اشاره: متن زیر فرازی از یک تحقیق منتشر نشده است
محدث نوری در «لؤلؤ و مرجان» (ص 230-265) در این باب به تفصیل بحث کرده است و این مدعا را به طور مستدل رد و انکار کرده است. در جلد پنجم «موسوعه الامام الحسین» آرای مختلف در این باب مطرح شده و به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته و محصول آن چنین است که در اربعین اول تقریبا ناممکن است که کاروان به کربلا رسیده باشد ولی در اربعین سال بعد محتمل است و نیز این دیدار شاید در زمانی جز اربعین بوده است. نیز دیدار با جابر در فرصت هایی جز اربعین اول و حتی دوم رخ داده است.
آیتی نیز در گفتار ششم کتاب «بررسی تاریخ عاشورا» می گوید اگر سند معتبری مبنی بر دیدار اسیران از کربلا در دست بود، می توان گفت چنین دیداری احتمالا در بیستم ماه صفر هنگام عبور از کوفه به شام بوده است. اما در مورد بازگشت به کربلا در مسیر دمشق – مدینه را نمی توان تأیید کرد. نه امام چهارم از شام به عراق آمده است و نه اهل بیت در بازگشت از شام به کربلا رسیده اند و نه با جابرین عبدالله انصاری و دیگران در کربلا دیداری صورت گرفته است. به گفته وی، خبر بازگشت کاروان اسیران در لهوف این طاوس آمده که آن هم اعتبار ندارد. با این حال گفته شد که جز ابن طاوس دیگران نیز نقل کرده اند. یکی از پژوهشگران معاصر (احمد پاکتچی در صفحات 298-300 کتاب «نقد متن») با صراحت و استدلال چنین بازگشتی به کربلا را مردود و غیر قابل قبول می داند.
با این همه، دیری است که زیارت و زیارتنامه اربعین امام حسین در ذهن و زبان عموم شیعیان چندان برجسته شده و جا افتاده که به یک سنت و نماد مذهبی استوار شیعی تبدیل شده و اخیرا نیز بعد سیاسی و هویتی آشکاری به ویژه در ایران با حاکمیت شیعی پیدا کرده و در اربعین واقعه کربلا میلیون ها زائر غالبا پیاده از نقاط مختلف ایران به عراق رفته و مزار شهیدان کربلا را زیارت می کنند. البته روشن است که ماجرای واقعه کربلا در طول تاریخ دارای تفاسیر مختلف شده و از نظر اجتماعی و سیاسی نیز در ادوار مختلف کارکردهای مختلف و گاه متضاد بافته است.از منابع متقدم کتاب «مصباح المتهجد» طوسی است که هم به زیارت اربعین پرداخته و هم زیارت نامه تقریبا مفصلی در این باب را آورده است. بنگرید به: طوسی، محمدحسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، تحقیق علی اصغر مروارید.
سه شنبه 6 شهریور 1403