سئوال:
n
تنها حکم فقهی که در بارة آن در قرآن «فاسعوا» (بشتابید) آمده نماز جمعه است که اکثر فقهای شیعه در زمان غیبت حرام می دانند. بنابراین فاتحه بقیه احکام فقهی خوانده است.
n
پاسخ:
n
متأسفانه مطلب همین گونه است که گفته اید.
n
آیه مورد اشاره شما این است: «یاایهالذین آمنوا اذا نودی للصلات من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکرالله و ذروالبیع ذلکم خیر لکم این کنتم تعلمون» سوره جمعه آیه 9 (شما که ایمان دارید! چون به نماز جمعه ندا داده شد به ذکر خدا بشتابید و معامله [کار و کسب] را بگذارید که اگر بدانید برایتان بهتر است).
n
با وجود این صراحت و با توصیه استثنایی «بشتابید» در بارة سنت هفتگی دینی نماز جمعه و به رغم این که عموم مسلمانان از همان آغاز تردیدی در وجوب نماز جمعه نداشته اند و همواره در میان مسلمانان در جمعه این عبادت پاس داشته می شده است، اما عموم فقیهان شیعی شیعیان را از فضیلت این عبادت محروم کرده اند. در عین حال در این مورد نیز فتاوای فقهی متفاوت است. برخی فقط واجب ندانسته اند و برخی به صورت افراطی آن را حرام شمرده اند.
n
اما دلیل این ممنوعیت این است که نماز جمعه به عنوان یک فریضه حکومتی پیوند خورده است با قدرت و حکومت و فرمانروایی، که به گمانم این امر مفروض (حتی در اهل سنت و جماعت) نادرست است و حداقل جای مناقشه دارد. عموما چنین فهمیده اند که نماز جمعه شأنی از شئون حکومت است و از این رو در واقع امامت جمعه حق اصلی و ذاتی فرمانروای وقت ست و اوست که یا خود خطبه می خواند و یا کسی را به عنوان امام جمعه مرکز تعیین می کند و آن امام جمعه (عملا پایتخت) دیگر امامان بلاد را معین می کند (چیزی شبیه تعیین قاضی القضات به وسیلة خلیفه و امیرالمؤمنین و تعیین قضات دیگر به وسیلة او) و یا به شکل دیگر تعیین تمام امامان جمعه بلاد به وسیلة خلیفه و حاکم وقت به طور مستقیم. این سنتی بوده که از زمان خلفای راشدین باب شده و ادامه یافته است. ظاهرا این تفکر دلیلی جز این ندارد که نبی اسلام خود نماز جمعه را برگزار می کرده است. اما واقعا این واقعیت می تواند دلیل انحصار نماز جمعه برای همیشه در ارباب قدرت و حاکمان وقت باشد؟ به گمانم چنین نیست. از قضا انحصار امامت نماز جمعه در فرمانروایان (خلیفه، سلطان، امیر، ولی فقیه) در طول تاریخ موجب شده که نماز جمعه نیز عملا حکومتی شود و عبادت رسمی و حکومتی نیز در عمل مفاسد زیادی به بار آورد و به صورت گریزناپذیری عبادت از مضمون و محتوای اصلی خود خارج شده و از جمله ابزار تبلیغاتی نظام حاکم گردد.
n
در هرحال این که فقیهان شیعی از عصر غیبت امام دوازدهم جمعه را برگزار نکرده و یا حتی آن را تحریم کرده اند، بدان دلیل است که می گویند امام جمعه اصیل و بالذات «امام» است و چون او غایب است دیگر نماز جمعه از موضوعیت افتاده و هیچ مقام دیگر نیز حق ندارد این مقام انحصاری را به خود اختصاص دهد. از آنجا که در این اندیشه امامت و فرمانروایی نیز از جانب خداوند است و آن مقام نیز دارای علم الهی و مقام عصمت است، مقام انحصاری امام و شئونات آن نیز به طور قهری غلیظ تر و متصلب تر می شود. در این چهارچوب است که با طرح اندیشه بدعت آمیز (البته بدعت در چهارچوب اندیشه سنتی شیعی) ضرورت تشکیل حکومت شیعی به وسیلة فقیهان و مشروعیت یافتن چنین حکومتی از طریق ولایت مطلقه فقیه به مثابة نماینده و جانشین انحصاری معصوم اکنون نماز جمعه در ایران برگزار می شود و توجیه شرعی یافته است.
n
نکتة قابل ذکر دیگر این است که چگونه است که علمای شیعه در طول بیش از هزار سال واجب مهمی چون نماز جمعه را از قلمرو شریعت حذف کرده و عملا آن را بلاموضوع کرده اند، در مورد واجبات غیر مهم دیگر (و حتی اموری چون حجاب اجباری از سوی حکومت که اساسا خلاف شرع مسلم است) این همه سختگیری دارند و اجازه کمترین تغییری در احکام را نمی دهند؟ و حتی اگر کسی مثلا بگوید سنگسار را اجرا نکنید و یا موقتا هم شده از قطع دست دزد دست بردارید، محکوم به ارتداد می شود؟ چنین می نماید که حتی نماز جمعه نیز عمدتا به دلیل این که با قدرت پیوند یافته و در واقع به عنوان ترییون رسمی و مؤثر حکومتی در ذهن و نظر آقایان ولایتمدار خوش نشسته است؛ و درست به همین دلیل نیز نماز جمعه های ایران از محتوای معنوی و تربیتی و اخلاقی اش نیز تقریبا تهی شده و یا در مواردی به ضد خود تبدیل شده است. چنین سرشت و سرنوشتی فرجام گذیرناپذیر نماز جمله دولتی و حکومتی است.