پاسخ هایی برای اندیشیدن-26-حرمت شرعی همجنس گرایی

آیا همجنس گرایی از نظر دینی حرام است؟

در پاسخ می توان به اجمال چنین گفت:
مهم است بدانیم که «همجنس گرایی» عنوان و اصطلاح تقریبا جدیدی است و در گذشته از این تمایل و یا رفتار جنسی با دو عنوان «لواط» (رابطه جنسی مرد با مرد) و «مساحقه» (رابطه جنسی زن با زن) یاد می شد. تا آنجا که تاریخ گزارش می کند این نوع رفتار همواره در جوامعی وجود داشته و یا به هرحال در روابط آدمیان گاه رخ می داده اما همواره غیر متعارف شمرده شده و غالبا به شدت تقبیح بوده و زشت شمرده شده و برای آن رفتار و عمل مجازات های سخت در نظر گرفته شده است. در تمام ادیان (به ویژه یهودیت، مسیحیت، دین زرتشت و اسلام) این رفتار به عنوان عمل شیطانی و مذموم دانسته شده و عاملان آن را مستوجب عقوبت غالبا سنگین دانسته اند. درست مانند عمل زنا که در ادیان زشت و بدعملی مهم شمرده است.
دلیل این برخورد این بوده که این نوع رابطه رابطه ای نامتعارف و خلاف فلسفه خلقت و فلسفه اجتماع و مصالح آدمیان و نیز خلاف طبیعت می دانسته اند. در واقع از دو منظر این عمل خلاف می نمود. یکی این که خلاف طبیعت است چرا که رفتار طبیعی رابطه با جنس مخالف است و از آمیزش جنسی از طریق دستگاه تناسلی زنان و از این رو عمل جنسی از «دُبُر» (عقب) زنان نیز زشت و بد بود. دیگر خلاف بود به این دلیل که لواط و مساحقه تولید مثل و توالی نسل آدمی را می گسست. به هرحال این نوع رفتارها زشت و شیطانی می نمود و لذا در چهارچوب اخلاق نیز محکوم بود و درخور هر نوع ملامت و حتی مجازات.
اما در جهان جدید و به ویژه در چند دهه اخیر در غرب و به تبع آن در جوامع پیرامونی همجنس گرایی با هویت و ماهیت و تعریف کاملا متفاوتی مطرح شده و می شود. در گذشته به دلیل غیر طبیعی و در نتیجه انحرافی شمردن این نوع رابطه آن را «گرایی» نمی دانستند بلکه انحرافی و نوعی بیماری که باید درمانش کرد اما اکنون ادعا این است که گرایش سکسی با هم جنس و ایجاد رابطه و عمل جنسی با آن نه تنها غیر طبیعی و انحراف نیست بلکه درست به اندازه دگرجنس گرایی طبیعی و عادی است و در نتیجه باید به همان اندازه اخلاقی و عادی شمرده شود و حتی امکان ازدواج رسمی با جنس موافق فراهم شود. بنابراین در گذشته نیز چنین رفتاری بود اما هر گز چنین فلسفه ای نداشت. در گذشته چنین رابطه ای عمدتا به دو دلیل رخ می داد یکی به دلیل عدم دسترسی به جنس مخالف و دومی به دلیل تنوع طلبی و تفنن و در واقع شهوترانی مفرط و از خارج از حد متعارف اما در اندیشه جدید اساسا دفاع از هم جنس گرایی موضوع و فلسفه آن متفاوت شده است و چنان که می دانیم در این زمینه استدلالهای گسترده و متنوع فلسفی و روانشناختی و اجتماعی ارائه شده و می شود.
اما از منظر دینی به نظر می رسد پاسخ چندان دشوار نباشد. زیرا بر اساس قاعدة «رابطه حکم و موضوع» اول باید دید که آیا موضوع گرایش به جنس موافق یک امر طبیعی و گریزناپذیر و غریزی است (مانند گرایش به جنس مخالف) یا صرفا امری فرهنگی و عادت و زائیدة تاریخ و تحولات زیست محیطی آدمی، اگر طبیعی باشد، یک حکمی دارد و اگر غیر طبیعی باشد طبعا حکم دیگری. تشخیص این امر نیز به بر عهدة علم پزشکی و پزشکان است و از تخصص فقیهان و معلمان اخلاق خارج است.
اما برای من تا کنون روشن نشده که هم جنس گرایی امری طبیعی است و با برخی پزشکان نیز در این باب صحبت کرده ام ولی به جایی نرسیده ام (گرچه غالبا آن را غیرطبیعی می شمارند به ویژه رابطه جنسی از دبر را به لحاظ جسمی و بدنی مضر و مخرب می دانند) و من در مجموع همچنان بر نظر سابق هستم و فکر می کنم این پدیده ای است برآمده از شرایط مادی و فرهنگی غرب سرمایه داری و عمدتا معلول لذت طلبی مفرط زیست مسرفانه و غیر اخلاقی مدرن در جوامع خاص است و متأسفانه دارد به صورت مصنوعی وارد ذهن و زبان جوامع دیگر می شود و تلاش فراوان صورت می گیرد تا آن را طبیعی و علمی بنمایانند.
در هرحال اگر به لحاظ موضوع شناسی قطعی شود که «موضوع» متفاوت است طبعا مشمول حرمت شرعی متعارف نخواهد بود و مجازات نیز نخواهد داشت. مانند هر موضوع دیگر.
این را هم بیفزایم که من (حداقل تا این لحظه) شخصا چنین رابطه ای را انحرافی و غیر طبیعی و حرام شرعی می دانم اما در عین حال معتقدم که حقوق انسانی چنین افرادی باید رعایت شود و به ویژه آنان را مستوجب مجازات (آن هم در حد مرگ) نمی دانم. البته این نظریه برآمده از اندیشه دیگر من در باب تغییرپذیری احکام اجتماعی و قوانین کیفری فقه اسلامی است و ربط خاصی به این موضوع ندارد.

Share:

More Posts

Send Us A Message