به کدام غم باید گریست؟!

راستی به کدام غم باید گریست؟ این روزها در دو نقطه جهان دو حادثه خونین و آزار دهنده و در واقعه دو فاجعه رخ داده است. هر یک در جای خود نشانه ای است از وحشی گری برخی افراد یا گروه ها و یا دولت های جبار در یک سو و بی پناهی سخت دل آزار و نومیدکننده مردمانی بی پناه در سوی دیگر.
در افغانستان. گروهی سفاک و وحشی و ضد بشر و آشتی ناپذیر با هرچه سلامت است و شرافت و انسانیت و اخلاق و دیانت از کوردلی مدرسه ای دخترانه را در جایی در کابل به خاک و خون کشیده است و نوباوگانی خردسال و احیانا نوجوان را در یک لحظه به خون کشیده و قطعات بدنشان را در گوشه ای و بر دیواری و بر تنه درختی آویخته است. اینان با چه منطقی چنین کرده و می کنند؟ با زن مخالف اند؟ با دانش دشمن اند؟ با شیعه دشمنی دارند؟ نه، به گمانم اینان کوردلانی هستند که با انسانیت دشمن اند و گرنه چگونه و با چه منطق و استدلالی دست به چنین اعمال وحشیانه ای می زنند؟ چه می گویم، مگر این کوردلان اهل استدلال و منطق اند؟ به هرحال این گونه وحشی گری ها در این سالها در افغانستان و سوریه و عراق و جاهای دیگر کم نبوده است.
در فلسطین اشغالی. بیش از هفتاد سال است که رژیمی اشغالگر سرزمین مردمی بی پناه را به زور و توطئه اشغال کرده و در نهایت با نقض مکرر قطعنامه های سازمان ملل و اطلاعیه های نهادهای حقوق بشری حتی در خود اسرائیل هم قواعد بین المللی را به سخره گرفته و هم عدالت را آشکارا نقض کرده و هم به اشغالگری و زورگویی خود ادامه می دهد و هم در هر زمانی که لازم بداند با مشت های آهنین معترضان فلسطینی را سرکوب کرده و به خاک و خون می کشد. اگر این گونه اعمال وحشیانه دولت های مختلف اسرائیل از آغاز تا کنون در یک جا جمع شود، «دایره المعارف فاجعه» چند جلدی خواهد شد.
در این روزها نیز شاهد صحنه ای دیگر از این گونه اعمال قلدر مآبانه و وحشیانه در بیت المقدس هستیم. در یک سو حداکثر چند راکت و موشک پرتاب می شود و در سوی دیگر یک ارتش تا بن داندان مسلح است و مجهز به انواع ابزارهای دفاعی در یک سو (مانند گنبد آهنین) و مجهز با انواع ابزارهای سرکوب و نابودی گسترده مخالفان و مردمان بی دفاع و مال باخته و زمین باخته و ویرانی های پیاپی از سوی دیگر و کشتار زنان و مردان و کودکان بی پناه.
اما شگفت این که جهان در برابر این فاجعه ها یا ساکت است و یا با انتشار چند بیانیه بسنده می کند و صد البته برخی دولت های قدرتمند جهان با رهبری قاطع دولت آمریکا نیز عملا و رسما حامی اسرائیل بوده و در عمل دستشان به خون این بی پناهان و بی گناهان آلوده است. راستی آیا عدالت مرده است؟ آیا وجدان های بشری به کلی یخ زده و منجمد شده است؟ آیا دیگر باید از تحقق اندک عدالت و انصاف به ویژه در دولت های به اصطلاح دموکرات و حقوق بشری جهان آزاد نیز باید ناامید بود؟
راستی به کدام غم باید گریست؟ برای مرگ دخترکان قطعه قطعه شده و ماتم پدران و مادران داغدیده در بیت المقدس و غزه و در کابل؟ برای غم انجماد وجدان ها و بی اعتباری قانون و عدالت در جهان؟ و شاید هم برای بی ارزش شدن دموکراسی و حقوق بشر باید گریست؟
سه شنبه 21 اردیبهشت 400

Share:

More Posts

Send Us A Message