ما در کجا ایستاده ایم؟

در چند روز اخیر دو خبر متناقض ذهن و فکرم را درگیر کرده است. در یک سو اعلام شد که در پارلمان انگلیس از سیاست تبعیض با رنگ نژادپرستی دولت و نظام سیاسی بریتانیا علیه رنگین پوستان پوزش خواهی شد و نخست وزیر این کشور نیز آن را تأیید کرد و در سوی دیگر خبر رسید که برای محو دایمی گورستان خاوران تهران، که نمادی از جنایت و تبعیض علیه شمار زیادی از شهروندان ایرانی است، از سوی رژیم حاکم ترفندی تازه اعمال شده است. اولی مربوط به جنگ جهانی اول یعنی بیش از یک قرن قبل است و دومی مربوط به حدود سی تا چهل سال پیش. در ماجرای نخست، مردم و دولتمردان کنونی نبوده اند و هیچ نقشی نداشته اند و در ماجرای خونین دوم هنوز بخشی از عاملان جنایت و تبعیض علیه شماری از شهروندان و خانواده هایشان و بازماندگان، در قید حیات اند و اخلاقا و قانونا ملزم به پاسخگویی و رفع تبعیض و جنایت اند. ماجرای پوزش خواهی نمایندگان و دولت انگلیس آن بوده است که در مقطع پس از جنگ اول جهانی (1914-1918 دولت وقت با رهبری وینستون چرچیل با احداث گورها و سنگ قبرهای با شکوه و طرق دیگر از سربازان مقتول خود تجلیل کرده و سربازانی دیگری از مردمان آفریقا و یا هندوستان، که در خدمت ارتش انگلیس بوده اند، را به دلیل غیر انگلیسی و غیر سفید پوست بودن، از یاد برده است و اکنون مردم و ملت انگلیس از طریق نمایندگانشان از این سنت نژادپرستانه و تبعیض آلود پوزش می خواهند و تبرّی می جویند.
اما در ایران چه گذشت؟ در دهه شصت هزاران جوان و زن و مرد و از گروه های مختلف مذهبی و قومی و سیاسی به دلایل اکثریت قریب به اتفاق ناموجه به جوخه های مرگ سپرده شدند و اجساد مقتولان را بدون اطلاع از خانواده هایشان در گورستان های بی نام و نشان مدفون کردند و اجازه کمترین برگزاری سنت سوگواری را ندادند. «دارها برچیده خون ها شسته اند» گورستان خاوریان تهران، که اکنون نماد جنایت و تبعیض جمهوری اسلامی است، نماد جهانی و تاریخی این اقدام ضد اخلاقی و ضد بشری است. از آنجا که در این چهل سال شماری از خانواده های قربانیان دهه شصت (به ویژه قتل عام تابستان 67) برای مبارزه با فراموشی تلاش کرده اند که خاوران به عنوان نماد جنایت و دادخواهی باقی بماند، حاکمان نیز، که خود مسئول این جنایت اند، به هر ترفندی دست زده اند تا خاوران فراموش شود. داستان اقدامات فریبکارانه مردان حکومت خود یک کتاب قطور خواهد بود. آخرین اقدام آن است که از اخیرا از برخی از خانواده های هموطنان بهایی خواسته اند که مردگان خود را در خاوران دفن کنند. چرا بهاییان؟ به دو دلیل. یکی این که در مکتب آقایان بهاییان نیز حق ندارند مردگانشتان را در گورستان مسلمانان دفن کنند و دیگر این که از این طریق اهالی «لعنت آباد»ی را در «لعنت آباد»ی دیگر دفن کنند تا هر دو از یاد بروند و مورد توجه کسی قرار نگیرند (لعنت آباد اصطلاح توهین آمیزی است که حاکمان برای اعدام شدگان و دیگر غیر خودی های مردود به کار می برند).
حال می مانده ام که به راستی ما در کدام جهان زندگی می کنیم و در کجای این کره خاکی ایستاده ایم؟ این دو تفکر و این دو سیاست و اخلاق چه نسبتی با هم دارند؟ حتی اگر از منظر دینی و اخلاقی هم نگاه کنیم، کدام یک اخلاقی تر و به حقیقت دین نزدیکتر است؟
دوشنبه 6 اردیبهش

Share:

More Posts

دنیای دیوانه / دیوانه / دیوانه

دیشب در برنامه «شصت دقیقه» تلویزیون بی بی سی فارسی مطلبی شنیدم که به راستی هنوز هم باورش سخت است. فردی تاجیک تبار اما روسی

Send Us A Message