جمعه 18 اردیبهشت 88 / 8 می 2009
1
روز چهارشنبه دو سخنرانی در دانشگاه فلورانس داشتم که به دعوت دپارتمان دانشکده علوم سیاسی صورت گرفت. دعوت از سه ماه پیش بود. عنوان سخنرانی جلسه صبح «نو اندیشان مسلمان ایران، دموکراسی و لائیسته» بود و عنوان سخنرانی عصر «موانع دموکراسی در ایران» بود. جلسه صبح اختصاصی بود و بیش از بیست نفر از استادان و دانشجویان دوره دکتری که در بارة خاورمیانه و یا اختصاصا ایران تحقیق می کردند و تز می نوشتند حضور داشتند. چند تن از این دانشجویان ایرانی و ایتالیایی بودند که از شهرهای دور آمده بودند. ابتدا رئیس دپارتمان تاریخ صحبتی کرد و مرا معرفی کرد و بعد من صحبت کردم و پس از دقایقی تنفس پرسش و پاسخ انجام شد . مترجم من خانم الا محمدی بود که قبلا در پیاچنزا نیز کار مترجمی را بر عهده داشت. دختر خانمی تز دوره دکترایش را در بارة «جنبش اصلاحات در ایران» می نوشت و کمی هم فارسی بلد بود واز شهر لورنو آمده بود. در جلسه عصر نیز، که اعلام شد و عمومی بود، در یک سالن دیگری بود و حدود صد نفر شرکت کرده بودند. رئیس دانشکده علوم سیاسی (که خانمی بود) و شماری استاد و بقیه دانشجویان و تعدادی نیز ایرانی خارج از دانشگاه شرکت داشتند. پرسشها بیشتر سیاسی و مربوط به اوضاع ایران و احمدی نژاد و انتخابات بود. البته بیشتر از جلسه صبح راضی هستم چرا که از کیفیت و سطح علمی تر و دانشجویی تر بر خوردار بود.
عصر سه شنبه به فلورانس رفتم و در هتلی اقامت کردم که برایم آماده کرده بودند. صبح چهارشنبه همان استاد دپارتمان تاریخ (گویا اسمش پرفسور تورینی بود) در هتل به دیدنم آمد و خوش آمد گفت. آنگاه پیاده به دانشگاه و محل سخنرانی رفتیم که کنار هتل بود. در بین راه تورینی توضیحاتی در بارة دانشگاه داد. پرسیدم چند دانشگاه در فلورانس است؟ گفت فقط همین یک دانشگاه است اما دارای دانشکده های مختلف است. افزود یک دانشگاه هم هست که مربوط به واتیکان است. در بارة آن نیز پرسیدم و توضیحات مفیدی داد. از جمله در بارة رابطه آن با دولت و دانشگاههای کشور، گفت که آن دانشگاه ارتباطی با دولت ندارد و بودجه و تشکیلات و قوانین آن مختص واتیکان است. گر چه از آموزش عمومی دانشگاه نیز استفاده می شود.
از اعتبار مدرکش از نظر دولت پرسیدم، گفت دولت آن را معتبر می شناسد و از این نظر فرقی بین آن دانشگاه و دانشگاههای دیگر نیست. پرسیدم فارغ التحصیلاتش چه می کنند؟ گفت برخی روحانی می شوند و برخی نیز لائیک می شوند (لائیک در فرهنگ اینان یعنی غیر روحانی یعنی کسی که کار خاص دینی نمی کند). در بارة آموزش مسائل مذهبی در دانشگاهها و مدارس پرسیدم. ایشان گفت در مدارس تا آخر دبیرستان آموزش شریعت دینی هست و آن هم برای دانش آموزان اختیاری است ولی در دانشگاهها خیر چنین نیست. پرسیدم هدف آموزش مسائل دینی چیست؟ صرفا آشنایی با فرهنگ و سنت است یا قصد تبلیغ و متدین کردن برای دانش آموزان هم هست؟ گفت اساس همان آشنایی با میراث و سنت است اما کلیسا بدش نمی آید که جوانان دین دار هم بشوند.
پس از سخنرانی عصر شماری از ایرانیان به هتل آمدند و در لابی هتل ساعتی حرف زدیم. شام را هم منزل دکتر دیوان بیگی بودیم و صبح به رم رفتم. انگیزه رفتن به رم تقاضای ویزا از سفارت انگلیس بود. از مدتی پیش تلوزیون بی بی سی از من دعوت کرده است تا به لندن بروم و چند روزی را مهمان آنها باشم و در یک میزگرد تلویزیونی با موضوع انتخابات شرک کنم. کار مقدماتی تقاضای ویزا انجام شد و باید منتظر بمانیم که ویزا می دهند یا نه و کی آماده می شود. البته گفته اند پاسپورت را از طریق پست می فرستند. با توجه به کندی کار پست در ایتالیا معلوم نیست که پاسپورت کی به دست من می رسد. به هر حال شب جمعه را در رم نزد آقای ایزدی ماندم و صبح به کیوسی آمدم.
یادداشت های روزانه – قسمت هشتاد و سوم
یکشنبه 9 آبان 400