برگی از دفتر ایام-عید است و عذر تقصیر به پیشگاه دوستان!

به یاد ندارم که در عمرم و در هیچ نوروزی و عیدی تا این اندازه بی انگیزه، بی تفاوت و در واقع خسته باشم؛ تا آنجا که عید و نوروز و حتی بهار زیبا و با نشاط و جوان و پر احساس مرا وادار به خوشحالی و خرسندی و حتی تبریک گفتن و تبریک شنیدنی نکند. طبق معمول هر ساله و سنت ملی مداوم سال نو و عید نوروز برای من هم مانند میلیونها ایرانی و فارسی زبانان نواحی دیگر ایام دلنشینی است و حداقل سالی چند روز هم شده همه گرد و غبار از خانة زندگی و خانة دل می زدایند و از سر تصنع هم شده لبخند بر لبان می آورند و لباس نو می پوشند و به دیدار هم می روند و شادی می کنند و تبریک می گویند و تبریک می شوند و احیانا سفر می روند و در هرحال در خانه و خیابان و در کنار خوانواده و دوستان و همسایگان خوش اند و تلاش می کنند که خوش باشند و خوش بگذرانند و چه خوب می کنند. nاین سنت است و بسیار هم خوب است و باید هم باشد و آرزو می کنم این یادگار نیاکان با فرهنگ ما جاودان باشد. چرا که حتی الکی خوش بودن هم خود کاری است و اجتناب ناپذیر و ضروری و در هرحال بتر از افسرده بودن و بی نشاط بودن مطلق است. اما من امسال حتی نمی توانم «الکی خوش» هم باشم. چرا؟ باید توضیح دهم؟ فکر نمی کنم چنین وظیفه و حداقل اجباری داشته باشم اما بدانید اگر هم وظیفه ای داشته باشم باز هم نمی توانم چنین کنم. آخر همه چیز که به عقل و منطق و استدلال نیست، دل هم هست، احساس هم هست، تجربة زیستی آدمی هم هست و در هرحال خیلی چیزهای دیگر هم هست که به بیان درآمدنی نیست و یا اگر هم هست گفتنی نیست. فعلا مرا از توضیح بیشتر معذور بدارید. فقط می گویم: خسته ام و افسرده و شاید هم نا امید از همه چیز! همین دوستان!nتمام ایم مقدمه این بود که اگر امسال در تبریک پیشگام نشدم و یا احیانا به تبریکها و لطف دوستان و یاران پاسخ و یا پاسخ درخور ندادم، حمل بر ادبی و آداب نادانی نکنند و عذرم را قبول کنند. گرچه در حد توان مبادی آداب خواهم بود. امید آن که سال بعد در این ایام همه احساس کنیم که واقعا «نوروز» است و «روز نو». برای همه سالی پر برکت و همراه با موفقیت آرزو می کنم. n

Share:

More Posts

سفری به لاس وگاس

4 روز پنجشنبه به اتفاق آقای علی شاکری و همسرشان سفری رفتیم به لاس وگاس. این لطف را میدون ایشان هستیم. با ماشین ایشان رفتیم

عالم زر یا عالم زور؟!

به یاد می آورم که پس از ورود به قم در سال 1344، زمانی که هنوز چندان با محیط آشنا نشده بودم و استادی و

کورسوی امید؟

خبر بسی خرسند کننده و مسرت بخش بوده است. هرچند این روزها چند تن از زندانیان سیاسی و البته بیشتر خانم ها به هر تقدیر

Send Us A Message