واگویه «معامله قرن»؛ از بام خانه تا به ثریا از آن تو!

بخشی از متن زیر در پاسخ دوستی نوشته شده که در یک گفتگوی تلگرامی نظرم را در باره طرح جدید آمریکایی – اسرائیلی با عنوان «معامله قرن» خواسته بود. از آنجا که ممکن است برای مخاطبان این کانال نیز مفید باشد، متن یاد شده را با افزایش و پیرایش در اینجا می آورم.
واقعیت این است که نه متن «معامله قرن» کاملا منتشر شده و نه من صلاحیت اظهارنظر در باره ابعاد و نقاط و مثبت و منفی آن را دارم. در این مورد باید کارشناسان بی طرف از جهات مختلف بررسی و داوری کنند. اما آن گونه که اعلام شده این به اصطلاح «معامله» کاملا به سود اسرائیل است. در عمل نیز جز راستگرایان متجاوز اسرائیلی و آمریکایی نیروهای دیگر دخالتی در تنظیم آن نداشته اند.
چنان که اعلام شده گزیده این پیشنهاد چنین است:
بیت المقدس به عنوان پایتخت یک پارچه اسرائیل شناخته شده و برای همیشه به اسرائیل واگذار شده است، شهرک های غیر قانونی به رسمیت شناخته شده و شگفت این که این شهرک ها به صورت مجمع الجزایری در متن و بطن فلسطین آینده قرار گرفته اند، دولت اسرائیل تحت عنوان رسمی «دولت یهودی» رسمیت یافته است، بخش های دیگری از سرزمین فلسطینی که وفق قرارداد اسلو در قلمرو فلسطین است به اسرائیل واگذار شده است، جولان بخشی مسلم از سوریه به خاک اسرائیل ملحق شده است، ماجرای میلیونها آوراه فلسطینی عملا منتفی شده است، فلسطین ظاهرا مستقل از داشتن ارتش محروم شده است، ارتش اسرائیل تحت عنوان حفظ امنیت منطقه بر فلسطین مثلا مستقل چیرگی کامل دارد و هر وقت بخواهد می تواند در هر کجا وارد بشود. فرجام این طرح آن است که تشکیل دولت مستقل فلسطینی که در چهارچوب قرارداد اسلو به وسیله تمام دولت ها و سازمان ملل به رسمیت شناخته منتفی می شود. عملا دولت به اصطلاح فلسطینی خیالی آینده در محاصره سیاسی و اقتصادی و نظامی اسرائیل قرار می گیرد و از کمترین اختیار و آزادی برخوردار نیست. این طرح عملا به رسمیت شناختن واقعیت اشغال سرزمین های فلسطینی است.
البته در کنارش فقط مشوق مادی و آن هم نسیه برای فلسطینی ها در نظر گرفته شده است. در واقع از فقر و محرومیت اسرائیل ساخته مردمان محروم فلسطین سوء استفاده شده تا آنان را با رشوه و وعده رفاه توهمی و حتی واقعی ساکت کنند و اشغال غیر قانونی را قانونی کنند.
به گمانم این صلح نیست زیرا که در آن حداقل عدالت رعایت نشده است. در عالم نظر و عمل هیچ صلح و سازشی با تأمین حداقل انصاف و عدالت ممکن نبوده و نخواهد بود.
این معامله آدمی را به یاد داستان قدیمی و سروده وحشی بافقی می اندازد که برادر رندی در مقام تقسیم ارثیه پدر برآمد و به برادرش گفت:
زیباتر از آنچه مانده ز بابا از آن تو / بد ای برادر از من اعلا برای برای تو
. . . .
از صحن خانه تا به لب بام از آن من / از بام خانه تا به ثریا از آن تو
پیش بینی می شود که این معامله نه تنها عملی نشود بلکه بر قهر و نفرت و خشونت بیفزاید. حتی اگر فلسطینی ها به دلیل تنگناهای موجود مجبور بشوند بدان تن دهند، به احتمال زباد خوش عاقیبت نخواهد بود.
با این همه نظر شخصی من ملاک نیست. فلسطینی ها خود می دانند که چه به سودشان است و چه به زیانشان. صلح آری اما با حداقل عدالت و انصاف.
پنجشنبه 10 بهمن 98

Share:

More Posts

Send Us A Message