توصیه های اخلاقی در سنت سیاستمداری جمهوری اسلامی

چندی پیش که یادداشت های مجلس اول را برای انتشار آماده می کردم، دیدم که از سال 1361 به بعد پس از گزارشی از سخنرانی های آیت الله خمینی (به ویژه در مواردی که با حضور نمایندگان مجلس انجام می شد و من هم حضور داشتم)، یکی از نقدهایی که بارها به سخنان ایشان مطرح کرده ام، آن بوده است که آیت الله خمینی بیشتر به توصیه های اخلاقی و نصیحت و اندرز به حاکمان و مسئولان وقت نظام بسنده می کند و به سیاست ورزی و در واقع به مدیریت های عملی لازم، آن هم در حد و اندازه مدیریت یک نظام نوپا و انقلابی، کمتر توجه می کند. بارها یادداشت کرده ام که «امام» گویی می پندارد با نصیحت و پند و اندرز مملکت اداره می شود و حال آن که «نظام» بیش از همه محتاج مدیریت درست و عاقلانه و کارساز است و حداقل نصیحت های اخلاقی و حتی گاهی تندی و خشونت کلامی به تنهایی مفید فایده نخواهد بود. به همین دلیل هم بود که در عمل نه تنها مثلا اختلافات به درستی حل و حتی مدیریت نشد که در گذر ایام تشدید هم شد. البته شاید در آن دوران شخصیت و نفوذ دینی و مرجعیت معنوی و اخلاقی شخص خمینی بود که تا حدودی مؤثر واقع می شد و در عمل نوعی سرپوش موقت بر تضادها و اختلافات می گذاشت.

اما این سنت پس از آیت الله خمینی هم به نحوی ادامه پیدا کرد. بسیاری از مدیران عالی و دانی کشور همواره به ویژه در محافل عمومی و سخنرانی های موسمی و پرتکرار در جمع های به اصطلاح مردمی، تلاش کرده و می کنند که توصیه های اخلاقی را جانشین مدیریت و کارآمدی مدیران نظام بکنند. شاید این سنت غیر مفید و در مواردی مضر، برآمده از یک سنت حوزوی و علمایی باشد؛ زیرا، روحانیون و عالمان دینی، که فعلا مدیران ارشد نظام ولایی – روحانی هستند، بیشتر تخصص شان در «ارشاد» و «موعظه» و «تبلیغ» است و در واقع هنر اصلی شان «منبر رفتن» و موعظه کردن است! حال که رهبر و رئیس و وزیر و وکیل شده اند، طبعا نمی توانند از سنت جاافتاده دیرین خود دست بکشند. در واقع، سخن فردوسی بزرگ را تعیّن بخشیده و «تخت» و «منبر» را اشتباه گرفته اند.

حال این سنت به جناب مسعود پزشکیان رسیده و اوست که در قامت «رئیس جمهور» بیش از پیش به سنت موعظه و توصیه های اخلاقی روی آورده است. این در حالی است که پزشکیان روحانی و به اصطلاح «آخوند» نیست اما در عین حال از بسیاری از آخوندها، آخوندتر است! برای رفع هر نوع بدفهمی، لازم است بگویم که نه آخوند بودن لزوما مذموم است و نه توصیه های اخلاقی بد و نادرست؛ بلکه مراد آن است که مدیریت و مملکتداری بیش از همه به سیاست ورزی و مدیریت درست و عقلانی (آن هم عقلانیت زمانه و دورانی) نیاز دارد و نه به موعظه های اخلاقی و نصیحت.

از باب مثال، جناب پزشکیان در این حدود پنج ماه بیش از همه روی عنصر «وفاق» تأکید دارد و حتی دولت خود را «دولت وفاق» نامیده است. اما گفتن ندارد که وفاق، که در جای خود خوب و ممدوح است و لازم، هم در عرصه نظر محتاج نظریه پردازی است و هم مهم تر در عرصه عمل و مدیریت و کشورمندی، محتاج ابتکار و نهادسازی و در هرحال تعیین مشخص مصادیق عینی و عملی است. به تعبیر مشهور با حلوا، حلوا، گفتن؛ دهان، شیرین نمی شود! انتظار این است که پزشکیان پس از چهل و پنج سال تجربه در قامت وزیر و وکیل، باید دانسته باشد که موعظه و توصیه های اخلاقی و نصیحت پدرانه هیچ مشکلی در قلمرو مدیریت حل نخواهد شد. دیگر با نهج البلاغه خوانی و مواعظ اخلاقی نمی توان مشکل وفاق را حل کرد و در عمل «ناترازی ها» را در باب انرژی و معیشت و مهم تر از همه، مصیبت ویرانگر سیاست خارجی جمهوری اسلامی را برطرف کرد و یا کاهش داد. شاید همان سخن ملک الشعراء بهار درست باشد که در ارتباط با فضای پس از مشروطیت ایران گفت: از بدبختی های مملکت ما این است که سیاستمداران ما روضه خوان شده اند و روضه خوان های ما، سیاستمدار! این مصیبت کمی نیست!

امیدوارم این اشارات کفایت کند. در باب چند اقدام کوچک اما مفید جناب پزشکیان در یادداشت دیگری خواهم گفت.      

یکشنبه 2 دی 1403         

Share:

More Posts

جهنم تر از این؟!!

حال که پس از ماه ها گویا مذاکرات آتش بس (نه لزوما ایجاد صلح و نه لزوما پایان جنگ) بین دولت و ارتش اسرائیل و

Send Us A Message