پاسخ به بی بی سی درباره 28 مرداد 32

ارزیابی شما از رویداد 28 مرداد چیست؟ آن را کودتا می دانید؟ یا اقدامی قانونی از طرف محمدرضا شاه؟

-فکر نمی کنم که در ماهیت کودتایی رخداد 28 مرداد 1332 تردیدی روا باشد. در تعریف کودتا گفته اند «کودتا شگردی سیاسی و کوششی از سوی یک ائتلاف سیاسی و غیر قانونی برای براندازی رهبران حکومت موجود است که از طریق خشونت و تهدید به انجام می رسد. این خشونت معمولا محدود و ناگهانی است و از سوی عده ای اندک (برخلاف انقلاب) به کار بسته می شود». آنچه از 25 تا 28 مرداد 32 رخ داد، دقیقا مصداق این تعریف از کودتاست. حداقل امروز پس از شصت سال و با استناد به اسناد فراوان و حتی اسناد بازمانده از دست اندرکاران خارجی کودتای مرداد 32 علیه حکومت قانونی مصدق، همه چیز کم و بیش روشن است. طراحی کودتا در نهادهای امنیتی انگلیس و آمریکا (عملیات آژاکس) و اجرای آنها به وسیله عوامل داخلی مرکب از ائتلاف شاه، دربار، خوانین، نظامیان، شماری از روحانیون و شمار اندکی از اوباش به عنوان سیاهی لشکر در داخل، البته با رهبری مستقیم نمایندگان امنیتی آمریکایی در تهران و هزینه انبوهی دلار (به روایتی یک میلیون دلار)، به روشنی در اسناد متعدد منتشر شده و در پژوهشهای کسانی چون گازیورسکی آمده است. البته در این میان برخی بر این باورند که اقدامات 25 مرداد کودتا بوده اما در 28 مرداد مردم و ارتش به طور خودجوش برای حمایت از شاه به خیابانها آمده و مصدق را ساقط کرده اند. اما به هزار و یک دلیل نمی توان انکار کرد که 28 مرداد دنباله منطقی 25 مرداد است. گرچه به دلیل اقدامات ضد کودتایی مصدق کودتا در 25 شکست خورد و این مایه ناامیدی آمریکایی ها شد اما به زودی از طریق دیگر وارد شده و کودتا را کامل کردند. گرچه شاه، به دلیل انحلال مجلس، می توانست نخست وزیر را برکنار کند، اما در این مورد، دو نکته قابل توجه است. اولا، طبق اسناد، شاه هم در ائتلاف کودتا شرکت داشته و با فرمان خارجی فرمان برکناری مصدق را صادر کرده بود، و ثانیا، شاه حتی اگر با استفاده از حق قانونی و به اراده شخصی اش چنین کرده باشد، چیزی از ماهیت کودتایی برکناری مصدق و سقوط دولت ملی مصدق به دست بیگانگان کم نمی کند.

عملکرد مصدق در جریان ملی شدن نفت را چگونه ارزیابی می کنید؟

-پاسخ درست و همه جانبه به این پرسش، نیازمند بررسی دقیق شرایط آن زمان و مجموعة تصمیمات رئیس دولت و همکاران اوست، و من الان نمی توانم با استفاده از معلومات محدود و حافظه، بدان پاسخ دقیق و روشن بدهم. گرچه شاید، چنان که برخی گفته اند، می شد با اندکی انعطاف، به جای ملی کردن یک باره صنعت نفت، با قبول برخی پیشنهادها (به طور خاص قرارداد گس-گلشاییان که در اواخر مجلس پانزدهم بین ایران و بریتانیا بسته شد ولی به تصویب محلس نرسید و به جای آن در مجلس شانزدهم طرح ملی شدن کامل صنعت نفت با رهبری مصدق تصویب شد) و انعطافهای بعدی در زمان زمامداری، گام به گام به سوی ملی شدن پیش می رفت و در این صورت عواقب و پیامدهای منفی کمتری به بار می آمد، اما در مجموع، سیاست های مصدق را در طول جریان اجرایی شدن مصوبة ملی هوشمندانه و قابل دفاع می دانم. به ویژه باید توجه داشت که پیامدهای مثبت سیاسی ملی شدن نفت، در داخل و منطقه، به مراتب مهم تر از جهات اقتصادی آن بود. طرح حقوق ضایع شده مردم ایران به وسیلة استعمارگران (به ویژه انگلیس) و دفاع موفق مصدق از حقوق ملی در مجامع جهانی و پیروزی در دادگاه لاهه، در احیای هویت و غرور ملی ایرانیان بسیار مهم بوده است. به همین دلیل است که کودتا علیه دولت ملی و شخص مصدق، چنین تلخی و آزردگی در کام و جان ایرانیان بر جای نهاده است.

Share:

More Posts

Send Us A Message