رنامه تلويزيونى “پرتو نور” شماره ۱۸۳۱nشرحی در مفهوم هدایت الهی ۲nبه مدت ۵۸ دقيقهnnhttpv://www.youtube.com/watch?v=Clicm9lobgAnnفايل صوتي برنامه فوق:n[Audio: 1831.mp3]nnیکی از کلیدواژه های مهم در دین های ابراهیمی اصطلاح و مفهوم «هدایت الهی» استnمراد از هدایت و هدایت الهی چیست؟ nهدایت در ادب دینی عبارت است از راهنمایی یعنی نمودن راه. نقطه مقابل آن ضلالت یا گمراهی است. بدین ترتیب هدایت یعنی یافتن راه و سیر درست در جهت تحقق هدف یا اهداف و غایات آن و گمراهی یعنی گم کردن یا گم شدن در راه و در نتیجه پرتاب شدن در چاه ویل و در نتیجه سقوط و بازماندن از رسیدن به هدف یا اهداف مقرر و مطلوب تعیین شده. با استفاده از ادب اسلامی و قرآنی می توان گفت هدایت الهی یعنی رهنمود ذات باری برای دستگیری از آدمیزاد به انگیزه رستگاری که عبارت است از رستن از پلیدی ها و پیوستن به اخلاق و فضیلت و عدالت. در این تفکر ایمان به خداوند به عنوان کانون هستی و به تعبیر مولانا «جان جهان» راه رستن و رستگاری است. کار پیامبران هم همین ارائه طریق است: انّاهدیناهالسبیل امّا شاکرا و امّا کفورا. سوره انسان آیه 3. nاما چرا چنین هدایتی از جانب خداوند انجام می شود؟ به عبارت دیگر چه ضرورتی برای هدایت الهی وجود دارد؟ آیا عقل و خرد سلیم بشری برای تشخیص راه و چاه کفایت نمی کند؟nاول بگویم که طرح هدایت الهی یک واقعیت پیشینی نیست بلکه پسینی است. بدین معنا که در تاریخ کسانی به عنوان پیامبر پیدا شده و اعلام کرده اند از ساحت ربوبی پیامی برای بشر آورده اند و بر اساس آن دعوتی را سامان دادهاند که طی یک روندی تبدیل به دینی خاص شده است. از این رو اگر چنین خبری وجود نمی داشت طبعا سخنی هم از هدایت الهی و یا ضرورت های آن و از جمله رابطه وحی و عقل و مانند آن در میان نبوده است. nاما متکلمان مسلمان از دیرباز در چهارچوب مدعیات نبوی، دلایل بسیاری برای مدلل و معقول سازی دعوت ضرورت هدایت الهی مطرح کرده اند. یکی از مهم ترین آنها قاعده لطف است که غزالی مطرح کرده است ولی این نوع استدلال چندان قانع کننده نمی نمایند. با این همه به گمانم چند عامل برای مدلل کردن ضرورت هدایت الهی موجه تر می نمایند. یکی از آنها و یا مجموعه آن ها می توانند تا حدود زیادی اقناع عقلی ایجاد کنند:n۱- ضعف قوای عقلانی آدمی. درست است که عقل و وحی یا دین نه تنها به طور اساسی و مبنایی در تعارض نیستند بلکه مکمل هم اند و از این رو در ادب اسلامی عقل به عنوان «پیامبر باطن» شمرده شده است. اما در عین حال خرد مستقل آدمی حداقل برای همیشه و در همه حال توان و ظرفیت درک نیک و خیر و شر را ندارد و وحی یا هدایت الهی این کاستی را جبران می کند. nاگر نظریه اقبال – شریعتی در باب چرایی خاتمیترا قبول کنیم، موضوع تا حدود زیادی روشن می شود. وفق این نظریه قرار نبوده هدایت از بالا و برای همیشه باشد بلکه تا رسیدن بشر به مرحله بلوغ عقلی آدمی باشد که به زعم اقبال در قرن هفتم در جریان دعوت دینی نبی سلام محقق شده است. این حرف در واقع همان است که کانت در رساله روشنگری گفت و اعلام کرد وقت آن است که بشر از طفولیت و صغارت خارج شود. n۲ – مهار غرایز بشر. روشن است که بشر دارای سائقه های نفسانی است و اگر این شهوات قدرتمند مهار نشوند به ویرانگری منتهی می شود که در عمل نیز همواره حتی در حال حاضر هم بوده است. گفتن ندارد که یکی از راه های مهار غرایز و شهوات ایمان مذهبی و اخلاق مستمد از دین است. n۳ – خروج از غفلت. آدمی معمولا در غفلت است و این غفلت از دام های سقوط انسان است و سلوک دینی می تواند به خروج آدمی از انواع غفلت ها و رسیدن به آگاهی و خودآگاهی کمک کند. مبحث مهم الیناسیون (که شریعتی به شرح و بسط آن پرداخته است) می تواند در تبیین این مدعا کمک کند. آموزه های عرفانی نیز دستمایه های غنی برای تبیین این مدعا باشد. حافظ در بیتی شورانگیز با استفاده از داستان بیژن و منیژه مفهوم هدایت الهی را به زیبایی چنین به تصویر کشیده است:nشاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت / دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنمnگفتنی این که باور به صدق نبی و معقول یافتن دعوت ایمانی وی خود نیز دلیلی مستقل شمرده می شود.
ترامپِ جنگ افروز
دونالد ترامپ، چهره جنجالی این سال های آمریکا و جهان، پس از سال ها تلاش و پایداری و در واقع سماجت درخور تحسینی، بار دیگر