برگی از دفتر ایام-ایکاش به جای حجاب حیا و وجدان و راستی اجباری بود

اشاره: در ایمیلی که الان دریافت کردم مطلبی آمده که به راستی دریغم آمد که شما را از خواندن آن محروم کنم. البته مطلب بیش از این بود و همراه با چند عکس تلخ و دردناک که گزنده وجدان آدمی بود ولی من قسمت اول و جملات پایانی آن را برای شما نقل می کنم. nn پسري که پولهاي مچاله شدشو آروم گذاشت جلوي فروشنده و گفت:nnبراي روز پدر يک کمربند مي خوام..nnفروشنده:چه جنسي باشه؟nnnپسر کوچولو:n..n..n..n..n..n..n..n..nفرقي نميکنه فقط دردش کم باشه…nnnnکاش به جای حجابnnحیا اجباری بود nnشرف اجباری بودnnراستی و درستی اجباری بود nn کاش داشتن معرفت و وجدان اجباری بود n

Share:

More Posts

سفری به لاس وگاس

4 روز پنجشنبه به اتفاق آقای علی شاکری و همسرشان سفری رفتیم به لاس وگاس. این لطف را میدون ایشان هستیم. با ماشین ایشان رفتیم

عالم زر یا عالم زور؟!

به یاد می آورم که پس از ورود به قم در سال 1344، زمانی که هنوز چندان با محیط آشنا نشده بودم و استادی و

کورسوی امید؟

خبر بسی خرسند کننده و مسرت بخش بوده است. هرچند این روزها چند تن از زندانیان سیاسی و البته بیشتر خانم ها به هر تقدیر

Send Us A Message