آقای غلامرضا مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز تهران گفته است:n«بیشتر از 10 درصد از 150 هزار روحانی حاضر در کشور در مدیریت کشور حضور ندارند». تارنمای راه سوم.n nدر این باب دو نکته قابل تأمل است. nنخست تردید جدی در این ارقام است. آیا واقعا از 150 هزار روحانی حدود 15 هزار در مناصب مختلف حکومتی شاغل اند؟ بسیار بعید است که چنین باشد. به ویژه شهود عینی و تجربی چنین ادعایی را تأیید نمی کند. همگان می دانند و می بینند که در هر نهاد حکومتی و نظامی و امنیتی و به ویژه در نهادهای فرهنگی و دانشگاهی سراسر کشور یک معممی شاغل است و مقامی را بر عهده دارد.nنکته دوم و بسی مهم تر این که، فرضا چنین باشد، از آن چه نتیجه ای می توان گرفت؟ ظاهرا سخنگوی جامعه روحانیت با این چرتکه انداختن می خواهد بگوید که چندان جای نگرانی و یا اعتراض نیست، کشور در دست غیر روحانیان است و علمای بینوا در حاشیه اند و هیچ کاره و عملا در حاشیه اند و لابد مردمی! nاما چنین دعوی شگفتی یا به انگیزه جعل و فریب است و یا به سخره گرفتن فکر و عقل و تجربه مردم یک کشور بزرگ در بلندای چهل سال تجربه. اگر کمیت و عدد را رها کنیم و واقعیت ها را ببینیم، جز این است که از یک سو در رأس رهبری نظام ولایی یک روحانی قرار دارد که عملا اغلب منابع قدرت و ثروت و منزلت و فرهنگ و در واقع تمام بود و نبود هشتاد و چند میلون ایرانی را در ولایت مطلقه خود دارد؟ در این صورت، دیگر این عدد و رقم معنای محصلی ندارد. وانگهی، فعلا رؤسای دو قوه و مقام مهم امنیت کشور روحانی اند و نمایندگان مطلق رهبری در تمام دانشگاهها و مراکز آموزشی مطلقا روحانی اند. nبر این فهرست بیفزایید انبوه ائمه جمعه و جماعات در نهادهای مذهبی و در نهادهای مختلف حکومتی. افزون بر آن، غیر شاغل بودن روحانیون به طور رسمی به معنای غیر حکومتی بودنشان نیست. نهاد امور مساجد کشور تحت نظر مستقیم گماشته رهبری تمام وعاظ و امامان جماعت احیانا غیر حکومتی را در کنترل نیرومند خود دارند. آقایان سن گذشته حتما به یاد دارند که ما در پیش از انقلاب هر طلبه ای که در محافل حکومتی و به طور مشخص از طریق اوقاف به هر بهانه ای شرکت می کرد و یا از اوقاف مستمری می گرفت، به شدت تحت عنوان «آخوند اوقافی» محکوم می کردیم. nباز بر این شمار بیفزایید شماری زبادی از علما و واعظان مشهور که عملا دعاگوی مقام ولایت اند و از رانت های متنوع حکومتی و ولایی سود می برند. افزون بر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، شماری زیادی از مراجع دینی نیز رسما و یا عملا در پناه حمایت نظام ولایی زندگی می کنند و حتی تحت عناوین مختلف ار کمک های مادی و معنوی مقام ولایت و نظام ولایی استفاده می کنند. احتمالا آقای مصباحی مقدم دو عدد را وارونه نقل کرده اند. nبدین ترتیب اگر بگوییم کشور ایران با تمام امکانات مادی و معنوی اش یکسره در تسخیر حکومت و دولت جمهوری اسلامی اند و اگر آقایان می خواهند با این عدد سازی خود را از مسئولیت پاسخگویی در آینده دور و نزدیک رها کنند، سخت در اشتباه اند. nnروحانیت
گفتگویی که گویی دو طرف حرف هم را نمی شنوند!
داستان تحمیل حجاب اجباری در جمهوری اسلامی دیرینه سال است و به ماه های اول عمر جمهوری اسلامی باز می گردد. نخستین کسی که این