چهار شنبه 4 شهریور 88 / 26 آگوست 2009
1
دیروز دادگاه چهارم برای اصلاح طلبان زندانی برگزار شد و در آن کسانی چون حجاریان، نبوی، عرب سرخی، صفایی فراهانی، سعید شریعتی، تاجرنیا، قوچانی، زیدآبادی، تاج زاده، امین زاده، رمضان زاده و شماری دیگر حضور داشتند. این دادگاه نیز مانند سه دادگاه پیشین بوده و جز یک رسوایی بزرگ سیاسی و البته تراژدی قضایی نام دیگری نمی ¬توان بر آن نهاد. مضامین و محتوای کیفرخواست تقریبا هماند مضامین گذشته بود اما بر محور احزاب اصلاح طلب و به طور خاص روی مشارکت و مجاهدین انقلاب و کارگزاران متمرکز بوده و در نهایت از مقامات سیاسی و وزارت ارشاد تقاضای انحلال این سه نهاد حزبی اصلاح طلب شده است. نیز یکی از محورهای محتوایی این بیانیه سیاسی موضوع استحاله فرهنگی نظام بوده که طبق ادعا از زمان دولت هاشمی رفسنجانی آغاز شده و در زمان دولت خاتمی و اصلاح طلبان ادامه یافته است. این ادعا هم در کیفرخواست آمده و هم از زبان کیان تاج بخش در دادگاه اظهار شده است.
در این دادگاه بیانیه ای بوسیلة سعید شریعتی خوانده شد که گفته شده بیانیه ای به قلم حجاریان است و در این بیانیه حجاریان ضمن اشاره به سوابق خود و انتقاد به انحراف فکری خود از طریق مطالعه آثار متفکران غربی و انطباق برخی از نظریات آنها با شرایط ایران و نظام جمهوری اسلامی (از جمله نظریة سلطانیسم ماکس وبر)، ادعا کرده که اشتباه کرده و از مردم و رهبری پوزش خواسته و در آخر هم به این دلیل که حزب مشارکت از خط امام منحرف شده از این حزب استعفا کرده است. شریعتی نیر با اذعان به انحراف خود با پوزش خواهی از مردم و رهبری از حزب استعفا داده است. ظاهرا افراد دیگر صحبت نکرده اند. اما رمضان زاده چند جمله با خبرنگارن صحبت کرده و از مواضع خود دفاع کرده و گفته است که ضمن دفاع از نظام اگر دولت دهم همان راه خود را برود باز با آن مخالفت خواهد کرد. تا کنون این فقط ایشان است که چند جمله ای در دفاع از عقاید پیشین خود گفته است. روشن نیست که در پشت دیواره های بلند چه می گذرد که این افراد را به این آسانی می شکنند و وادار به تسلیم می کنند. لابد پس از این روشن خواهد شد. اما باید دانست این دادگاهها چندان رسواست که دیگر حتی چندان توجه افراد را نیر بر نمی انگیزد. نیز روشن است که متن خوانده شده نمی تواند به قلم حجاریان باشد و گرچه تلاش کرده اند که با گنجاندن برخی از واژگان مشهور و متداول وی آن را طبیعی نشان دهند.
چهره های اغلب افراد در دادگاه گرفته و سراسر رنج و آشفتگی بود بویژه چهره زیدآبادی خیلی ناراحت و غمگین بود. احتمالا آثار دوران اعتصاب غذا در سیمای او بر جای بود.
به هرحال این دادگاه نیز با واکنش گستردة داخلی و خارجی مواجه شد. شماری از خانواده ها در بیرون دادگاه تظاهرات راه انداخته و بدین ترتیب اعتراض خود را به این همه بی عدالتی و بی قانونی نشان دادند. مشارکت و سازمان مجاهدین با صدور بیانیه هایی این دادگاهی که به گفتة آنها با هیچ معیار حقوقی و قانونی منطبق نیست را محکوم کردند. خانواده های زندانیان نیز، که از شرکت در دادگاه محروم بودند و اصلا خبر از آمدن افراد جز حجاریان نداشتند، با انتشار اطلاعیه ای دادگاه بیدادگاه را محکوم شمردند. دفتر هاشمی رفسنجانی و مهدی پسر هاشمی نیز با انتشار متنی به برخی سخنان مطرح شده در بارة خانواده هاشمی اعتراض کرده و آنها را تکذیب کردند. مهدی هاشمی گفته است که این گفته ها درست در روزی گفته شده است که شکایت خانواده هاشمی از احمدی نژاد تحویل دادگستری شده است. ظاهرا ایشان به طور رسمی از احمدی نژاد شکایت کرده اند. این کار لازم بود. از آنجا که طرح اتهامات در تلویزیون هم مطرح شده مهدی هاشمی برای چندمین بار خواسته است که اجازه دهند که در این رسانه پاسخ اتهامات را بدهند که البته تا کنون چنین اجازه ای داده نشده است و به نظر می رسد چنین اجازه ای داده نخواهد شد. ظاهرا نباید شک کرد که خامنه ای با احمدی نژاد همراه است و گرنه ممکن نبود که در این حکومت صدای هاشمی نیز شنیده نشود. احمدی نژاد حقیرتر از آن است که بخواهد با هاشمی چنین کند و یا صدا و سیما بخواهد چنین بی اعتنا باشد. دفتر خاتمی نیز برخی مطالب مطرح شده در دادگاه علیه خود را تکذیب کرد.
یادداشت های روزانه – قسمت یکصدو سی هشتم
سه شنبه 16 خرداد 1402 #یوسفی_اشکوری
گفتگویی که گویی دو طرف حرف هم را نمی شنوند!
داستان تحمیل حجاب اجباری در جمهوری اسلامی دیرینه سال است و به ماه های اول عمر جمهوری اسلامی باز می گردد. نخستین کسی که این