نخستین نکته ای که در رابطه با اظهار نگرانی اخیر آقای خامنه ای در رابطه با وضعیت فرهنگی کشور باید اشاره کنم این است که آقای خامنه ای طی این سی و چند سال نشان داده که بسیار مشتاق است که سیطره اقتدارش را در تمامی امور مملکت از خرد تا کلان گسترش دهد. این در حالی است که آیت الله خمینی سلف ایشان چنین تمایل و گرایشی نداشت. البته او هم به ولایت مطلقه فقیه در نظر و در عمل معتقد بود و در طول ده سال رهبری خودش عملا در هر کجایی که لازم می دید دخالت می کرد. اما در بسیاری از جاها هم لازم نمی دید. وی به هر حال سعی می کرد قوای سه گانه کشور هر کدام کار خود را انجام دهند و در موارد استثنایی در هر جایی که لازم بود دخالت می کرد. اما آقای خامنه ای برعکس از همان ابتدا در این جهت حرکت کرد که در تمام امور مملکت و قوای سه گانه کشور دخالت کند. البته طبق قانون اساسی ایشان هماهنگ کننده کل قوا یعنی قوای سه گانه کشور است، اما نوع رفتار و عملکرد و دخالت های ایشان به مراتب گسترده تر و جدی تر از هماهنگی قواست و به جای هماهنگی، دخالت در کار قواست. این تفکر و سیاست آقای خامنه ای سبب شده که ایشان در تمام امور در طول این سالها دخالت مستقیم و غیرمستقیم داشته باشد و هیچ کار و حرکتی خارج از نفوذ و اقتدار و نظر و حیطه قدرت ایشان انجام نشود. در عین حال ضمن آنکه ایشان در تمام امور مملکتی نظر دارد اما روی سه نهاد بیشتر دقت و نظارت و به عبارت دیگر حساسیت ویژه دارد:
یکی نیروی نظامی و انتظامی است. ایشان از ابتدای انقلاب در نیروهای نظامی بوده و به هرحال بعدا هم که رهبر شده سعی می کند نیروهای نظامی یعنی ارتش و پلیس و سپاه پاسداران را به نحوی سازماندهی کند که کاملا تحت امر و فرمان ایشان باشند و از این ناحیه هیچ خطری متوجه رهبری ایشان و نفوذ اقتدار ایشان به وجود نیاید.
دوم- دانشگاه ها و به طور کلی نظام آموزشی کشور است که ایشان حساسیت فوق العاده روی آن دارد.
و سوم مطبوعات و امور فرهنگی است.
ایشان روی این سه نهاد در مملکت حساسیت دارد و به همین جهت هر رئیس جمهوری که سر کار بیاید باید در چینش کابینه و در برنامه های خرد و کلانش؛ ضمن آنکه با ایشان در تمام امور هماهنگ باشد، بویژه در رابطه با نیروهای نظامی و انتظامی، دانشگاهها و نهادهای آموزشی مثل وزیر علوم و آموزش عالی و نیز وزارت ارشاد که متصدی و متولی امور مطبوعاتی و فرهنگی است به طور خاص هماهنگی بیشتری داشته باشد.
ایشان در مورد مطبوعات و اصولا فضای فرهنگی جامعه حساسیت فوق العاده ای دارد. تا جایی که بنده اطلاع دارم ایشان چنان روی مطبوعات و به خصوص روزنامه ها علاقه و توجه دارد که تمام امور جزئی تک تک روزنامه ها را تحت نظر دارد و اطلاعات کسب می کند؛ حتی اینکه چه روزنامه نگارانی در چه روزنامه ای کار و فعالیت دارند و چه گرایش سیاسی و فکری دارند و به کدام جریان سیاسی و فرهنگی کشور وابستگی یا تمایل دارند. تمام اینها را ایشان تحت نظارت دارد و سعی می کند آنها را کنترل و مدیریت کند و از نظارت خودش بیرون نرود.
حساسیت خاص در باره رسانه ها و مطبوعات برآمده از چیست؟
به نظر می آید این امر برآمده از طرز تفکری است که اصولا در جمهوری اسلامی از ابتدا وجود داشته و در دوران رهبری آقای خامنه ای به اوج رسیده و آن این است که حاکمان از فضای آزاد جامعه می ترسند. به این اعتبار که نظامی که خودکامه و بر اساس ولایت مطلقه فقیه است و از طرفی می خواهد اسلام ناب محمدی را در جامعه پیاده کند؛ چنین نظام و تفکری انحصار طلب است و از هر نوع دگراندیشی وحشت دارد.
می دانیم که مطبوعات بستر گسترش دگراندیشی در جامعه است. به عبارت دیگر مطبوعات و اصحاب رسانه هستند که می توانند در جامعه دو نقش را همزمان ایفا کنند: یکی گسترش دهنده آگاهی در سطوح مختلف جامعه باشند و یکی هم به عنوان رکن چهارم دموکراسی بر عملکرد حکومت و حاکمان و نهادها و قوای دولتی و قوای قضاییه و مقننه نظارت داشته باشند. این کاری است که مطبوعات در تمام جهان می کنند. به همین دلیل هم از آن به عنوان رکن چهارم دموکراسی یا رکن چهارم مشروطه در ایران یاد می شود. مطبوعات این دو نقش را در ایران هم می توانند داشته باشند. به مقتضای نقش و رسالت ذاتی مطبوعات هم باید این نقش را داشته باشند و هر وقت هم مطبوعات در ایران آزادتر بوده اند این نقش را بیشتر توانسته اند ایفا کنند.
در این جا می خواهم از جمله نائینی یاد کنم که در 107 سال پیش در کتاب تنبیه الامه می گوید استبداد و خودکامگی دشمن آگاهی جامعه است. به همین دلیل هم هست که نائینی در آنجا پادزهری که می تواند زهر خودکامگی را خنثی کند آگاهی جامعه می داند. ایشان می گوید به میزانی که جامعه آگاه تر شود خودکامگی به عقب نشینی بیشتری وادار شده و دامنه عملش محدودتر می شود. به میزانی که جهل در جامعه گسترش یابد به همان میزان هم مستبد اقتدار بیشتر و گسترده تری پیدا می کند. این تز یک عالم دین و یک مجتهد نجف در ۱۷۰ سال پیش است. در 107 سال بعد از مشروطه هم این سخن نائینی بارها تکرار و تجربه شده است.
بنابراین به نظر می رسد که با توجه به نقشی که رسانه ها و مطبوعات بخصوص روزنامه ها و پس از آن نشریات دیگر و فصل نامه ها دارند و هنر و فیلم و سینما هم می تواندداشته باشد؛ حاکمان دنبال این هستند که مطبوعات فلج شوند و اگر هم فلج نشوند کاملا تحت کنترل حکومت و تفکر و ایدئولوژی رهبری قرار داشته باشند . از این جهت است که آقای خامنه ای حساسیت ویژه ای روی هنر و مطبوعات و رسانه ها دارد و به همین دلیل در دوران اصلاحات و دولت هشت ساله آقای خاتمی که مطبوعات دوران خوبی را تجربه کردند و تا حدود زیادی آزادی عمل به دست آوردند دیدیم که چه بر سر مطبوعات آمد و چه سرکوبهایی در رابطه با مطبوعات صورت گرفت . آقای خامنه ای هم آن سخنرانی را در اردیبهشت ماه در دیدار با بسیجیان انجام داد و مطبوعات و رسانه ها را به عنوان شبیخون فرهنگی و پایگاه دشمن نام برد و یاد کرد. هنوز هم همان تفکر وجود دارد.
در دوره آقای احمدی نژاد قوه قضاییه و مقننه و دولت همه با هم هماهنگ بودند؛ به جز دو سال آخر که بین دولت و آن قوا اختلاف ایجاد شد. آن هم نه به دلیل آزادی خواهی آقای احمدی نژاد بلکه به دلیل اختلافات سیاسی بود که اینها بین خودشان داشتند. حالا در دولت جدید آقای روحانی که وعده آزادی مطبوعات را داد و می خواهد خانه سینما را باز کند ویا انجمن صنفی روزنامه نگاران را احیا کند و وزارت ارشاد اندک تلاشی می کند برای اینکه فضای مطبوعات کمی آزادتر شود؛ می بینیم که حملات و هجمه ها از هر طرف شروع شده است. از نیروهای افراطی نظامی گرفته تا روزنامه هایی مثل کیهان و اصول گرایان افراطی و نمایندگان مجلس و حتی اخیرا می بینیم که مجلس خبرگان هم وارد این عرصه شده و در بیانیه پایانی از فضای فرهنگی ابراز نگرانی می کند و حالا هم صحبت اخیر آیت الله خامنه ای هم مهر تاییدی بر آن نگرانی است و این هشداری جدی است برای مطبوعات و اقدامات دولت که ظاهرا می خواهد فضا را کمی باز کند. چون آقای خامنه ای و همفکران ایشان از باز شدن بیشتر فضای فرهنگی جامعه نگرانند و می دانند که اگر فضا اندکی بازتر شود آن دو نقش مطبوعات عملی خواهد شد یعنی آگاهی ها را در سطح جامعه گسترش می دهند و اینها از همین آگاهی ها می ترسند؛ بخصوص این که ممکن است از کنترل شان خارج شود. و دوم مطبوعات می توانند نظارت داشته باشند بر کار حکومت و دولت و قوای سه گانه و در این صورت مفاسدی که آقای خامنه ای و دیگران همواره ادعا دارند باید با آن مبارزه شود به طور واقعی و نه صوری انجام خواهد شد.
آقایان دم از مبارزه با مفاسد می زنند، اما تجربه نشان داده که در غیاب مطبوعات و فضای آزاد است که فساد به وجود می آید و بعد هم امکان مقابله با آنها وجود ندارد. در طول این سی و پنج سال هم یکی از عوامل مهم گسترش فساد در ارکان حکومت که همه گیر شده و الان همه به آن اعتراف می کنند، فقدان آزادی مطبوعات و آزادی رسانه ها بوده است.
با توجه به همه نکاتی که گفته شد دولت روحانی علاقه مند به باز شدن فضای رسانه ها یا حداقل مطبوعاتی که حامی دولت اند، است اما به نظر من راه دشواری در پیش دارد و من خیلی چشم انداز روشنی برای باز شدن افق مطبوعات در آینده نزدیک نمی بینم.
سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.
سایت ملی-مذهبی