اشاره: متن زیر پاسخ به پرسش آقای امیر است که در کامنت های جستار بیست و نهم در سایت زیتون منتشر شده اند.
جناب اشکوری عزیز سلام و تشکر از جوابتان.اما جسارتا چند نکته را خدمتتان عرض میکنم. 1- مقالات و تحقیقات علمی معمولا در مجلات و وبسایتهایی تخصصی که مختص این قبیل کارها میباشد درج و نشر میشوند و علی القاعده جابیشان در یک وبسایت خبری تحلیلی مانند زیتون که بیشتر جنبه عامه داشته و تحلیلهای سیاسی و جامعه شناسی مربوط به مسائل روز کشور و جامعه در آن نمود بیشتری دارد ، نمیباشد.
2- با نظرتان در مورد “گذشته چراغ راه اینده ” موافقم اما سوال این است کدام گذشته؟؟ در مورد صدر اسلام الاه ماشالاه به اندازه کافی گفته و نوشته وشنیده شده است . دیگر از مرحوم شریعتی نمیتوان زیباتر صدر اسلام وائمه و پیامبر و علی و کربلا و حسین را ترسیم کرد. نتیجه چه شد؟ به تعبیر یه بزرگواری یک انقلاب صورتی شد و به زور شاهی رو که هر چی بود محور و عمود کشور بود و از قضا خودش و اطرافیانش سیر بودند ، از کشور بیرون کردیم یا کردید و به جاش یه سری آدم گرسنه و ندید بدید و بی ریشه و بی هویت جانشین شدند و کردند انچیزی که میتوانستند. لذا اشکوری عزیز ، از اون گذشته ای که با این همه دقت و تلاش و پیگیری و وسواس صحبت میفرمایید نسل ما که غیر از خون و خون ریزی با عناوین ، مجاهد و حزب الله و داعش و طالبان و جندالله و …..در سراسر گیتی ، چیزی ندیده است. چرا گذشته قرون وسطی، چراغ راه شما نمیشود و تلاش نمیکنید اسلام را به جایگاه واقعی خودش یعنی همان مسجد و حسینیه و مراکز علمی مختص خودش ، حوزه برگردد. باور بفرمایید اینگونه اسلام مقدس تر و عزیز تر خواهد شد و ماند.
3- موضوع تحقیق: بررسی تطبیقی اسلام و مسیحیت در حکومت داری …..نمیدونم باید نتایج جالبی به دست بده.
4- به هر حال من شخصا از مطالب شما استفاده میکنم.
ارداتمند
امیر
پاسخ:
• سلام مجدد به شما جناب امیر
از آنجا که انتشار یادداشت شما تاریخ ندارد نمی دانم کی منتشر شده و لی من الان آن را دیدم.
از آنجا که نفس گفتگو و تبادل نظر مفید است و به همگرایی و احیانا همدلی یاری می رساند بار دیگر چند نکته را یادآوری می کنم.
در مورد ایراد نخست. حق با شماست ولی اولا هیچ نشریه تخصصی مرتبط را نمی شناسم که چنین مباحثی و آن هم از نویسنده ای چون من را منتشر کند و ثانیا، معمولا وب سایت های خبری و تحلیلی ستون اندیشه دارند و در آن مقالات متنوع در حوزه خای مختلف منتشر می کنند و زیتون نیز یکی از آنهاست. در هرحال فعلا جز سایت زیتون تریبونی مناسب تر ندارم که از آن استفاده کنم.
در مورد نکته دوم. از قضا در باره صدر اسلام به رغم پرگویی ها و پر نویسی های انبوه بسار چیزها گفته نشده و یا به درستی گفته نشده اند. نوشتارهای موجود تاریخی، عمدتا متکلمانه اند و تکراری و کمتر انتقادی و یا جامع و منصفانه. یا تأیید اند و در دفاع از شخصیت های دینی و دین اسلام و یا در مقابل تکذیب اند و حتی به صورت بیمارگونه دشمنی.
در مورد دکتر شریعتی. هرچند امتیاز شریعتی این بود که با تاریخ آشنا بود و با رویکرد تاریخی عمدتا تحولات تاریخ جهان و ایران و اسلام و تشیع را بررسی می کرد ولی به گمانم ایراد کار ایشان آن بود که مورخانه نمی گفت و نمی نوشت و از این رو از اسلام و رجال صدر اسلام و شیعی نوعی اتوپیا می ساخت و به عبارتی اسلام و تاریخ اسلام را ایدآلیزه می کرد و این پیامدهای منفی ایجاد کرد ولی کار من یکسره به گونه ای دیگر است. من با آگاهی به این موضوع می نویسم.
اما این که تحولات انقلاب ایران را به شریعتی نسبت داده اید جای مناقشه دارد. این که او در گرایش نسل جوان دهه چهل و پنجاه به مبارزه و انقلاب نقش داشت بحثی نیست ولی آنچه بعدها رخ داد ارتباط مستقیمی با آرای شریعتی نداشته و ندارد. شریعتی خود نماند تا مواضع خود را در برابر حوادث اعلام کند ولی اگر آموزه های او معیار باشد، او با انقلابی گری از نوع آنچه رخ داده مخالف بود. می گویند درخت را از میوه اش می شناسند و از همان سپیده دم انقلاب غالب کسانی که تحت تأثیر شریعتی بودند و میوه های درخت او موضع منتقد و مخالف گرفتند و هزینه های سنگین دادند. از فرزندان شریعتی گرفته تا دیگران. من خود یک نمونه ام. افکار شریعتی در گرایش انقلابی ام بسیار اثرگذار بود ولی به همان اندازه هم در فاصله گرفتنم از حوادث دهه شصت مؤثر بود. وانگهی، تحولات اجتماعی به یک علت بر نمی گردد بلکه به عوامل متعدد و پیچیده ای بستگی دارد.
اما چرا تاریخ اسلام و مثلا قرون وسطای مسیحی نه. دلایل واضحی دارد. از جمله من مسلمانم و ایرانی و ریشه در این تاریخ و فرهنگ دارم و از این رو شناخت ریشه هایم در اولویت است.
در هرحال من اکنون در این سلسله جستارها نه می خواهم چیزی را ثابت کنم و نه چیزی را رد بلکه برآنم گزارش صادقانه ای از گذشته ها ارائه دهم و این مخاطبانند که خود داوری خواهند کرد و اگر قرار بر انتخاب راهی باشد خود انتخاب خواهند کرد. و ما علی المؤرخ الاالبلاغ
با سپاس و آرزوی آیندهد ای بهتر