از آغاز انتصاب ابراهیم رئیسی (یکی از اعضای گروه مرگ در سال 67) به ریاست جمهوری، همواره این پرسش مطرح بوده که ایشان با به تعبیری ابربحران های جاری چه خواهد کرد؟ اکنون که او رسما کار خود را آغاز کرده، این پرسش جدی تر از پیش مطرح است. خود او نیز مراسم تنفیذ، از برنامه های دراز مدت و اقدامات فوری برای مهار بحران ها و کاهش مشکلات حاد مردم یاد کرده که به زودی اجرایی خواهد شد.
من هم به اقتفای آقای رئیسی پاسخ را به دو گروه تقسیم می کنم. پاسخ بلند مدت و کوتاه مدت. به گمانم موفقیت برنامه های بلندمدت و حتی میان مدت (مثلا در سه سال آینده) کاملا منفی است. هرچند برخی بر این گمانند که یک دست شدن حاکمیت اصولگرا به دلایلی در نظر معقول زمینه های کاهش مشکلات جامعه و مردم فراهم شود ولی من چنین گمانی ندارم و آن را چندان محتمل نمی دانم. زیرا قراین مختلف و تجارب چهل ساله نشان می دهد که چنین نخواهد شد. مشکل اساسی در ساختار حقوقی قانون اساسی و بعد در نوع تفکر و اعمال سیاست های بالادستی است که عملا قوای سه گانه حاکم را بلاموضوع و حداقل کم اثر می کند که کرده است. از باب فرض محال، فرضا آقای رئیسی هم دارای برنامه باشد و هم توان لازم را برای اعمال سیاست های خود داشته باشد، باز در عمل نخواهد توانست کاری بکند. این غیب گویی و یا سیاه نمایی نیست، ساختار حقوقی و حقیقی نظام ولایی چنین اقتضا می کند. حداقل آن است که در رهبری رهبر کنونی چیزی تغییر نخواهد کرد و از این رو آش همین آش، کاسه هم همین کاسه است. البته مگر این که معجزه ای رخ دهد که حسابش جداست!
اما، جدای از مشکلات بنیادین دیگر از جمله بحران آب و سیاست خارجی، در کوتاه مدت به گمانم دولت رئیسی به طور نسبی موفق خواهد شد تا اندکی از فشار اقتصادی و وضعیت بحرانی معیشتی فرودستان بکاهد. آنچه مرا به این نتیجه گیری می رساند، تجربه دوران شهرداری محمود احمدی نژاد در هجده سال قبل است. تا آنجا که من اطلاع دارم، چند ماه پس از آن که احمدی نژاد شهردار تهران شد، آقای خامنه ای و بیت ایشان او را «کشف» کرده و تشخیص دادند که چنین آدمی می تواند همان «آدم» مطلوب رهبری و ولایتمداران باشد. از آنجا که او پس از کسانی چون کرباسچی و الویری و مدنی شهردار شده بود و این هر سه آدم مطلوب رهبری نبودند، این گونه تشخیص داده شد که، به هر قیمتی که شده، احمدی نژاد در کار خود موفق شود تا موفقیت او به حساب اصولگرایان ثبت شود. شاید هم در همان زمان آقای خامنه ای احمدی نژاد را برای ریاست جمهوری آینده در نظر گرفته بود. خدا عالم است!
با توجه به این ملاحظات بوده است که به فرمان رهبری، اولا اختلافات درونی در نوع مدیریت شهری (از جمله اختلاف سپاه و شهرداری در مورد مصوبه خروج پادگان های نظامی از داخل تهران) به طور نسبی کاهش پیدا کرد و ثانیا تمامی امکانات مادی و مالی به سود شهردار ولایی بسیج و تجمیع شد تا او بتواند اقداماتی برای جلب رضایت مردم بکند. هرچند احمدی نژاد، که سوراخ دعا را پیدا کرده بود، این امکانات را بیش از همه به هیئت های مذهبی و مداحان بخشید و همان ها بودند که پس از دو سال در برکشیدنش به ریاست جمهوری و حمایت از او حداقل تا سال آخر ریاست جمهوری اش، نقش تعیین کننده ای ایفا کردند.
حال به احتمال زیاد نیز چنان خواهد شد. از آنجا که ریاست جمهوری رئیسی و دولت ولایی او برای ولایتمداران و شخص ولی کاملا حیثیتی است و می دانند که ناکامی این دولت دست ساز و در هماهنگی قوای حاکم شکستی تلخ برای آنان و به معنای یأس مطلق مردم (حتی وفاداران به نظام) خواهد بود، تمامی امکانات مادی (از جمله نهادهای اقتصادی تحت امر رهبری و نیز امکانات فراوان سپاه) بسیج و تجمیع خواهند شد تا دولت ولایی دوپینگ کرده و به طور موقت هم شده اندکی از فشارهایی معیشتی مردم بکاهد. اما آیا چنین خواهد شد؟ آینده نشان خواهد داد. در هرحال من به سهم خود از هر اندازه و به هر دلیل از کاهش رنج مردم استقبال کرده و خوشحال خواهم شد.
چهارشنبه 13 مرداد 400
حمله تند فرمانده سپاه فارس به موسوی و کروبی و اصلاح طلبان
6 سرتیپ پاسدار غیب پرور فرمانده سپاه فجر فارس در یک سخنرانی مطالب تند و تهدیدآمیزی در مورد اصلاح طلبان و از جمله موسوی و