انتخابات مجلس نهم از جهاتی مهم است و از جهاتی نیز اهمیت چندانی ندارد. اما جهات اهمیت آن:n1- این انتخابات در جمهوری اسلامی نخستین بار است که بدون حضور یکی از دو جناح نیرومند و فعال و اثرگذار نظام بر گزار می شود. اگر مجلس اول را، به دلایلی، مستثنی کنیم، از مجلس دوم خط امامی ها و حزب¬اللهی های حاکم به دو گرایش عمده تقسیم شدند. جناح راست و چپ که به تدریج چپ به خط امامی شهرت یافت. در مجلس سوم خط امامی های چپگرا اکثریت پیدا کردند و مجلس چهارم و تا حدودی پنجم اکثریت با راستها و محافظه کاران بود و خط امامی ها در تمام قوا و ارکان دولت و حکومت به حاشیه رانده شدند. مجلس ششم به وسیله جناح محذوف تسخیر شد و در مجلس هفتم و هشتم جناح خط امامی، که پس از دوم خرداد 76 و تشکیل دولت اصلاحات به وسیله یکی از این خط امامی ها یعنی سید محمد خاتمی عنوان «اصلاح طلب» یافته بود، بار دیگر حذف شده و به صورت یک اقلیت کاملا خنثی و بی نقش در عرصه قانونگذاری و مدیریت کشور در آمدند. با این همه در تمام این ادوار جناح خط امامی اصلاح طلب با جناح اقتدارگرای راست، که اخیرا به «اصولگرا» تغییر نام داده اند، رقابت می کردند. اما این اولین بار است که اصلاح طلبان رسما کناره گیری کرده و در واقع جناح چپ به فرمان رهبر راست گرای نظام از مشارکت در رقابت های مرسوم انتخاباتی کنار گذاشته شده اند.n2- این انتخابات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و چالش عظیم و بحران زای آن، که هنوز ادامه دارد، نخستین بار است که برگزار می شود و از این رو هم از سوی حاکمیت اصولگرا مهم است که آن را بدون حضور رقیب بدون چالش جدی امنیتی و به سلامت و با موفقیت برگزار کند و هم برای برای جریان معترض و اصطلاح طلب (که حالا «جنبش سبز» نام گرفته و عملا تبدیل به اپوزیسیون شده است) اهمیت دارد که بتواند از این کناره گیری معترضانه و از حمایت مردمی خود به سود خود در آینده بهر داری کند.n3- این انتخابات از جهت دیگر هم اهمیت بسیار دارد و آن این که پس از حذف جناح اصطلاح طلب، جناح دیگری از جناح اصولگرا سر بر آورده و دست به انشعاب زده است که در صورت تدوام می تواند برای اصولگرایان و به ویژه رهبری نظام مشکلات جدی ایجاد کند و آن «جریان انحرافی» است با رهبری مستقیم مرد قدرتمند دولت و رهبری غیر مستقیم رئیس دولت یعنی آقایان اسفندیار رحیم مشایی و محمود احمدی نژاد. اگر اصطلاح طلبان رسما و عملا اقتدار حداقل قانونی رهبر را پذیرفته و به آن ملتزم بودند و هنوز هم رسما از آن عدول نکرده اند، این جناح انحرافی عملا و گاه رسما به هیچ ضابطه و قاعده ای پایبند نیست و جز تسخیر تمام قدرت و احتمالا حذف رهبری به چیزی راضی نخواهند بود. ظاهرا این جریان با استفاده از امکانات مادی و معنوی فراوانی که در اختیار دارد، برای تسخیر اکثر کرسی های مجلس تلاش می کند و اگر چنین شود چالش بزرگی برای رهبری و جناح ولایی خواهد بود و برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم مشکلات جدی پدید خواهد آمد. به ویژه که به نظر می رسد آقای خامنه ای مصمم است که حداکثر پس از پایان کار دولت دهم جناح انحرافی را مانند اصلاح طلبان به کلی از ساختار قدرت حذف کند. nبا توجه به این نکات، می توان گفت انتخابات مجلس نهم برای تمام جناح های وفادار به نظام و قانون اساسی و بیش از همه برای تداوم اقتدار رهبری اهمیت دارد و برای مردم و گروههای مختلف و متنوع معترض و اپوزیسیون نیز می تواند مهم باشد و احتمالا تا حدودی سیر تحولات درونی نظام را به سود و یا به زیان جنبش اعتراضی معین کند. مخصوصا اگر بین جناح دولت و جناح رهبری و شورای نگهبان در امر انتخابات اختلاف افتد و این بار این به وسیلة دو گروه اصولگرا موضوع تقلب و مهندسی صندوق آرا جدی شود، در تعادل قوا و سیر تحولات جنبش اعتراضی اثر خواهد نهاد. همین طور اگر فراخوان عدم شرکت در رأی گیری مؤثر واقع شود و نرخ مشارکت حداقل به زیر چهل درصد سقوط کند، که بسیار محتمل است، در توازن قوا و تصمیم گیریهای پشت صحنه جناح حاکم بی تأثیر نخواهد بود.nاما از جهات دیگر انتخابات مجلس نهم چندان اهمیت نخواهد داشت. یکی از این جهات این است که هر کدام از این دو جناح و یا هر یک از چند گروه فعال مجلس نهم را تسخیر کند، در عمل روند مدیریت کشور و به ویژه از نظر استیفای حقوق ملت و اعمال قانون و تحقق مطالبات مردمی جنبش سبز به سوی صلاح و اصلاح نخواهد رفت. زیرا در ساختار حقوقی و حقیقی نظام ولایت فقیه و به ویژه در زعامت آقای خامنه ای نهادهای جمهوریت تماما کارگزار مقام عظمای ولایتند و این مقام هم تمام نهادها و قوا را عملا بی خاصیت و تهی از محتوا می خواهد. اگر روند تحولات در مسیر طبیعی و معمول و ولایت ساخته سنتی پیش برود، قطعا این مجلس ضعیف ترین و بی اثرترین مجلس خواهد بود.nدر عین حال همه چیز به شرایط و سیر تحولات پس از انتخابات و دو سال آینده بستگی دارد. ممکن است عواملی چون تهاجم خارجی تمام معادلات را به هم بریزد و کشور را دچار مشکلات بسیار و حتی خطرناک کند. اما جدای آن، اگر اختلافات دو جناح اصولگرا گسترده تر شود (بسیار محتمل است)، ممکن است همین مجلس اجازه پیدا کند تا حدودی به نقش نظارتی خود باز گردد. نیز اگر، به هر دلیل (از جمله آزاد شدن رهبران جنبش و زندانیان سیاسی از اسارت)، از اقتدار و ولایت مطلقه رهبر فعلی کاسته شود، به هرحال مجلس به عنوان یک نهاد قانونی و بر آمده از آرای مردم می تواند در جایگاه طبیعی خود قرار گیرد و نقش آفرین شود. اما همه اینها حدس و گمان است و متکی بر «اما» و «اگر» و «ای عزیزم در اگر نتوان نشست».nحسن یوسفی اشکوری nnn
گفتگویی که گویی دو طرف حرف هم را نمی شنوند!
داستان تحمیل حجاب اجباری در جمهوری اسلامی دیرینه سال است و به ماه های اول عمر جمهوری اسلامی باز می گردد. نخستین کسی که این