسانی یک ارزش والا و بسیار مهم و تعیین کننده است. در حوزه دین و ایمان و اخلاق دینی ( بویژه اسلامی ) این خصلت به مراتب ارزشمندتر و نقش آفرین تر است. در سطح عام اخلاص به معنای خالص شدن در مسیر هدف و غایتمندی گفتار و رفتار است و در سطح خاص یعنی ایمان و دین به معنای زلال شدن و صاف گشتن ار تمام شوائب نفسانی و انگیزه های شیطانی است که البته خدا و قصد قربت در برابر مقام ربوبی کانون و نقطه محوری این خالص شدن شمرده می شود. اگر ایمان و دین ورزی یک دشمن و آفت داشته باشد، بی گمان آن یکی « ریا » است که در نقطه مقابل اخلاص قرار دارد. اگر در تمام حوادث ریز و درشت عاشورا و قهرمانان نقش آفرین آن دقت و تأمل کنیم، به روشنی اخلاص و پاکی ایمان و زلالی جهاد و مقاومت و هدف را در تمام اجزای تأثیر گذار آن می بینیم. به گمان من همین خصوصیت بارز یکی از رازهای ماندگاری این تراژدی بزرگ بشری است.
« صلح » و صلح خواهی از ارکان ایمانی و اخلاقی و دینی اسلام و لاجرم از منش فردی و اجتماعی هر مسلمان راست کردار است. با این که ما در این سدة اخیر به مقتضای ضرورتهای اجتماعی و نیازهای سیاسی رخداد کربلا را جنگجویانه و انقلابی تفسیر کرده و می کنیم، اما اگر انقلاب را در برابر صلح و سازش و اصلاح طلبی تفسیر کنیم، می توان قاطعانه گفت که امام در این حادثه از آغاز تا پایان طبق آموزه های قرآنی و سنت نبوی در مسیر صلح و مدارا و اصلاح حرکت کرده و تا آنجا که ممکن بوده است از جنگ و ستیز حتی با جمعی از نا اهلان و برخی از آنها از فاسدان نامدار پرهیز کرده است. پی جویی حوادثی که منجر به خروج امام از مدینه به مکه و از مکه تا سرمین کربلا و تا صبح دهم محرم سال ۶۱ هجری شد، گواه این مدعا است. حتی اگر هدف نهایی امام را رقابت سیاسی با خلیفه نامشروع وقت بدانیم و بر این نظریه پای بفشیریم که وی برای قبضه کردن قدرت سیاسی تلاش می کرده است، نمی توانیم منکر این واقعیت تاریخی شویم که امام از آغاز تا پیش از آغاز حمله دشمنان و آغاز جنگ رسمی، برای صلح و احتراز از جنگ داخلی و نزاع خانگی و جلوگیری از خشونت، تلاش می کرده است. گرچه در نهایت زمانی که جنگ درگرفته و به تعبیر زیبای خود او او را بین « عزت » و « ذلت » مخیر کردند، شجاعانه و چونان یک انقلابی پاک باخته پیکار کرد و در نهایت خود و تقریبا تمام مردانش با افتخار به شهادت رسیدند و نام خود را با این قهرمانی ها در تاریخ جاودانه ساختند.
اما خصلت دیگر مبارزه با ستم و مقاومت در برابر تبعیض و بی عدالتی و انواع فساد هیئت حاکمه بود. قطعا امام چونان پدر و برادرش خود را برای تصدی امر حکومت و اجرای عدالت و احیای ارزشهای اخلاقی و دینی از همه از جمله امویان و به طور خاص یزید بن معاویه شایسته تر می دید اما او باز چون پدر و برادرش حاکمیت را با رضایت و حمایت مردمان مشروع و ممکن می دانست. نماینده ویژه امام در کوفه، مسلم، درست همین نکته را به والی ستمگر اموی کوفه ابن زیاد گفت و خود امام نیز همین نکته را دنبال را می کرد. از این رو امام شخص پرست نبود و شخص خود و هدفش والایش را یکی نمی شمرد و بر آن نبود که به هرقیمتی به قدرت برسد و در واقع چگونه حکومت کردن برای آن بزرگوار مهم تر بود تا این که کی حکومت کند. عدالت در تمام معانی و مصادیقش در متن و بطن انگیزه و اهداف امام و جنبش اعتراضی او قرار داشت. با توجه به این دقیقه است که می توان گفت که وی « مصلح انقلابی » بود. یعنی اهداف رادیکال و اصلاحات عمیق و همه جانبه خود را با روشهای مسالمت جویانه و مدنی و ضد خشونت پی می گرفت.
اکنون در آستانه محرم دیگر هستیم و مردم مسلمان و علاقه مند به اسلام و تشیع بار دیگر به استقبال بزرگداشت سنتی ایام محرم و سوگواری می روند. باز می شنویم که « این چه شورش است که در خلق عالم است ». اما این بار این مردم در حال تجربه یک جنبش اعتراضی دیگر هستند؛ تجربه ای که شورش و شعله ای دیگر در جان عالمیان افکنده است و جهانی را متوجه خود کرده است.
امام حسین و عاشورا همواره الهام بخش مبارزه با ستم و تبعیض و نفاق و ریا و ترویج اخلاص و مسالمت و رواداری بوده است؛ گرچه در قرن اخیر و به طور در دوران انقلاب و در این سی سال از صلح و رواداری امام و قهرمانان کربلا کمتر گفته شده است. مردم معترض، که اکنون جنبش خود را به درستی جنبش سبز می نامند، بر آنند تا بار دیگر از حسین و دیگر قهرمانان واقعی – اسطوره ای تاریخ خود الهام بگیرند و به شکل دیگری اعتراض خود را به بی اخلاقی و بی عدالتی و ستم و تجاوز به حاکمان و ناقضان حقوق مشروع خود، که به دروغ خود را شیعه حسین و سوگوار او می دانند، اعلام کنند.
اما آنچه که اکنون در این شرایط حساس و ایام و لیالی قدر ملت ایران، بسیار قابل توجه است، به یاد آوردن اصول اخلاقی و دینی و انسانی مقتدایشان حسین (ع) و دیگر قهرمانان عاشورا است: اخلاص، صلح و عدالتخواهی. این حق مردم ایران ( اعم از مذهبی و غیر مذهبی ) است که برای عدالت و برابری و نفی انواع ستم مبارزه کند و از حاکمان حقوق دریغ شده خود را طلب کند، اما به مقتضای مبانی و الزامات جنبش مدنی و سبز و نیز به مقتضای پیروی از عاشوراییان اخلاق مدار حق ندارد که به بهانه هایی چون مبارزه و عدالتخواهی و مانند آنها از محدوده اصول خارج شود و دست به رفتاری بزند که با اخلاق و مدنیت و عدالت ناسازگار باشد و از خشم و کین و خشونت پیروی کند. امام علی فرمود « الغالب بالشّر مغلوب » هر کس که در راه رسیدن به خیر از شر پیروی کند، قطعا بازنده است. می دانیم که هدف عادلانه فقط از طریق عادلانه حاصل می شود و بر این قاعده دموکراسی فقط بااستفاده از ابزارهای دموکراتیک ممکن است. دوران خشونت انقلابی حداقل به شکل سنتی گذشته است، اکنون با اخلاص، اهداف معین، مدارا، پایداری، شکیبایی، مبارزه و مقاومت می توان به آزادی و عدالت و دموکراسی رسید. پس به هوش باشیم که پای از اصول بیرون ننهیم و هر نوع بهانه را از سرکوبگران بستانیم. راز جاذبه این جنبش و تضمین پیروزی آن در مدنیت است و بس. اگر معیارهای حسینی رعایت شود، این عاشورا می تواند حسینی ترین عاشورای تاریخ و حداقل معاصر باشد.