دعوی نادرست آقای خامنه در باب صلح امام حسن

اخیرا رهبر جمهوری اسلامی ایران در گفتاری با برخی از پیروانش از صلح امام حسن یاد کرده و آن را از قول امام (صلح موقت» خواند و باز از قول آن بزرگوار اعلام کرد که «قرار نیست کفر و نفاق دایمی باشد».

قراین گواه است که پس از چهل و شش سال شعار مبارزه با «استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا» و پس از اعمال سال ها سیاست نه مذاکره و نه جنگ و اخیرا پس از طرح آموزه مذاکره نه هوشمندانه است و نه عاقلانه و نه شرافتمندانه، اکنون که با فرمان حضرت ایشان تمامی این آموزه ها به کناری نهاده شده و مذاکرات گرمی بین نمایندگان ولی فقیه و نمایندگان «شیطان بزرگ» در جریان است و گویا قرار است به توافقی منتهی شود (که خدا کند چنین باشد)، ریزش قابل توجهی در اردوگاه ولاییون رخ داده و خامنه ای ناگزیر شده وارد میدان شود و نسبت به زمزمه های مخالف نهان و عیان هشدار دهد.

ایشان، طبق معمول، برای موجه کردن و اقناع حامیان ذوب در ولایت، از تاریخ اسلام استفاده کرده و از رخداد مهمی چون قرار صلح امام حسن با معاویه یاد کرده است. البته چنین رویکردی در ایران معاصر پدیده ای است آشنا و به ویژه در جمهوری اسلامی در هر زمان به مقتضای وضعیت و نیاز حکومتی به رخدادی از تاریخ صدر اسلام استناد می شود؛ گاه برای توجیه صلح یا از صلح حدیبیه استفاده می شود و یا از صلح امام حسن و هرگاه مقتضای سیاست اعلامی و اعمالی مقامات باشد، از قیام یا حتی «انقلاب کربلا» خرج می شود و شعار «هیهات من الذلّه» و «انّ الحیات عقیده و جهاد» و «جنگ، جنگ تا رفع فتنه در جهان» سر داده می شود و رسما اعلام می شود که کاخ سفید را حسینیه می کنیم. در هرحال وفق سیاست رسمی، عندالاقتضا حسینی بودن شعار روز است و در مواردی حسنی بودن آموزه اصیل دینی. بالاخره هر دو نمونه را در تاریخ اسلام و تشیع داریم!

در این باب حرف و حدیث بسیار است. اما در این میان چند نکته گفتنی است:

نخست این که باید دانست که اصولا استفاده از رخدادهای ادوار کهن برای موجه سازی تصمیمات روز به ویژه در سیاست های حکومتی مدرن، زمان پریشی است و نادرست و مشکل آفرین. ممکن است از جهاتی استفاده از پاره هایی از حوادث تاریخی گذشته برای برانگیختن عواطف مذهبی و یا ملی آن هم در شرایط مبارزه و نه حکمرانی و دولتمداری، که موضوعا و ماهیتا از لون دیگر است، مفید باشد ولی در دوران استقرار یک نظام سیاسی و آن هم توسط حکمرانانان و کارگزاران حکومتی، مطلقا رهزن است و گمراه کننده. حال نبوی باشد یا علوی؛ حسنی باشد یا حسینی؛ کوروشی باشد یا خرم دینی و یا . . .

نکته دوم و مهم در ارتباط با دعاوی رهبر نظام جمهوری اسلامی این است که اولا، چنین سخنی از حسن بن علی در هیچ یک از منابع معتبر (حداقل منابع ارائه شده تا قرن هفتم هجری) نقل نشده و ثانیا، اگر قید موقت بودن صلح با معاویه، حتی اگر ارجاع معتبری هم داشته باشد، خلاف عقل و منطق است و به ویژه در تعارض آشکار با رخدادهای پس از قرار صلح آن دو در نیمه نخست قرن اول هجری است.  

پرسیدنی است که اگر قرار بر صلح «موقت» بود، واقعا هوشمندی چون معاویه آن را در نمی یافت؟ وانگهی، موقت تا کی؟ تا زمان نامعلوم؟! وعده سرخرمن؟! ایشان از قول امام مدعی است که کفر و نفاق دایمی نیست، اگر چنین باشد، بی تردید پیش بینی امام خلاف واقعیت های تاریخی است. زیرا امروز می دانیم که این «موقت» دایمی شد و به تعبیر ایشان کفر و نفاق (بگذریم که انتساب چنین تعبیری به اغلب امویان و عباسیان و ممالیک و عثمانیان و . . . نارواست) نیز ابدمدت شد و جاودانه! آیا خامنه ای و پیروان می پذیرند که دعوی امامشان (آن هم امام دارای عصمت مطلق و علم غیب) خلاف از آب در آمده است؟!

اما در ارتباط با انگیزه های مشخص طرح چنین دعاوی ناراستی، نتیجه مهم دیگری نیز حاصل می شود و آن این که آقای خامنه ای دارد آمریکایی ها را فریب می دهد و از سر ناچاری و یا مصلحت اندیشی، موقتا دارد با سران کفرو نفاق گفتگو و مصالح می کند! آیا چنین است؟! بعید می دانم که ایشان چنین نظری داشته باشد و حداقل بخواهد چنین پیامی به جهان و به ویژه طرف آمریکایی منتقل کند. اگر چنین باشد، این خلاف عقل است، خلاف مصلحت است، خلاف انصاف است، خلاف شرافت است، خلاف اخلاق انسانی و در نهایت در تعارض با ارزش های پایدار دینی. می دانیم که نبی اسلام و علی بن ابی طالب و دو فرزندش، کسانی که در سیاست بیش و کم فعال بوده اند، هرگز پیمان شکن نبوده و خلف وعده نمی کردند.

در هرحال چنین می نماید که جناب خامنه ای در این سخنان از چاله به چاه افتاده و به مصداق ضرب المثل مشهور، به جای حفظ ابرو چشم را کور کرده است.  

شنبه 6 اردیبهشت 1404          

Share:

More Posts

Send Us A Message