آیا مقاومت و همبستگی ملی در ایران تکرار خواهد شد؟

به یاد می آورم که در 31 شهریور 1359 در منزل یکی از روحانیون تنکابن مهمان بودم. در آن زمان نماینده مردم منطقه در مجلس تازه آغاز به کار کرده بودم. ساعت 2 بعد از ظهر اخبار را می شنیدیم. تلویزیون سیاه و سفید تازه تهیه شده کوچک در اتاق بود. خبری غیر منتظره همه را میخکوب کرد. اعلام شد ارتش عراق با دویست تانک و ده ها هواپیما به ایران حمله کرده و پیشروی اش را در خوزستان آغاز کرده است. گفته شد چند هواپیما فرودگاه مهر آباد را نیز بمباران کرده و به سلامت بازگشته اند. به یاد ندارم پس از پخش این خبر بود و یا در ساعات بعد آیت الله خمینی در تلویزیون ظاهر شد و طبق معمول با آرامش اعلام کرد چیزی نیست، دیوانه ای سنگی انداخته و گریخته است! در آن زمان حساس، با اعتماد مطلقی که به خمینی و دیگر مقامات حکومتی (از جمله رئیس جمهور وقت ابوالحسن بنی صدر که باز در تلویزیون با مردم سخن گفته بود) وجود داشت، این سخنان تا حدود زیادی موجب آرامش مردم شد.   

با این همه این سنگ اندازی آن «دیوانه»، به دلایلی، هشت سال طول کشید. با سرعت بسیج عمومی شکل گرفت و همبستگی بی نظیر یا کم نظری در گستره ایران پدید آمد. در طول هشت سال مردم هرچه در توان داشتند انجام دادند و از هیچ فداکاری و ایثاری دریغ نکردند. ایثار مالی و مهم تر ایثار جانی دو جلوه ماندگار این نمایش وحدت و همبستگی و مقاومت جانانه در برابر تجاوز خارجی به مرزهای میهن بود. در نهایت هرچند هزینه های گزاف (از جمله به روایتی سیصد هزار کشته) و ویرانی های گسترده برجای نهاد؛ ویرانی هایی که هنوز هم کاملا جبران نشده است، اما به هر تقدیر در فرجام کار یک متر زمین نیز در دست دشمن باقی نماند و خاک ایران تجزیه نشد. آنچه اکنون به عنوان یک میراث پرافتخار ملی و فرهنگی بر جای مانده، همان مقاومت جانانه و ایثار و همبستگی ملی و مدنی ایرانیان در دفع تجاوز خارجی است که می تواند برای امروز و فرداهای ایران کارساز و مفید باشد.

اکنون نیز مقطع دیگری از تکرار تجاوز به میهن است. این بار اسرائیل متجاوز و سیری ناپذیر در فتوحات آخرالزمانی اش، آهنگ ایران کرده و به علل و عوامل مختلف (از جمله حمایت های همه جانبه قدرت های جهانی و به ویژه خیانت های خائنان وطنی در همکاری و مزدوری با متجاوزان و قساوت و شقاوت خاص صهیونیست های قرن بیست و یکمی اسرائیل) توانسته شمار زیادی از هموطنان را اعم از نظامی و شهروندان عادی به خاک و خون بکشد و حداقل تا این لحظه با سلاح های خاص و غالبا منحصر به فرد آمریکایی دست برتر داشته باشد.

اما در این میان می توان پرسید که آیا چنان پایداری و استواری و همبستگی و ایثار مردمان ایران زمین تکرار خواهد شد؟ آیا چنان جلوه های زیبا و ماندگاری که ماها شاهدش بودیم، بر صحیفه تاریخ جلوه خواهد کرد؟

متأسفانه این بار البته داستان به کلی متفاوت است. از یک سو دشمن متجاوز با این فرض اصلی که جمهوری اسلامی در نهایت ضعف است و فرصت استثنایی برای حمله و نابودی اش هست (که البته چندان غلط هم نیست)؛ و از سوی دیگر، نارضایتی مردم به دلایل مختلف از حاکمیت مستقر و در نتیجه شکاف عمیقی که بین حکمرانان و مردم به نهایت خود رسیده است. نه رهبری کنونی در جایگاه رهبری انقلاب سال 58 و 59 است و نه مردم امروز شباهت چندانی با مردمان تازه انقلاب کرده و سرشار از امید به بهبود اوضاع آن دوران دارند و نه وضعیت جهان و منطقه مانند چهل سال قبل است و نه حتی نتانیاهوی کنونی در خباثت و قساوت و درنده خویی با صدام حسین قابل قیاس است. او در نقض قوانین جنگ و قواعد متعارف بین المللی در تاریخ معاصر و از جهاتی در تاریخ بشر بی مانند است. نسل کشی اش در فلسطین و غزه و لبنان به راستی شگفت و حیرت آور است.

با این همه، می توان امیدوار بود که آن همبستگی و فداکاری با شکوه ایرانی بار دیگر تجدید خواهد شد. خوشبختانه نمونه های چنان شکوهی آشکار شده است. این صد البته ارتباط خاصی با عملکرد غالبا منفی و ویرانگر خامنه ای و مقامات نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی ندارد؛ داستان جدی تر و خطرناک تر از آن است که عده ای متوهم و یا نادان فکر می کنند. در این باره در یادداشت جداگانه ای سخن خواهم گفت.  

خداوند ایران و ایرانی را از شر اشرار در امان نگهدارد.

چهارشنبه 28 خرداد 1404                       

Share:

More Posts

مجاهد پر کینه / سر کوچه کمینه

این یادداشت ادامه یادداشت پیشین با عنوان «گله از برخی از دوستان قدیم» است که در تاریخ جمعه 13 تیر ماه در همین کانال منتشر

گله از برخی دوستان قدیم

آنچه در این یادداشت می خواهم بگویم، گله از برخی ایرانیان و گاه دوستان قدیم است که هنوز به گمانم حقیقت ماجرا را در نیافته

Send Us A Message