پرسش:nپرسشی از حضرت عالی داشتم. nبنده فکر می کنم اساسی ترین مشکل سیاسی تمدن اسلامی از آغاز تا فروپاشیnخلافت (که البته این مشکل هنوز در جهان اسلام هست) فقدان عقلانیت سیاسیnدر انتقال مسالمت آمیز قدرت است. بعد از بحران جانشینی در زمان فوتnپیامبر و خلیفه شدن ابوبکر و سپس انتصاب عمر توسط ابوبکر، فرصتی توسط عمرnپیش آمد برای انتقال مسالمت آمیز قدرت. در واقع مسیری را که عمر خلیفه یnدوم برای برقراری شورا گشود امکانی بود برای شورایی کردن انتقال قدرت درnجهان اسلام که می توانست در عصر مدرن پتانسیلی برای دموکراسی باشد. اماnانتقال قدرت سیاسی از طریق ترور دو خلیفه ی بعدی (مثل خلیفه ی دوم) و سپسnانتقال قدرت در جهان اسلام از طریق تغلب چنین فرصتی را به باد داد.nلذا بنده معتقدام که اگر حسین بن علی بر یزید پیروز می شود اما این مشکلnدر جهان اسلام حل نمی شد وضع جهان اسلام از نظر سیاسی همچنان مسأله دارnباقی می ماند.nنظر شما در این مورد چیست؟nnپاسخ:nnبا سلام و سپاس فراوانnکاملا موافقم. نظر صائبی است. هرچند موضوع شورا در قرن نخست و در عصر خلفای راشده (از ابوبکر تا آغاز معاویه) مورد تأیید و تأکید بوده و بعدها نیز اهل سنت به همین اصل تکیه کرده اند (حال در قالب شورای اهل حل و عقد و یا اشکال دیگر) اما واقعیت این است که این شوراها غالبا تصنعی و رسمی بوده و در عمل چندان کارآمد نبوده است. در این میان شاید تنها نظام نهادمند شورا همان شورای عمر بود که در هرحال تعین یافته بود و این نظام می توانست به مقتضای تحولات بعدی متحول شده مردمی تر و به اصطلاح امروز دموکراتیک تر شود و در نهایت بستر لازم را برای تحقق دموکراسی واقعی و مطلوب فراهم آورد. اما با ماجرای شورش بخش هایی از مسلمانان (عمدتا فرودستان) بر ضد عثمان و قتل او، این زمینه از دست رفت. هرچند علی از شورای مهاجر و انصار می گفت و در شورای عمر از انصار نشانی نبود ولی به هر حال شورای عمر گامی اولیه بود. nدر جریان داستان امام حسین، به رغم این که شخص امام حسین و نماینده اش در عراق (مسلم) همواره بر رضایت عموم و رعایت عدالت و حقوق عامه مردم تأکید می کرده اند، اما از شورای مهاجر و انصار (که البته در آن زمان افراد شاخصی از اینان زنده نبودند) و یا از شورای مسلمانان (آن گونه که در میثاق نامه امام حسن و معاویه آمده بود) سخنی در میان نبود. به ویژه که در مقطع جدال سال 60 میراث معاویه و تبدیل خلافت انتخابی به سلطنت موروثی، فضای مشروعیت مردمی از طریق نهاد شورا را بی اعتبار و حداقل ضعیف کرده بود. nاگر حسین به کوفه می رسید و خلافت را در دست می گرفت و حتی رأی بخش اصلی عراقیان را با خود داشت، باز بخش شمالی جهان اسلام یعنی شامات در دست امویان و جناح مخالف بود و هرگز تسلیم مردمان عراق و آل هاشم نمی شدند. به ویژه در آن روزگار دشمنی شامیان با عراقیان بیشتر از دشمنی امویان با هاشمیان و علویان بود. در بهترین حالت همان داستان دو پارگی زمان علی در فاصله سالهای 37 تا 40 هجری رخ می داد. در یک نیمه حسین و آل علی فرمان می راندند و در نیمه دیگر امویان و هم پیمانانشان و صد البته جنگهای مداوم و خونریزی های بی پایان. nدر هرحال می توان با احتمال قریب به یقین گفت که امام حسین هم اگر موفق می شد و یزید را خلع می کرد و به جای او می نشست، تحول دموکراتیک مهمی رخ نمی داد؛ حداکثر از ستم و تبعیض و سوء استفاده از بیت المال و مانند این امور و آن هم در قلمرو امام حسین کاسته می شد. nالله اعلم بحقایق الامورnn
گفتگویی که گویی دو طرف حرف هم را نمی شنوند!
داستان تحمیل حجاب اجباری در جمهوری اسلامی دیرینه سال است و به ماه های اول عمر جمهوری اسلامی باز می گردد. نخستین کسی که این