در تاریخ اسلام از جمله اسلام در ایران غالبا آنکه از جریان دینی اکثریت بیرون زده خطرناک تر از کسی قلمداد شده که از ابتدا خارج دین بوده. چرا؟ چرا رابطه ی جریان اصلی دینی با اقلیت چنین خشن بوده است؟nnدر اهل سنت، شیعه را رافضی خواندن رایج است. چند سال پیش در تحقیقی بر اساس صحبت با سی و هشت هزار مسلمان در نزدیک به چهل کشور، مشخص شد که چهل درصد مسلمانان سنی اهل شیعه را داخل دین نمی دانند. چنین وضعیتی در مناسبات بین اکثریت شیعیان و آیینی که از دل شیعه برآمد یعنی بهاییان هم برقرار است. نه تنها اعتقادات بلکه اخلاق بهاییان هم مطرود شمرده شده و شکل گیری این آیین مدیون عوامل خارجی قلمداد شده است. آنگاه که جای اکثریت و اقلیت عوض شده جنس این روابط دستخوش تغییر نشده است. جریان شیعه که در تاریخ اسلام و در حال حاضر در جهان اسلام اقلیت است و از بابت رفتار اکثریت سنی با خود شاکی، در ایران شیعی حتی به گفته شماری از مقامات حکومتی رفتار شایسته ای با اقلیت سنی ندارد. تاریخ نگاران دین حتی گام را فراتر می گذارند و می گویند رفتار غالب دیندارن با آنان که زمانی خودی بوده اند بدتر است از رفتارشان با کسانی ست که از ابتدا غیرخودی و به اصطلاح خارج از دین بوده اند. چرا؟ چرا تهمت رافضی و مرتد و برگشته از دین چنین تهمت سنگینی ست؟ چنین رفتاری از جانب جریان اصلی دینی ناشی از بنیادهای عقیدتی آنان است یا ربطی به اصل دین ندارد؟ در این نوع مناسبات، اقلیت دینی را می توان به کلی مبرا از سرزنش پنداشت یا نوع تعامل آنان با اکثریت دینداران هم قابل نقد است؟ تاریخ ناهمزیستی یا بدهمزیستی سنی و شیعه و بهایی در ایران در این مورد به ما چه می گوید؟nnمهمانهای برنامه:nعبدالفتاح خدمتی پژوهشگر اهل سنتnحسن یوسفی اشکوری پژوهشگر شیعهnفریدون وهمن پژوهشگر بهاییnnhttpv://www.youtube.com/watch?v=ghoWfW46B-Mnnمأخذ:nhttp://www.bbc.com/persian/tv-and-radio-37554890n
سیزدهم آبان 58 و پیامدهایش
دیروز 13 آبان و یادآور حمله به سفارت آمریکا در تهران بود. طبق معمول نهادهای رسمی در نظام جمهوری اسلامی این روز را گرامی داشته