عالم زر یا عالم زور؟!

به یاد می آورم که پس از ورود به قم در سال 1344، زمانی که هنوز چندان با محیط آشنا نشده بودم و استادی و محفلی را نمی شناختم، دوستی طلبه که از پیش با او آشنا بودم، مرا به جلسه ای دعوت کرد که از مباحث فکری و اعتقادی آن استفاده کنم. جلسه در یکی از شبستان های بزرگ مسجد اعظم تشکیل می شد. فکر می کنم پنجشنبه ها بود.

به جلسه پیوستم اما در میانه گفتار استاد سخنران، که اکنون از مراجع تقلید شمرده می شود، تحمل نکرده با عصبانیت از جلسه ای که تعداد افراد شرکت کننده از طلاب کم نبودند، خارج شدم. دوستی که معرف و مشوق من برای حضور در آن اجلاس بود و در کنار من نشسته بود، دچار شگفتی شد و دقایقی بعد او نیز از جلسه بیرون آمد و در حیاط به من پیوست. او از من پرسید که: چه شده، چرا با عصبانیت جلسه را ترک کردی؟ با خشم به او گفتم: اکنون ما گرفتار «عالم زور» هستیم اما استاد با خونسردی تمام در باره «عالم زر» صحبت می کند! حالا جای این نوع بحث ها نیست، باید برای زور حاکم بر عالم و آدم فکری کرد، اکنون سخن گفتن در باره عالم زر چه سودی دارد؟!

برای روشن تر شدن موضوع لازم است گفته شود که «عالم زر» از موضوعات مطرح و سنتی در باره احوالات روز قیامت و رستاخیز است و عالمان دین و مفسران قرآن از دیرباز به تناسب مقال در باره کمیت و کیفیت و دقایق آن سخن گفته و می گویند. این عالم دینی نیز تعهد اخلاقی و علمی خود می دانست که در این باب سخن بگوید و دانش خود را به شاگردان و نوآموزان حوزوی و احیانا غیرحوزوی بیاموزاند.

در آن زمان که من جوان بودم و پرشور و سرشار از احساس انقلابی و شورشگری، برایم غیرقابل تحمل بود که در حوزه قم چنین مباحثی بشنوم و بدان ها گوش دهم. از این رو حتی تا پایان جلسه تحمل نکرده و جلسه را ترک کردم.

از آن زمان بسیار گذشته و من اکنون دیگر در اسارت چنان شور و شورشگری نیستم اما از آن زمان تا کنون در گذر ایام بارها به یاد آن جلسه و آن موضوع افتاده و همان سخن را به مناسبت تکرار کرده ام. به ویژه در وضعیت کنونی ایران و جهان و منطقه، به مراتب سخن «عالم زور» را صادق تر و عینی تر می دانم و بر این گمانم در وضعیتی که زور و جنگ و تجاوز و قتل و نسل کشی بر جهان امروز یعنی در قرن بیست و یکم میلادی حاکم است، دیگر صادقانه و انسانی نیست که در باره اموری دغدغه داشته باشیم که یا از بن خرافه اند و یا اهمیتی چندان در قیاس با این مظالم و فاجعه ها ندارند.

افزون بر مظالم جاری در ایران ولایی، که در جای خود اهمیت درجه اول برای ایرانیان دارد، اما در یک سال و نیم اخیر تجاوزات و جنایات جاری و ساری صهیونیست های اسرائیلی در حق مظلومان فلسطین و به طور خاص بر مردمان تحت اشغال دیرپای غزه و کرانه باختری، هولناک تر و فجیع تر از آن است که در این روزها انسانی سرگرم امور دیگری شود!

واقعیت این است در جهانی که فرمانروای مطلق العنان آن فردی با مشخصات دونالد ترامپ است و رئیس اسرائیل جنایت پیشه سفاکی است به نام نتانیاهو، چگونه می توان فارغ البال زیست و زندگی کرد؟! وقتی ترامپ به عنوان حامی تمام قد اسرائیل وعده باز شدن دروازه های جهنم را می دهد و نتانیاهو آن را با تمام قدرت و با افتخار عملی می کند و در یک روز بیش از چهارصد نفر، که وفق خبر نیمی از آنان نوجوان و کودک بوده اند، در غزه به خون کشیده می شوند، حتی تنفس نیز دشوار می نماید! بارها به یاد علی بن ابی طالب می افتم که در هزار و چهارصد سال قبل و در نظام قبایلی آن روز عرب و در ارتباط با جنایات اعمال شده توسط یکی از سرداران غارتگر معاویه در عراق، جنایاتی که با جنایات جاری در فلسطین و غزه اصولا غیرقابل قیاس می نماید، با درد می گوید، اگر انسانی دق کند و بمیرد، سزاوار است! «عالم زور» از این عریان تر؟!

باید قلم را در قلمدان شکست، دیگر حتی تحمل نوشتن رنجنامه هم نیست!!

سه شنبه 28 اسفند 1403

عالم زر یا عالم زور؟!

به یاد می آورم که پس از ورود به قم در سال 1344، زمانی که هنوز چندان با محیط آشنا نشده بودم و استادی و محفلی را نمی شناختم، دوستی طلبه که از پیش با او آشنا بودم، مرا به جلسه ای دعوت کرد که از مباحث فکری و اعتقادی آن استفاده کنم. جلسه در یکی از شبستان های بزرگ مسجد اعظم تشکیل می شد. فکر می کنم پنجشنبه ها بود.

به جلسه پیوستم اما در میانه گفتار استاد سخنران، که اکنون از مراجع تقلید شمرده می شود، تحمل نکرده با عصبانیت از جلسه ای که تعداد افراد شرکت کننده از طلاب کم نبودند، خارج شدم. دوستی که معرف و مشوق من برای حضور در آن اجلاس بود و در کنار من نشسته بود، دچار شگفتی شد و دقایقی بعد او نیز از جلسه بیرون آمد و در حیاط به من پیوست. او از من پرسید که: چه شده، چرا با عصبانیت جلسه را ترک کردی؟ با خشم به او گفتم: اکنون ما گرفتار «عالم زور» هستیم اما استاد با خونسردی تمام در باره «عالم زر» صحبت می کند! حالا جای این نوع بحث ها نیست، باید برای زور حاکم بر عالم و آدم فکری کرد، اکنون سخن گفتن در باره عالم زر چه سودی دارد؟!

برای روشن تر شدن موضوع لازم است گفته شود که «عالم زر» از موضوعات مطرح و سنتی در باره احوالات روز قیامت و رستاخیز است و عالمان دین و مفسران قرآن از دیرباز به تناسب مقال در باره کمیت و کیفیت و دقایق آن سخن گفته و می گویند. این عالم دینی نیز تعهد اخلاقی و علمی خود می دانست که در این باب سخن بگوید و دانش خود را به شاگردان و نوآموزان حوزوی و احیانا غیرحوزوی بیاموزاند.

در آن زمان که من جوان بودم و پرشور و سرشار از احساس انقلابی و شورشگری، برایم غیرقابل تحمل بود که در حوزه قم چنین مباحثی بشنوم و بدان ها گوش دهم. از این رو حتی تا پایان جلسه تحمل نکرده و جلسه را ترک کردم.

از آن زمان بسیار گذشته و من اکنون دیگر در اسارت چنان شور و شورشگری نیستم اما از آن زمان تا کنون در گذر ایام بارها به یاد آن جلسه و آن موضوع افتاده و همان سخن را به مناسبت تکرار کرده ام. به ویژه در وضعیت کنونی ایران و جهان و منطقه، به مراتب سخن «عالم زور» را صادق تر و عینی تر می دانم و بر این گمانم در وضعیتی که زور و جنگ و تجاوز و قتل و نسل کشی بر جهان امروز یعنی در قرن بیست و یکم میلادی حاکم است، دیگر صادقانه و انسانی نیست که در باره اموری دغدغه داشته باشیم که یا از بن خرافه اند و یا اهمیتی چندان در قیاس با این مظالم و فاجعه ها ندارند.

افزون بر مظالم جاری در ایران ولایی، که در جای خود اهمیت درجه اول برای ایرانیان دارد، اما در یک سال و نیم اخیر تجاوزات و جنایات جاری و ساری صهیونیست های اسرائیلی در حق مظلومان فلسطین و به طور خاص بر مردمان تحت اشغال دیرپای غزه و کرانه باختری، هولناک تر و فجیع تر از آن است که در این روزها انسانی سرگرم امور دیگری شود!

واقعیت این است در جهانی که فرمانروای مطلق العنان آن فردی با مشخصات دونالد ترامپ است و رئیس اسرائیل جنایت پیشه سفاکی است به نام نتانیاهو، چگونه می توان فارغ البال زیست و زندگی کرد؟! وقتی ترامپ به عنوان حامی تمام قد اسرائیل وعده باز شدن دروازه های جهنم را می دهد و نتانیاهو آن را با تمام قدرت و با افتخار عملی می کند و در یک روز بیش از چهارصد نفر، که وفق خبر نیمی از آنان نوجوان و کودک بوده اند، در غزه به خون کشیده می شوند، حتی تنفس نیز دشوار می نماید! بارها به یاد علی بن ابی طالب می افتم که در هزار و چهارصد سال قبل و در نظام قبایلی آن روز عرب و در ارتباط با جنایات اعمال شده توسط یکی از سرداران غارتگر معاویه در عراق، جنایاتی که با جنایات جاری در فلسطین و غزه اصولا غیرقابل قیاس می نماید، با درد می گوید، اگر انسانی دق کند و بمیرد، سزاوار است! «عالم زور» از این عریان تر؟!

باید قلم را در قلمدان شکست، دیگر حتی تحمل نوشتن رنجنامه هم نیست!!

سه شنبه 28 اسفند 1403

Share:

More Posts

Send Us A Message