اشاره: این متن کوتاه به قلم خانم مینو مرتاضی لنگرودی است که در کانون زنان ایرانی منتشر شده و اکنون در اینجا از سایت ملی-مذهبی بازنشر می شودnnفاطمه مرنیسی فعال حقوق زنان، نویسنده و جامعهشناس مراکشی متولد شهر فاس در سال ۱۹۴۰ است. فاطمه مرنیسی فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه سوربن پاریس بود. مرنیسی زمانی به دنیا آمد که مراکش به دو قسمت تقسیم شده بود. و بخشی تحت استعمار اسپانیا و بخشی تحت سلطه فرانسه قرار گرفته بود.. مرنیسی در بخش تحت استعمار فرانسه متولد شد. اودر باره خود مینویسد. «در حریمی در شهر فاس به دنیا امدم.» منظور از حریم حرمسرا و یا خانه ایای است که مرد دران فرمانروای مطلق میباشد وورود به ان جز بر اهل اش روا نیست. فاطمه در خصوص نظام تربیت دینی و فلسفی خانه پدری یا حرم چنین میگوید «پدرم میگفت: مراکش از میلیونها سال پیش سرزمین واحدی بود و حتی قبل از آمدن اسلام یعنی از چهارده قرن پیش، هیچ کسی نشنیده است که مراکش دونیم شود. و همچنین او میگفت: وقتی خداوند زمین و مخلوقات را آفرید؛ میان زن و مرد فاصله انداخت و میان نصرانیها و مسلمانان در یاهای وسیعی قرار داد و نظم و نسق محقق نمیشود مگر اینکه هر گروهی مرزهارا محترم شمارد.»nو بعدها و در سنین جوانی وقتی پدر فاطمه را برای ادامه تحصیلاتش روانه پاریس که دو هزار کیلومتر از فاس فاصله داشت کرد؛ فاطمه در یافت که مرزها چیزی جز یک خط توهمی که ساخته پرداخته نزاع کنندگان نیستند. شاید همین تجربه زیسته کودکی بود که بعدها اورا واداشت تا علیه مرزهای تصنعی که انسان را به دو نیمه نابرابر جنسیتی تقسیم میکند معترض شود. مرنیسی با آشنایی با فلسفه سیاسی غرب و تحت تأثیر افکار نو اندیشانی همچون محمد عبده و قاسم امین؛ به صورت بندی تفاسیر خود از زن در اسلام پرداخت.nفاطمه مرنیسی با برساخت مقوله ای به نام فمینیسم اسلامی سعی داشت اعتراض خود را هم به نگرش استعمار گرایانه به زن مسلمان نشان دهد و هم به رویکرد رایج و موجود درنگرش سنتی که مرزهای توهمی میان زن و مرد را بر اساس تمرکر قدرت مردانه در خانواده وجامعه بر میسازد و توجیه میکند. در واقع فاطمه مرنیسی با تمرکز به اشتراکات تاریخی که به نوعی موقعیت تحت سلطه به زنان و به انسان استعمار زده بخشیده است و با تمرکز بر واقعیت موجود بین جایگاه “زن “در مقام فرودست در نگرش دینی و در موقعیت انسان جهان سومی در مقام ابژه استعمار شونده (که ذاتاً انسانهایی فرودست و عقب مانده تلقی می شوندکه عرضه و توان استفاده از نعمتهای طبیعی خود را ندارند و باید برای انسان بودن باید از مدل انسان اروپایی به عنوان انسان معیار تبعیت کنند) و در اعتراض به این مرزهای تصنعی بر ساخته دست قدرت مردانه؛ نظریه فمنیسم اسلامی را مطرح میکند.nایده فمینیسم اسلامی فاطمه مرنیسی با تمرکز بر آگاهیهای جنسیتی به مثابه مقاومت در برابر بنیاد گرایی مذهبی سعی دارد بهر قیمت شده زن مسلمان را بر اساس الگوی زن اروپایی (زن معیار) آشتی دهد.nمرنیسی برخاسته از دورانی است که مقاومتها و مطالبات ازادیخواهانه زنانه و ملی گرایانه در قالب مقاومت در برابرقدرت قهار استعمار بسیار به یکدیگر گره خوردهاند و تفکیک این دو از یکدیگر برای مرنیسی و دیگر زنان ازادیخواه به اسانی میسر نمیبود. تجربه زیسته مرنیسی بی شباهت به تجربه زیسته زنان ایرانی در دوران پسا مشروطه و دوره مدرن سازی ایرانی به عاملیت در بار پهلوی نیست. دورانی که زنان را بر سر دو راهی انتخاب هویت ملی که تنیده با دین و غیر قابل تفکیک ازآن مینمود و هویت نو و مدرن که استعمار آن را نمایندگی و زن مسلمان بودن را تحقیر و هویت بر خاسته از مبارزات انسانی زنان در زیست بومشان را نفی میکرد، معلق نگاه میداشت. مرنیسی سعی دارد بین این دو در قالب ترکیبی فمینیسم اسلامی آشتی بر قرار کند. در حالیکه مباحث فمینیسم غربی بر اساس فلسفه مسیحی که خدا را تجسد مردانه در قالب مسیح میبخشد و عقلانیت کانتی ومباحث روشنگری که مبتنی بر عقل و عقلانیتی مذکرند؛ شکل گرفته و صورت بندی شده است. ساختار عقل و فلسفه غرب بر اساس سلسله مراتب و نابرابری جنسیتی ساخته و پرداخته شده است. ساختاری که از اساس بر دو قطب زن ومرد بنا شده و دوالیسم مفهومی را براساس سلسه مراتب مرد /عقل و زن/احساس؛ مرد /فعال و زن /فعل پذیر؛ مرد اسمان (سر) و زن (بدن) را شکل میدهد. اما زنان مسلمان برای پیگیری مطالبات حقوقی خود و رفع نابرابریهای تاریخی الزاماً تعهد نکردهاند که مبانی رهایی بخشی خود را ازفمینیسم برخاسته از دوالیسم فلسفی و و عقلانیت به شدت جنسی شده دوره روشنگری در غرب اخذ کنند.nبویژه آنکه فمینیسم غربی معتقد است بهتر است عقلانیت کانتی به عنوان داور بی طرف که خواستار یک منظر خدایی خارج از هر نظرگاه خاص است دیده شود تا توانایی انسان برای داوری منافع و احساسات خاص از منظر فردی از بین برود.nفاطمه مرنیسی سعی کرد مشروعیت گفتمان فمینیستی را از متون مقدس اسلامی بگیرد اما به مقبولیت عینی گفتمان فمینیسم اسلامی بر گرفته از مبانی فلسفی و عقلانیت مذکر عصر روشنگری قناعت کرد. واژه ترکیبی فمینیسم اسلامی به اندازه سایر واژههای ترکیبی که از ایسم های غربی با پیشوند و یا پسوند اسلامی میسازند فاقد منطق و معنای کارکردی اصیل و خود بنیاد است.nبا تمام اینها فاطمه مرنیسی در جایگاه انسان ارزشمندی که برای زدودن مرزهای توهمی قدرت بین زن و مرد تلاش کرده است؛ نزد زنان و مردانی که باور و هویتشان را براساس نگرش فراجنستی و انسانی شکل داده و ساختهاند قابل احترام است.nمنبع: کانون زنان ایرانی nn
پیروزی نظامی و شکست اخلاقی
واقعیت مکرر تاریخی این است که حکومتی و حتی فردی به پیروی از قاعده رایج «الحق لمن غلب» با توسل به انواع ابزار از جمله