اشاره: این مقاله به قلم مهران موحود است که در سایت بی سی منتشر شده و اکنون در اینجا بازنشر می شود.nnپس از به پادشاهی رسیدن ملک سلمان و ولیعهد شدن پسرش، محمد بن سلمان، سیاستمدار بلندپرواز و جاهطلب، ظاهراً قرار است با ایجاد اصلاحات اقتصادی و اجتماعی صفحه جدیدی در تاریخ عربستان سعودی گشوده شودnپس از به پادشاهی رسیدن ملک سلمان و ولیعهد شدن پسرش، محمد بن سلمان، سیاستمدار بلندپرواز و جاهطلب، ظاهراً قرار است با ایجاد اصلاحات اقتصادی و اجتماعی صفحه جدیدی در تاریخ عربستان سعودی گشوده شود.nnولیعهد عربستان سعودی از نخستین روزهایی که قدرت را به دست گرفت در گفتگو با رسانهها از عزمش برای آوردن اصلاحات اجتماعی و مقابله با اندیشههای تندرو و استقبال از “میانهروی و اعتدال” سخن گفت. به گفته او، این اصلاحات، تحولی ژرف در جامعه عربستان پدید خواهد آورد و آن را به جامعهای “طبیعی، مداراجو و خوب” تبدیل خواهد کرد.nnبه گفته بن سلمان، “جامعه عربستان از حاکمیت اندیشههای سختگیرانه و متعصبانه رنج برده” و از اینرو لازم است با این افکار مبارزه صورت بگیرد و این اندیشهها به دست نابودی سپرده شود. به اعتقاد ولیعهد عربستان، سرزمین عربستان باید پس از این زندگی طبیعی خود را از سر بگیرد و رویکردی آسانگیرانه به آموزههای دینی داشته باشد و عادتها و سنتهای پسندیده جامعه عربستان را به خوبی نمایندگی کند و روابط خوب با جهانیان برقرار کند و در پیشرفت و آبادانی کشور و جهان سهم بگیرد.”nnدر همین چارچوب، ملک سلمان اخیراً فرمانهایی صادر کرده که نشان میدهد حاکمان سعودی از رویکردهای محافظهکارانه خسته شدهاند و میخواهند آن را کنار بگذارند. فرمانهایی به امضای ملک سلمان صادر شده که ممنوعیت رانندگی زنان و ممنوعیت حضور آنها در ورزشگاهها را لغو میکند. نیز در اقدام مهم دیگر، صلاحیتها و وظایف هیئت امر به معروف و نهی از منکر که یکی از مراکز قدرت عالمان مذهبی در عربستان است محدود شده است.nnهمچنان در اقدامی بیسابقه، دولت عربستان اعلام کرده که قرار است در آینده نزدیک، مجمعی تأسیس شود که وظیفهاش “پاکسازی حدیث نبوی از نصوص و تأویلاتی است که مروج کشتار و خشونت اند”. صاحبنظران، اقدام اخیر دولت عربستان را به مثابه خط بطلان کشیدن بر میراث وهابیت میدانند که خاندان حاکم دهههاست از آن پیروی میکند و آن را مبنای مشروعیت خود قرار میدهد. با توجه به اینکه مهمترین ویژگی قرائت وهابی از اسلام تأکید بیش از حد آن بر حدیث و روایت است و به همین جهت وهابیها را “اهل حدیث” نیز مینامند، این اقدام اهمیت مضاعفی مییابد.nnنگاهی به گذشتهnدولت کنونی عربستان در واقع محصول ائتلافی است که میان محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود در سال ۱۷۴۴ میلادی به وجود آمد. همپیمانی آل سعود و آلالشیخ (علمای وهابی) در طی سالیان دراز، از عوامل مؤثر استمرار حاکمیت آل سعود بوده است.nnدولت نخست سعودی در سال ۱۷۴۴ میلادی با مرکزیت الدرعیه و پس از جنگهای خونین با حکام مناطق مختلف شبه جزیره عربستان تشکیل شد. این دولت توانست قسمتهای بزرگی از جزیرةالعرب را به قلمرو حاکمیت خود شامل کند. بدون شک این اتفاق بدون ائتلاف میان محمد بن سعود، بنیانگذار خاندان حاکم و محمد بن عبدالوهاب، مؤسس وهابیت صورت نمیگرفت. ائتلاف میان این دو شخصیت مهم، مسیر تاریخ عربستان در مجرای دیگری انداخت.nnمحمد بن عبدالوهاب که خود را پیرو افکار ابن تیمیه، فقیه حنبلی قرن هشتم هجری قمری، میدانست مدعی اصلاحگری بود و از طریق راهاندازی جنبش وهابیت میخواست پیرایهها را از اسلام بزداید و بدعتها و خرافات دینی را از جامعه پاک کند و مردم را به “عقیده خالص سلف صالح” بازگرداند.nnاز سال ۱۹۲۵ میلادی بدینسو، ائتلاف میان خاندانهای آل سعود و آلالشیخ بیش از پیش تقویت شد. عبدالعزیز بن عبدالرحمان آل سعود، بنیانگذار نظام کنونی عربستان، در بحبوحه کوشش در جهت به دست گرفتن قدرت سیاسی تلاش ورزید ائتلاف میان این دو خاندان را دوباره احیا کند و برای تحکیم هرچه بیشتر این همپیمانی، دختر عبدالله بن عبداللطیف آل شیخ را به حباله نکاح خود درآورد. شیخ عبدالله مفتی اعظم جزیرةالعرب در آن برهه زمانی بود.nnمیتوان با اطمینان گفت که در زمان تأسیس دولت سعودی نوین، ایدئولوژی وهابی ستون اصلی حاکمیت سیاسی عربستان را تشکیل میداد. ملک عبدالعزیز نیز به خوبی به این نکته آگاه بود.nnبیشتر بخوانید:nnعربستان سینما، اپرا و شهر تفریحی به بزرگی لاس وگاس میسازدnروحانی سرشناس عربستان : ضرورتی ندارد زنان عبایه بپوشندnروز تاریخی زنان عربستان؛ آنها وارد استادیوم شدندnولیعهد عربستان می گوید به دنبال ‘بازگرداندن اعتدال اسلامی’ به کشورش استnآیا ولیعهد عربستان به اهدافش خواهد رسید؟nالبته نهاد دینی در عربستان سعودی تنها وظیفهاش نظارت بر اجرای قوانین شرع و تفسیر متون دینی نبود بلکه این نهاد خود را بخشی از حاکمیت و شریک قدرت سیاسی میدانست.nnیکی از پرسر و صداترین موضعگیریهای علمای ارشد عربستان هنگامی صورت گرفت که رژیم عراق در سال ۱۹۹۰ میلادی کویت را به اشغال خود درآورد. این علما فتوایی صادر کردند که به استقرار نیروهای امریکایی در عربستان در جریان جنگ با نیروهای عراقی به منظور اخراج آنها از کویت اجازه میداد. این فتوا به مثابه پوششی شرعی برای توجیه ائتلاف عربستان با امریکا بود و در واقع عبور از یکی از مسلّمات عقیده وهابی در مورد “ولاء و براء” بود.nnنهاد دینی در عربستان سعودی تنها در حالتهای حساس و در مواقعی که خطرهای خارجی دولت را تهدید میکرد موضعگیری نمیکرد، بلکه درباره مسایل کوچک و کلان سیاست داخلی کشور نیز موضعش را اعلام می کرد و دولت هم وقتی احساس میکرد که باید تصمیمهای خود را مشروعیت ببخشد در دامن نهاد دینی میآویخت.nnبرای نمونه، ملک بن عبدالعزیر وقتی میخواست پروژههایی را در راستای وارد کردن فناوری و صنایع جدید به عربستان روی دست بگیرد، با مخالفت شدید بسیاری از علمای مذهبی مواجه شد چرا که آنها به این گمان بودند که همۀ این صنایع، از جمله انرژی برق، ابزارهای شیطاناند و از سوی اهریمن مدیریت میشوند. چون این علما به حرام بودن استفاده از رادیو و تلگراف و بلندگو فتوا دادند تا مدتی ملک عبدالعزیز به پیروی از علما استفاده از آنها را ممنوع کرد.nnافزایش درآمدهای نفتی سعودی و کمرنگ شدن نقش نهاد دینیnاما این وضعیت با اکتشاف و استخراج نفت روی به دگرگونی نهاد. با استخراج نفت، دولت عربستان به ثروت هنگفتی دست یافت که قادرش میساخت بخشی از این ثروت را به مردم این کشور توزیع کند و نهادهای قبیلهای را تحت تأثیر قرار دهد.nnبا به وجود آمدن “دولت رفاه” در عربستان سعودی، طبقه علمای مذهبی نیز تحت تأثیر مشوقهای مالی دولت، نقش مستقل خود را از دست دادند و بدینگونه حاکمیت سیاسی توانست نهاد دینی را تا حدی به انزوا بکشاند.nnدر گذشته علمای مذهبی به عنوان واسطه میان طبقه حاکمه و توده مردم عمل میکردند، اما با افزایش درآمدهای نفتی دولت، این میانجیگری از میان رفت چرا که “دولت رفاه” تأمینات رفاهی برای مردم فراهم میکرد و نیازی به وساطت علمای دین به منظور به دست آوردن رضایت مردم نبود.nnبه عبارت دیگر، طرح مقولههایی همچون شریعت و قوانین دینی در عربستان سال های اخیر، کمرمقتر شد به جهت اینکه دولت نیاز چندانی به علمای دین احساس نمیکرد تا مجبور شود مطالبات آنها را مد نظر قرار دهد.nnحق نشر عکسAFPnImage captionnبا اقداماتی که به تازگی محمد بن سلمان در جهت عملی کردن اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در دست گرفته آینده وهابیت در عربستان سعودی در سایه ابهام قرار گرفته استnپس از حوادث یازدهم سپتامبرnحوادث ۱۱ سپتامبر و تبلیغات رسانهای وسیعی که برضد ایدئولوژی وهابی از سوی رسانههای غربی راهاندازی شد نیز باعث شد که عربستان سعودی نقش ایدئولوژی وهابی را در عربستان کمرنگ بسازد و به حاشیه بکشاند. رسانهها در جهان اینگونه القا میکردند و هنوز هم میکنند که ظهور و گسترش سازمانهایی همچون القاعده و طالبان و داعش و… محصول گسترش گفتمان سلفیت در جهان اسلام است.nnاگرچه واقعیت امر آن است که سازمانهای رادیکالی همانند القاعده و داعش بیش از اینکه محصول دیدگاههای وهابی باشند، برآیند آمیختگی میان وهابیت و اخوانیتاند. در دهه شصت سده بیستم میلادی، فشارهای فزایندهای که جمال عبدالناصر، رهبر ملیگرای مصر، بر اسلامگرایان اخوانی در مصر اِعمال میکرد باعث شد که بسیاری از سران اخوانی به کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی پناه ببرند که از بطن تلفیقی که میان عقاید وهابی و اسلام سیاسی به وجود آوردند نسخه جدیدی از وهابیت پدید آمد که رادیکالیسم اسلامی را ترویج میکرد و سازمانهای بنیادگرای خونریز محصول آن است.nnفشارهای سنگینی که عربستان سعودی از بابت پشتیبانیاش از وهابیت با آن مواجه شد ناگزیرش ساخت که به خواستههای دولتهای غربی تن دهد و آنها را جامه عمل بپوشاند. از جمله این مطالبات عبارت بود از اصلاح و تعدیل نصابهای آموزشی در عربستان که به ادعای غربیها نفرت از غرب و فرهنگ غربی را ترویج میکرد و دانشآموزان و دانشجویان را طوری به بار میآورد که شدیداً دشمن غرب و ارزشهای غربی باشند.nnدر همین راستا، دولت عربستان تصمیم گرفت که برای نخستین بار به مقولههایی همچون حقوق بشر و گفتگوی تمدنها و نهادهای جامعه مدنی در کتابهای درسی مدرسهها و دانشگاهها پرداخته شد.nnافول وهابیت در عربستان؟nباری، عوامل و متغیرهای گونهگون داخلی و خارجی موجب شد که نفوذ نهاد دینی وهابیت در دستگاه دولت تضعیف شود. با اینهمه، تا همین اواخر مقاطعه کامل میان نهاد دینی و نهاد سیاسی در عربستان اتفاق نیفتاده بود و هنوز هم علمای وهابی نقش تعیینکنندهای در دستگاه قدرت داشتند.nnاما با اقداماتی که به تازگی محمد بن سلمان در جهت عملی کردن اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در دست گرفته آینده وهابیت در عربستان سعودی در سایه ابهام قرار گرفته است.nnبعید به نظر میرسد که عربستان سعودی یکسره با وهابیت قطع رابطه کند و آن را به کلی به باد فراموشی بسپارد چرا که این ایدئولوژی با تاریخ و هویت این سرزمین پیوندی ناگسستنی پیدا کرده و عالمان وهابی پشتوانه ابیدئولوژیک حکومت بوده اند و پایههای مشروعیت آن را تحکیم بخشیدهاند.nnبا اینهمه، در این نکته تردیدی نیست که در دوران جدید در عربستان سعودی چرخشی جدی در رابطه خاندان حاکم و علمای ایدئولوژی وهابی به وجود خواهد آمد. نظام عربستان سعودی در حال برداشتن گامهای بزرگی به سوی مدرن شدن و ارائه چهرهای جذاب و باب مذاق غرب از خود است.nnممکن است بازهم عالمان دینی یافت شوند که در توجیه اعمال حاکمان سعودی دلایلی از قرآن و سنت پیدا کنند و توجیه شرعی بتراشند. در چنین صورتی ما با نسخهای جدید از وهابیت مواجه خواهیم بود که هیچ سنخیتی با وهابیت اصلی ندارد و تنها وظیفه دارد که کارکردهای حاکمان را مشروعیت ببخشد.nnقدر مسلم این است که در حال حاضر وهابیت در عربستان سعودی روزهای سخت و حساسی را از سر میگذراند و اگر اتفاق غافلگیرکنندهای روی ندهد وهابیت در آیندهای نه چندان دور در عربستان به اعتدال یا انزوا کشیده خواهد شد.
سیزدهم آبان 58 و پیامدهایش
دیروز 13 آبان و یادآور حمله به سفارت آمریکا در تهران بود. طبق معمول نهادهای رسمی در نظام جمهوری اسلامی این روز را گرامی داشته