اسلام آغازی نو؛ در تداوم سنتهای کهن − ۲
n
n
در قسمت نخست به چگونگی پیوند و تأثیرپذیری دین اسلام از آداب و سنن اعراب حجاز در سده هفتم میلادی به طور کلی اشاره شد و به طور خاص نوع ارتباط و در واقع گسست-پیوست مفهوم خدا و الله و الهیات توحیدی اسلام با الهیات نوع ادیان ابراهیمی و نیز بت پرستانه پرداخته شد. اینک در این قسمت به گسست-پیوست بخشی از احکام شریعت اسلام از شرایع پیشین و متداول در عربستان (نمازه، روزه و حج) اشارت میشود.
n
اما مهمترین و گستردهترین اثرپذیری شریعت اسلامی از شرایع پیشین و از احکام حقوقی و مدنی اعراب حجاز در زمان ظهور اسلام است که این مدعا با مطالعه دقیق قرآن و روایات نبوی مربوط به قلمرو شریعت و نیز سیرهها و تواریخ پیش از اسلام و نیم قرن اول اسلام به روشنی به دست میآید. با نگاه قرآنی و اسلامی، «دین» یکی است اما «شریعت» مختلف و از این رو در قرآن واژه دین گاه به صورت عام و کلی و تهی از بار مثبت و نفی به کار رفته (آنجا که حتی به بت پرستی هم دین اطلاق شده: لکم دینکم و لی دین-کافرون، ۶) اما در هر صورت به صورت مفرد و یا اسم جمع استعمال شده و حداقل نام عام دینهای توحیدی «اسلام» است («انّ الدین عندالله الاسلام»-آل عمران، ۱۹ -) -اسلام به معنای تسلیم در برابر اوامر و نواهی خداوند و یا به معنای صلح و سلم-اما شریعت «شرعه» و «منهاج» -هر دو به معنای راه و جاده- دانسته شده (مائده، ۴۸) که مختلف و متنوعاند و از این رو در ادبیات دینی و فقهی جمع بسته شده و به آن «شرایع» گفته میشود.
n
گرچه تقریبا تمام احکام شریعت اسلام امضایی هستند و میتوان درباره تمام آنها تحقیق کرد و موارد مستند آنها را نشان داد اما در اینجا از باب نمونه در هر دو بخش عبادی و اجتماعی به طور جداگانه به چند موضوع مهمتر اشاره میشود. ابتدا احکام عبادی.
nn
الف- احکام عبادی
n
گفته شد که شریعت اسلام به دو گروه متفاوت تقسیم میشود: احکام عبادی و احکام اجتماعی (=معاملات) و این هر دو به شکلی تداوم و یا توسعه و در مواردی تکامل شرایع و شعائر آئینی آئینهای پیشین توحیدی و غیر توحیدی هستند. در عین حال در امور عبادی اسلام هم ابداع بیشتر است و هم تغییر و تحول محتوایی و شکلی افزونتر و عمیق تر رخ داده است.
n
نماز
n
از ارکان مهم عبادی و آئینی دین اسلام «حکم نماز» است. گفتن ندارد که در هر دینی به شکلی و به ترتیبی «نیایش» یعنی پیوند با خداوند و مکالمه و مفاهمه بین بنده و معبود و خالق وجود دارد که شاید بتوان هدف و غایت اصلی و مشترک آن تربیت و رشد معنوی و تصعید روحانی و تزکیه اخلاقی در جهت رستگاری آدمی باشد. تنوع این نیایشها و دعاها و آداب و شعائر آئینی آن به غایت متفاوت است اما روح و جهتگیری و غایتالقصوای آن یکی است. در اسلام این نیایش اشکالی دارد که مهمترین رکن آن نمازهای پنجگانه روزانه است. نمازهای صبح (دو رکعت)، ظهر (چهار رکعت)، عصر (چهار رکعت)، مغرب (سه رکعت) و عشاء (چهار رکعت). نماز اسلامی (صلات=ارتباط و پیوند) نخستین حکم شرعی عبادی است که در سال دوم بعثت تشریع شده و نوکیشان مسلمان را به انجام و اجرای آن فراخواندهاند و از آن زمان تا پایان عصر نبوت این سنت دینی با جدیت رعایت و عمل میشده و در قرآن و سخنان پیامبر درباره اهمیت و فلسفه و آثار عملی و تربیتی و اجتماعی نماز بارها اشاره شده است. اما همین نماز بیش از همه با نمازهای پنجگانه دین زرتشتی (عصر ساسانی) شباهت دارد و این البته، با توجه به دوری محمد و اسلام عربی-حجازی از ایران و سکوت قرآن و پیامبر اسلام در مورد زرتشت به مثابه پیامبر یکتاپرست و حداقل عدم صراحت در این مورد، جای تأمل بسیار دارد. در کتاب سوم (قسمت شریعت زرتشتی) گفته شد که نمازهای زرتشتی درست مانند نمازهای روزانه مسلمانی است. حتی با رعایت شرعی مقدمات و مقارنات آن. از جمله وضو. نیایش صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء. صبح هنگام بر آمدن آفتاب، ظهر گاه اوج درخشش و فروزندگی خورشید، عصر (چند ساعت مانده به غروب) زمان میل خورشید به غروب، مغرب زمان فروشدن خورشید عالمتاب در پس دیوارهای مغرب و عشاء (ساعتی مانده به صبح) هنگام پایان گرفتن تاریکی و آغاز طلوعی دیگر. روایت شده نیایشهای سهگانه صبح و ظهر و مغرب در میان قوم آریایی مهاجر، که خورشید و نور را تقدیس میکردند وجود داشت اما زرتشت دوگانه نماز عصر و عشاء را بر آن افزود.[1]روشن است که مضمون و محتوا و جهتگیری دو نوع نماز زرتشتی و اسلامی با هم متفاوت است چرا که اولی در چهارچوب جهان بینی و هستینگری خود در برابر نور (خورشید و یا آتش به مثابه دو کانون پر فروغ نور) نیایش میکند و دومی باز بر وفق جهان بینی و مقاصدالشریعه خود در برابر خداوند یکتا میایستد و به ذات باری غیر متعین در اشکال خاص نماز میبرد و به نیایش میپردازد و از این منظر گست عمیقی بین این دو نوع نماز وجود دارد.[2]استعمال واژه «محراب» در اسلام و نفوذ این اصطلاح به معنای زرتشی و ایرانی آن نیز در قرآن، جای تأمل دارد.[3]
n
در اسلام نماز گرچه به صورت انفرادی (فُرادا) نیز خوانده میشود اما تأکید شده که نمازهای روزانه بهتر است به جماعت خوانده شوند که طبعا محل آن در مسجد خواهد بود. نیز نماز جمعه از نمازهای بسیار مهم است که طبق صریح قرآن (جمعه، ۸-۱۱) واجب شرعی است و باید در ظهر روز جمعه (روز تعطیل مسلمانان) با آداب و مراسم خاص در مسجد مرکزی شهر خوانده شود و به همین دلیل این مساجد را «مسجد جمعه» گویند که اکنون نیز در بلاد اسلامی در هر شهر بزرگی چنین مسجدی وجود دارد که عموما کهن هستند و شماری از آنها به قرون نخستین اسلامی میرسند و در ایران حتی برخی مساجد جمعه بر ویرانه آتشکده ساسانی بنا شدهاند (مانند مسجد جمعه اصفهان). ظاهرا فلسفه محوری تشریع نمازهای جمعه و جماعت، همان تقویت هویت جمعی امت اسلام و تحکیم اخوت دینی مؤمنان است. این رویکرد به فلسفه و مضمون نمازهای جمعی، در روزگار جاهلیت عرب و در میان قبایل قریش نیز مطرح و متداول بوده است. به گزارش ماوردی سنت نماز جمعه از روزگار کعب بن لؤی بن غالب (جد قُصّی بن کِلاب) رایج بوده که بدین ترتیب به سده چهارم و احتمالا پیش از آن باز میگردد. به روایت او کعب قریشیان را جمع کرده و در هر جمعه برای مردم خطبه میخواند (سخنرانی میکرد)، و روز جمعه در جاهلیت «عُروبه» نام داشت و کعب آن را «جمعه» نامید. مراسم خطبه جمعه از عوامل تجمع قریش بود.[4]گویا به همین دلیل آن روز و آن مراسم را جمعه گفتند. قریش مهاجر در حجاز به وحدت و همبستگی و حفظ هویت قبایلی و جمعی خود نیاز داشت و سنت خطبه خوانی جمعه برای تحقق آن ضرورت مییافت و همین انگیزه و فلسفه در تشریع نماز جمعه اسلامی نیز به عیان دیده میشود. نیز قابل تأمل است که قبله برای نماز نیز، که عنصر مهمی در حکم و سنت مذهبی نمازهای اسلامی است، حدود چهارده سال بیتالمقدس یهودی بوده و در سال دوم هجری از آن مرکز به کعبه در مکه تغییر یافت. اذان هم، که باز با نماز ارتباط دارد و در واقع به عنوان اعلام اوقات نماز (به ویژه برای جمعه و جماعت) مورد استفاده است، چند سال بعد از هجرت در مدینه پدید آمد. گویا قرار بود از شیپور و یا ناقوس مسیحیان استفاده شود اما سرانجام طبق روایتی اذان جدید با اوراد و شیوه خاص از طریق خواب تشریع و یا به روایت ابن هشام وحی سنت شد. ماجرای آن در کتاب سیره نبوی با شرح بیشتری آمد.[5]
n
در مجموع باید گفت که نمازهای اسلامی بسیار ساده است و ساده و آسان برگزار و انجام میشوند. با یک لیوان آب هم میتوان وضو ساخت و اگر هم آب نبود میتوان تیمم کرد و در هر کجا و هر شرایط به راحتی و تقریبا بدون تکلف و زحمت زیاد نیایش کرد. نه زمان چندان محدود کننده است و نه مکان چندان دخیل و برای نیایش رفتن به مسجد نیز واجب و حتی الزامی نیست. تمام ارکان و رفتار عبادی (از شکل تا محتوا) به شخص نیایشگر و مؤمن بستگی دارد و تنها اوست که در هر جا خواست یا توانست با خدایش راز میگوید و رابطه برقرار میکند.
n
روزه
n
روزه هم کم و بیش چنین بوده است. روزه (=صوم) اسلامی نیز از عبادات مهم و محترم اسلامی و از شعائر آئینی اسلام است. به ویژه با نمازهای جماعت این ماه و نماز ویژه فطر آن و دیگر آداب مذهبی رمضان که البته اغلب آنها بعدها به تدریج در سنت اسلامی و شیعی ماه رمضان پدیدآمده است. در قرآن بارها از این عبادت اسلامی و برخی از قواعد و آداب آن یاد شده و در باره فلسفه تشریع آن سخن گفته شده و از جمله فلسفه امساک از خوردن و آشامیدن و دیگر مبطلات روزه در ساعات معین را ایجاد یا تقویت و تعمیق پارسایی و تقوا دانسته است (بقره، ۱۸۳).
n
روزه نیز به گواهی تاریخ و نیز به شهادت قرآن (همان آیه ۱۸۳ بقره) سنتی دیرینه در مذاهب پیشین بوده است. ظاهرا در روزگار جاهلی نیز این ماه بسیار محترم و مقدس بوده است. آوردهاند که عبدالمطلب، نیای متشخص پیامبر اسلام و بزرگ قریش در زمان خودش، نخستین کسی بوده است که تمام ماه رمضان را در غار حرا معتکف شد. به گفته درست جوادعلی از این امر آشکار میشود که در آن عصر ماه رمضان ماه مقدسی بوده است.[6]حتی گفته شده که عقیده به شب قدر در رمضان، که منشاء قرآنی دارد و اکنون از باورهای آئینی مسلمانان است، در میان اعراب پیش ازاسلام رواج داشته است.[7]و در اسلام نیز تا سال دوم هجری مسلمانان کاملا به پیروی از یهودیان در عاشورای محرم روزه میگرفتند[8]اما در شعبان همین سال از آن سنت عدول شده و روزه ماه رمضان با آداب ویژه خود تشریع شده است.[9]این رویکرد تازه احتمالا با تغییر قبله و گسست کامل از سنن یهودی بیارتباط نبوده است. اکنون نیز سنت روزه در اشکال مختلف در ادیان مختلف و از جمله یهودی و مسیحی وجود دارد.
n
حج
n
از ارکان مهم اسلام در بخش فروع دین رکن «حج» و سنت و مراسم حج در زمان معین و با آداب معین در مکه است. طبق گزارش تمام منابع تاریخی و روایات اسلامی، این سنت دینی از گذشتههای دور در مکه و در میان قبائل قریش برقرار بوده و در آستانه ظهور اسلام این مراسم دیرین با قدرت و تعصب تمام اجرا میشده است. در اسلام نیز تمام ارکان مراسم آئینی حج تقریبا کامل پذیرفته شده و با تغییراتی شکلی اندکی اصلاح شده و اما به لحاظ محتوایی و مقاصدالشریعه به کلی از آئین شرک و بت پرستی و برخی سنتهای ناپسند (حداقل از منظر بینش و اخلاق اسلامی[10]) گسسته و به توحید خالص پیوسته است. برای تبیین این مدعا به اختصار تاریخچه کعبه و مراسم حج را مرور میکنیم.
n
شهرت دارد که شهر مکه در تداوم میراث هجرت ابراهیم و فرزندش اسماعیل به این ناحیه و این مکان پدید آمده اما از منظر تاریخی محض چنین مدعایی قابل اثبات نیست. اما بیشتر شهرت دارد که بنای کعبه به دست اسماعیل انجام شده که باز از نظر تاریخی چندان روشن نیست. طبق این گزارشها کعبه از همان آغاز خانه خدای یگانه و مرکز توحید بوده اما به تدریج و به ویژه در آستانه ظهور اسلام به بت و بت پرستی آلوده شده و در این مکان مقدس توحیدی انواع بت نهاده شده بود. در واقع به دلیل باور بنیادین اعراب بت پرست به خدای یگانه یک مرکز مذهبی و یک معبد در سراسر عربستان بیشتر وجود نداشت و آن کعبه بود. گرچه میتوان گفت «در حقیقت بتخانه خدایان عربستان بوده است». ظاهرا همین مرکزیت اصیل توحیدی کعبه موجب شده بود تا پیروان دو دین توحیدی یهودی و مسیحی نیز به آن احترام بگذارند. حتی گفته شده که تندیس عیسی و مریم نیز در کعبه نهاده شده بود.[11]
n
در قرآن بارها از دو نام مکه و کعبه استفاده شده است. وجه تسمیه این دو دقیقا روشن نیست. برای مکه معانی مختلف ذکر کردهاند. برخی «مَکّ» را به معنای هلاکت و تنقیص میدانند و از این رو شهر «مَکّه» را بدین نام خوانده شد که آنجا «بلدالحرام» و «حرم» بوده و در آنجا گناهان نابود و آمرزیده میشدند.[12] این شهر نامهای مختلف دارد که در منابع و از جمله قرآن انعکاس یافتهاند. مانند «بَکّه» (آل عمران، ۶۹)، «بلدالحرام»، «اُمّالقُری» (انعام، ۹۲)، «بلدالامین» (تین، ۳)، «بیت العتیق» (حج، ۳۳) و مانند آنها. بَکّ را به معنای ندبه و گریه جمعی نیز دانستهاند و مکه را به دلیل وجود کعبه و گریه جمعی حول آن بکه گفتهاند. عناوین یاد شده دیگر نیز با توجه به معانی و مفاهیم آنها کم و بیش روشن است. ظاهرا شهر مکه را به دلیل وجود کعبه به عنوان خانه مرکزی خداوند «ام القری» خواندهاند.[13]در مورد وجه تسمیه «کعبه» نیز آرا مختلف است. شاید مشهورترین و حداقل موجهترین معنا همان مکعب و چهارگوش بودن بنای مقدس قوام یافته در مکه باشد. به گزارش جوادعلی اعراب هر بنای مربعی را کعبه میگفتند. به گفته ایشان بنای کعبه زمانی مدوّر و گرد بوده و حُمیدبن زُهیر نخستین کسی بوده که آن را مربع ساخت.[14]به روایت دیگر کعبه جای مقدسی به شمار میرفت که بسیار کهن بود. پرستشگاهی بود از سنگهای سیاه که در گوشه آن یک سنگ شهاب یا صاعقه قرار داشت [حجرالاسود]. این سنگ شهابی را خدا میپنداشتند و همه خدایان قبایل عربستان زیر حمایت این خدا بودند.[15]نام دیگر کعبه «بیتالله» یا «خانه خدا» بود. به گفته فرای در عیلامی و بابلی همه پرستشگاهها را «خانه خدا» میگفتند.[16]اما لغت و اصطلاح «بیت» عربی است یا فارسی و یا احیانا وام گرفته از زبانهای دیگر؟ گزارش آلتهایم میگوید که بیت فارسی و ایرانی است. او مینویسد «بیت» همان «ویس» است که به معنای بودباش خاندان شاهی یا خانه شاهی است و بعدها ویس در زمان اکدّیها [اعراب اکدی] به بیت برگردانده شده است. در نبشته پارسی باستان روی جامی نقرهای، که به فرمان خشایارشا در خانه شاه ساخته شده، واژه ویس به کار رفته است.[17]روشن است که مفهوم و معنای «ویس» یا همان «بیت شاهی» با مفهوم «بیتالله»ی عربی و «خانه خدا»ی فارسی منطبق است. هرچند چنین انطباقی لزوما به معنای تبدل و نفوذ لغت ایرانی به واژه عربی پیش از اسلام نیست. اما برخی شواهد نشان میدهد که نامهای مختلف بیگانه از جمله رومی و عبری و فارسی در زبان عربی و از جمله در در ارکان سنت حج راه یافته و هنوز هم مصطلح است. به روایت جوادعلی «منی»، که یکی از مکانهای مهم و یکی از سنتهای اساسی مراسم حج در پیش از اسلام و پس از آن است، نام یکی از بتان اسرائیلی بوده و صحرای منی نیز برگرفته از نام این بت اسرائیلی است.[18]
n
به هرحال سرزمین حرم نزد اعراب جاهلی محترم بود و آن عبارت بود از مکه و پیرامون آن تا حدودی معین که به آن محدوده حرام (بلدالحرام) میگفتند. اما حرمی که کعبه و مسجدالحرام را شامل است، در زمان جاهلیت معلوم نیست که چه وضعیتی داشته و تا چه محدودهای را در بر میگرفته است. جاهلیان محدوده حرام را با تیر مشخص میکردند و دیواری وجود نداشت. در زمان پیامبر اسلام و ابوبکر نیز چنین بود. در زمان عمر مسجد گسترش پیدا کرد و دیوار کوتاهی بر گرد آن کشیده شد. بنابراین عمر نخستین کسی است که دیواری حول مسجدالحرام برآورد. در زمان عثمان باز هم مسجد گستردهتر شد و پس از آن ادامه یافت تا به وضعیت کنونی رسید.[19]
n
شریعت اسلام سنت ابراهیمی حج را به رسمیت شناخت و تقریبا تمام «مناسک»[20]آن را امضا کرد و پذیرفت اما در محتوا و جهت گیریها البته آن را به کلی متحول ساخت. در حج ابراهیمی-اسلامی همه اعمال و اذکار و مناسک محتوا و صبغه توحیدی گرفت. به ویژه سنت کهن قربانی و تلبیه.[21]خانم کارن آرمسترانگ در کتاب «محمد پیامبری برای زمان ما» شرحی مبسوط و مفید از مناسک حج ابراهیمی عصر جاهلی میدهد که به دلیل جذاب بودنش بخشی از آن را در اینجا میآورم:
n
«آئین و مناسک حج همچنین به عربهای زائر، تجربه عمیقی میبخشید. آنها که در پایان چرخه بازار به مکه روی میآوردند، احساس پیروزی و هیجان داشتند…آنها همان گونه که راه شان را از کوچههای باریک حومه شهر طی میکردند، شعارهایی سر میدادند، و حضور خود را در پیشگاه خدایان، که در انتظار ورود آنان بودند، اعلام میکردند [تلبیه در سنت اسلامی]. پس از مسافرت طولانی اطراف شبه جزیره، این تجدید دیدار با سمبلهای مقدس قبیله شان، احساسی بود مانند بازگشت به وطن. وقتی آنها به کعبه میرسیدند، با ۳۶۰ توتم قبلیهای احاطه میشدند و شروع میکردند به انجام مراسم سنتی در مکه و اطراف آن که اساسا تدبیری بود برای بارانهای زمستانی. آنها هفت مرتبه میات تپه و دره صفا و مروه در شرق کعبه، به آهستگی میدویدند. به طرف مزدلفه مقدس، خانه خدای رعد میرفتند، تمام شب را بیدار و به دعا در دشت کنار کوه عرفات، در ۱۶ مایلی بیرون شهر، میگذراندند. در وادی منا، سنگ ریزه به طرف سه ستون افراشته، پرتاب میکردند. و نهایتا در پایان مراسم، با ارزشترین نر خود را به نشانه تمام دارایی شان و نیز خودشان، قربانی میکردند.
n
مشهورترین آئین حج، طواف بود، هفت مرتبه چرخش بر خلاف حرکت عقربههای ساعت. چرخیدن به دور کعبه، سبکی از نمایش چرخه تجارت در اطراف عربستان بود که به فعالیت بازرگانی اعراب، اهمیت روحانی و معنوی میبخشید. طواف، به مردمیترین و محبوبترین آئین پرستش تبدیل شده بود، ساکنان شهر و میهمانان شان بایستی در تمام سال، آن را انجام میدادند. ترکیب بنای حرم، مانند همان طرح مفهومی اولیه است که در معابد و زیارتگاههای سایر شهرها در دوران کهن، دیده شده بود. بنای کعبه با چهار ضلع و نبش خود، چهار سمت اصلی را که سمبلی است از جهان، نشان میدهد. در سمت دیوار شرقی کعبه، سنگ سیاهی قرار گرفته که قطعهای است از نوعی سنگ شهابی و آتش فشان که زمانی به صورت درخشان از آسمان فرو افتاده و نشانه پیوند آسمان و زمین است. زائران، همان گونه که به گرد بنای سنگی و مکعب کعبه میگشتند، مسیر خورشید در اطراف زمین را تعقیب میکردند، و بدین ترتیب خود را در هارمونی و هماهنگی با بنیادیترین نظام و سامانه گیتی قرار میدادند. دایره، عامترین نماد کلیت و تمامیت است و عمل چرخیدن، در حالی که مرتبا به نقطه شروع بر میگردد، حس تناوب نظم و قاعده را در شما بیدار میسازد. با طواف و چرخیدن پی در پی به دور کعبه، زائر میآموزد که سمت و سوی حقیقی و مرکز درونی خود را بیابد. ریتم یکنواخت حرکت و رفتن زائران، ذهن آنان را از افکار حاشیهای رها میسازد و به آنان کمک میکند تا به احساس آرامش درونی ویژهای دست یابند.
n
رفرم در انجام آئینهای مذهبی، مکه را به مرکز عربستان تبدیل نمود. در حالی که سایر زائرین بایستی وطن خود را برای زیارت ترک میکردند و به محلهای دوردست مسافرت میکردند، عربها نیازی نداشتند که شبه جزیره را ترک کنند و این خود تبدیل به قانون شد. همه این عوامل مکه را به مرکزیت اصلی تمرکز جهان عرب تبدیل نمود.»[22]
n
ادامه دارد
n
بخش پیشین
n
اسلام و محیط پیدایش آن؛ گسست و پیوست
nn
پانویسها
n
nn
[1]. مری بویس، زردشتیان، ترجمه بهرام عسگری، ص ۵۷-۵۸
n
در ترجمه فارسی متن بویس از وقت نماز عصر به «از هنگام نیمروز تا بهر نخست پسینگاه» و از زمان نماز عشاء به «در نقطه مقابل نیمروز یعنی از نیمه شب» یاد شده است. بویس در همانجا توضیح میدهد که پنج نماز روزانه، به هر زرتشتی تکلیف و جزو عبادات ضروری برای خداوند و سلاحی برای مقابله با بدی بود. ایشان شرح میدهد که نماز آدابی داشت. از جمله آنها شستن غبار از رخساره و دست و پا بود. یعنی وضو.
n
قابل ذکر این که نمازهای مانوی نیز کم و بیش چنین است. شریعتی (مجموعه آثار ۳۳، ص ۲۴) نیز به درستی به اثرپذیری دین اسلام از مانویت اشاره میکند و از جمله دراین مورد میگوید «نماز اسلام همانند مانوی هاست».
nn
n
[2]. در عین حال این بدان معنا نیست که زرتشتیان نور و یا آتش را خدا و صانع میدانستند و آن نماد را به معنای رایج (و از جمله به معنای اسلامی آن) پرستش میکردند. شاید تعبیر «ستایش» و حتی «نیایش» بهتر از «پرستش» باشد.
nn
n
[3]. گفتهاند که «محراب» عربی معرب «مهراب» فارسی است و این واژه برگرفته از «مهر» (خورشید) و «مهرابه» به معنای پرستشگاه دین مهر است که از دینهای کهن ایرانیان بوده است. در این مورد بنگرید به مقاله «مهرابه یا پرستشگاه دین مهر»، به قلم دکتر محمد مقدم، نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، دوره اول، شماره ۳، شماره ۳، تهران، ۱۳۵۳. نیز بنگرید به مقدمه دکتر سیف الدین نجم آبادی بر کتاب اثر نیبرگ، ص ۵۱. ضمنا آدرس مقاله مقدم برگرفته از همین منبع است.
n
این عنوان چهار بار در قرآن (آل عمران، ۳۷ و ۳۹؛ مریم، ۱۱ و ص، ۲۱) به کار رفته است. محراب در مهمترین جای مسجد یعنی مرکز و قلب عبادتگاه توحیدی اسلامی قرار دارد. این امر تصادفی است یا عامدانه از یک اصطلاح البته با محتوا و غایت دیگر از سوی شارع اسلام (خدا و یا پیامبر) استفاده شده است؟ اگر محراب قرآنی و اسلامی واقعا همان مهراب (مهرابه و یا مهراوه) کهن ایرانی باشد، از نفوذ عمیق فرهنگی و فکری زرتشتی-ایرانی در حجاز خبر میدهد. باید افزود که در قرآن در هر چهار مورد هنگام گزارش اخبار مربوط به برخی مقامات روحانی یهود (زکریا و مریم و داود) از محراب به عنوان پرستشگاه و جایگاه عبادت و نیایش استفاده شده و این عنوان در مورد مسجد مسلمانان به کار نرفته است. آیا این نیز تصادفی است؟ پرسش مهم این است که چرا مسلمانان از این عنوان با همان معنای کهنش برای محلی مشابه استفاده کرده اند؟ البته میتوان احتمال داد که صرفا به دلیل استفاده قرآن از این عنوان در موارد یاد شده بوده باشد. در عین حال جای تأمل دارد.
nn
n
[4]. ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص ۱۶۲. به نقل از: جوادعلی، جلد ۴، ۵۱
nn
n
n
[6]. جوادعلی، جلد ۴، ص ۵۱
nn
n
[7]. گیورگیو، ص ۴۲
nn
n
[8]. بیرونی (آثارالباقیه، ص ۳۲۹، ترجمه فارسی ص ۴۵۱-۴۵۲) ضمن گزارش تبدل روزه یهودی به روزه اسلامی شرح مفیدی درباره «عاشورا» و معنای و مفهوم و تاریخچه آن دارد که خواندنی است. او میگوید این روز در اسلام نیز روز مبارکی بود اما پس از حادثه کربلا و شهادت نواده حضرت رسول و وقوع فاجعه کشتار شماری از زبدگان مسلمان و رفتار زشت امویان این روز شوم دانسته شد.
nn
n
[9]. یعقوبی، تاریخ، ترجمه، جلد ۲، ص ۴۰۱
nn
n
[10]. از جمله میتوان به انجام مراسم طواف بر گرد کعبه به صورت برهنه اشاره کرد که در جاهلیت رسم بود. طربق اخبار موجود در منابع در ان روزگار مردان به برهنگی کامل در روز طواف میکردند و زنان برهنه تمام در شب. دلیل این کار ظاهرا شگفت و از نظر اسلامی زشت و مذموم البته فساد و یا حرکت سکسی نبود بلکه اعراب کاملا به انگیزه دینی و اخلاقی چنین میکردند. اینان میگفتند روانیست در جامههایی که مرتکب گناه شده ایم گرد کعبه طواف کنیم بلکه بهتر است در حالتی که از مادر زاده شده ایم طواف کنیم. البته در روایات اختلافاتی در چند و چون این سنت مشاهده میشود. اسلام این سنت را بر انداخت.
n
بنگرید به: فخر رازی، تفسیر کبیر، جلد ۱۴، ص ۶۰.
n
نیز: طبرسی، مجمع البیان، جلد ۴، ص ۲۳۹.
n
نیز: طوسی، التبیان، جلد ۴، ص ۳۸۲
n
گزارش فوق و منابع آن از ترکاشوند ص ۱۰۲-۱۰۳، نقل شده است. بحث مبسوط و تحقیقی این موضوع را در همانجا (ص ۱۰۲-۱۵۶) ملاحظه کنید.
nn
n
[11]. گوستاولوبون، ص ۱۰۳-۱۰۴خ.
nn
n
[12]. هنینگ از اصطلاح «مَگه» در زبان اوستایی یاد میکند که دقیقا با معنای مکه به عنوان مرکز مذهبی و روحانی منطبق است اما این بدان معناست که مکه عربی و مصطلح همان مگه اوستایی است یا نه، نمیتوان قاطعانه چیزی گفت اما بسیار محتمل است. او مینویسد: مگه [اصطلاحی در زبان اوستایی] جایگاه محصوری است که مناسک مقدس در آنجا برگزار میشود. ولی این در واقع معنی ثانوی این اصطلاح است. اساسا این اصطلاح برای سماع «جادویی» و «گروهی که آوازهای جادویی میخوانند» به کار میرود. در میان مگه گروهی از افراد قبیله که در «جمع مقدس» پذیرفته شده اند، گاه دور هم گرد میآیند و مراسمی را اجرا میکنند که هدف آن رسیدن به حالت جذبه است. سماع و احتمالا رقص مهمترین وسیله رسیدن به این حالت بوده است.
n
هنینگ، والتر برونو، زرتشت سیاستمدار یا جادوگر، ترجمه کامران فانی، تهران، نشر پرواز، چاپ دوم، ۱۳۶۵، ص ۳۹-۴۰
nn
n
[13]. در مورد وجه تسمیه بنگرید به منابع مختلف لغت و تفاسیر قرآن از جمله:
n
فیروزآبادی، قاموس
n
نیز: ابن منظور، لسان العرب
n
nn
n
[14]. جوادعلی، جلد ۴، ص ۷ و ۵۱
nn
n
[15]. ولز، کلیات تاریخ، جلد ۱، ص ۷۴۹
nn
n
[16]. فرای، میراث باستانی ایران، ص ۱۵۱
nn
n
[17]. آلتهایم، تاریخ اقتصادی دولت ساسانی، ترجمه هوشنگ صادقی، ص ۱۸۴
nn
n
[18]. جوادعلی، جلد ۶، ص ۵۶۷
nn
n
[19]. جوادعلی، جلد ۴، ص ۴۶-۴۷
nn
n
[20]. در فقه اعمال حج را «مناسک» میگویند که جمع «نُسک» به معنای پارسایی و پرستش (ظاهرا در زبان اوستایی به معنای دفتر) است. میدانیم که این یک اصطلاح زرتشتی و اوستایی هم هست یعنی به گفته دریایی (شاهنشاهی ساسانی، ص ۷۱) کرتیر روحانی نامدار اوائل ساسانی از این عنوان استفاده کرده و اکنون بخشی از اوستاست، اما آیا بین این دو ارتباطی وجود دارد؟
nn
n
[21]. در تمام مذاهب کهن و در تمام اقوام و طوائف ابتدایی به شکلهای مختلف قربانی وجود داشت. از جمله قربانی انسان بود که افراد معینی را در شرایط معین در پای بتان و خدایان ذبح میکردند. گویا در برخی از قبایل عرب نیز چنین سنتی وجود داشت. «تلبیه» نیز به معنای لبیک گفتن در برابر دعوت خداوند است. این ذکر جمعی در میان اعراب بود و در اسلام هم هست. اما در بت پرستان عرب در ذکر تلبیه افزون بر نام الله از الههها هم نام برده میشد اما اسلام نشنههای بت پرستی را به کلی برانداخت. در مورد هر دو موضوع بنگرید به: نوری، جاهلیت و اسلام، چپ هشتم، ص ۲۷۸ و ۲۸۷
nn
n
[22]. آرمسترانگ، ص ۳۰-۳۲
nn
n
n
n
مطلب را به بالاترین بفرستید: n
n
n
n
n
n
n