امروز تظاهرات خشمگینانه و خونین در افغانستان در اعتراض به قران سوزی نظامیان امریکائی، به ششمین روز خود رسید و تاکنون دهها نفر در این شورش های معترضانه به قتل رسیده اند.
براستی این برآشفتگی عظیم که بر احساسات دین باورانه شورشگران متکی است، و بنظر می رسد که با مهارت فراوان توسط طالبان تغذیه و هدایت می شود، تا کجا می تواند پیش رود؟
چگونه است که تاکید مسئولان بر بی اطلاعی مسببان حادثه از وجود قرآن در میان کاغذ های سوخته شده بر داوری شورشیان بی اثر است؟
به چه دلیل عذر خواهی های مکرر مسئولان ناتو، وزیر دفاع و رئیس جمهوری آمریکا ، همراه با تعهد محاکمه مسببین این حادثه هیچ تاثیری بر آتش خشم شورشیان نمی گذارد و هر روز خون های بیشتری این کینه را آبیاری میکند؟
تاسف بارتر این که این رفتار های کینه توزانه برای افکار عمومی جهان غیر قابل فهم مینماید و مسلمانان را پرخاشجو، کینه ورز و نابردبار جلوه میدهد، هر چند که تظاهر کنندگان را نمی توان نماینده بخش عظیمی از جامعه دانست.
موضوع” توهین به مقدسات اسلامی” و بدنبال آن به نمایش گذاشتن رنجش و خشم مسلمانان البته نکته تازه ای نیست و در دهه های اخیر بارها به حوادث پر سر و صدا و گاه خونینی تبدیل شده است. بی شک فرمان آیت الله خمینی برای قتل سلمان رشدی بیشترین بازتاب را در سراسر جهان داشت و بعد ها انتشار کاریکاتور های پیامبر اسلام نیز به فهرست این حوادث خونین اضافه شد.
در واکنش به این حوادث ، گروهی از غیر مسلمانان نیز ، خشونت ها و انتقام جوئی های گروههای اسلامی و نیز حکومت های اسلامی، از جمله جمهوری اسلامی ایران را دلیلی بر خشونت ماهوی و نابردباری افراطی اسلام قلمداد کرده و این دین را مظهر خشونت و نابرابری معرفی میکنند.
هفته گذشته یکی از نشریات اپوزیسیون ایران متن یکی از سخنرانی های عبدالکریم سروش را منتشر کرد که در آن وی دشمنی با اسلام و مبارزه با اندیشه دینی را مورد نقد قرار داده و هموطنانی را که بقول او “تمام کوشش های خود را صرف مبارزه با اسلام می کنند” شماتت کرده است.
سروش البته اعتراف می کند که “وجود حکومتی با خوی استبدادی که به مردم به جای خدمت خیانت روا داشته است” سبب موضع گیری هائی در قبال ان شده است. با این حال او اعتقاد دارد که ” به اندازه ای که در این چند سال _در بیرون از ایران_ حملات توهین آمیز به اسلام شده است، در طول تاریخ به هیچ دینی اینگونه حمله و توهین نشده است”
در یک میز گرد رادیوئی با شرکت آقایان حسن یوسفی اشکوری اسلام پژوه مقیم آلمان، علی محقق نسب روحانی افغانی مقیم فرانسه و تورج اتابکی استاد دانشگاه در هلند، درباره پدیده اهانت به اسلام ، چارچوب های تشخیص آن و چگونگی مقابله با آن گفتگوی مفصلی داشته ایم که شما را به شنیدن آن دعوت می کنیم.
در این گفتگو ها، علی محقق نسب روحانی افغانی مقیم فرانسه درباره تظاهرات این روزها در افغانستان، معتقد است که این کار توسط گروه معدودی انجام میشود و نیز در پشت آن “یک نوع سوء نیت مغرضانه سیاسی ” وجود دارد.
علی محقق نسب در مورد رواج اتهام “توهین به مقدسات” در محافل مذهبی می گوید که متاسفانه مسائل دینی دیوارشان چنان نازک شده است که اگر کسی بگوید پشت چشم دین یا حدیث و یا سنت ابروست، بلافاصله عده ای احساساتشان غلیان پیدا می کند و دست به معرکه سازی می زنند. بعقیده او حوادثی که در افغانستان می گذرد از همین نوع است. او توضیح می دهد که در حادثه قبلی نیز کسی می خواست در آمریکا قرآن را آتش بزند و بعد در افغانستان رفتند عده ای از کارمندان بیگناه سازمان ملل را در مزار شریف کشتند. او اضافه می کند که الان هم در مورد این حادثه قرآن که گفته شده است مسببان آن نفهمیده اند که قرآن است و آنها را بیرون ریخته اند، باز هم عده ای معرکه سازی درست کرده اند.
تورج اتابکی استاد دانشگاه در هلند، در این گفتگو ضمن توضیح چگونگی سر برآوردن دو مفهوم ” روا داری ” و نیز “خرد نقادانه” در چارچوب زایش تجدد در غرب، در عین حال تاکید دارد که بردباری دینی تنها به دوران تجدد در غرب محدود نمی شود و در تاریخ جهان ، هم در غرب و هم در شرق ، دوران های هر چند کوتاه ، از رواد داری مذهبی وجود داشته است.
تورج اتابکی معتقد است که متاسفانه بسیاری از ادیان الهی حقوق ویژه ای را برای خود طلب می کنند. بنظر او این تنها محدود به اسلام هم نیست . چرا که در مسیحیت و یهودیت هم این را می توانیم ببینیم. بعقیده اتابکی طرفداران این ادیان گمان می کنند که دین باوری فضیلتی است که دگرباوران از آن محرومند.
آنها پا را از این هم فراتر گذاشته و دیگران را مستوجب عقوبتی جانفرسا می پندارند.
علاوه بر این ، به عقیده تورج اتابکی، در تاریخ شرق ، نوعی تبعیض مثبت به نفع دین باوران وجود دارد، که ناباوران از آن بی بهره هستند. او می گوید نمونه های بیشماری می توان ، حتی در تجربه امروزه کشور های شرق یا غرب نشان داد که مصداق این ادعا هستند.
بعقیده تورج اتابکی مشکل اساسی این است که باید دین باوران بپذیرند که همین تبعیض مثبت که از آن بهره میگیرند باید برای صاحبان نحله های فکری دیگر نیز قابل استفاده گردد.
حسن یوسفی اشکوری اسلام پژوه تبعیدی مقیم آلمان در این گفتگو اظهار می دارد که اساساً مفهوم توهین یک مقوله حقوقی نیست که بتوان برایش مجازات تعیین کرد و تنها بعد اخلاقی دارد و اخلاق هم مفهومی نسبی است که در زمان و مکان تغییر می کند.. بعقیده این روحانی خلع لباس شده ، موضوع توهین به مقدسات و تکفیر و مجازات تعیین کردن برای آنها ، تحت عنوان “ربه”و یا “تکفیر” و یا “ارتداد” همه این مقوله ها بعد از دوران پیامبر شروع شده و در طول تاریخ از این حربه بعنوان عامل سرکوب استفاده شده است. بعقیده آقای اشکوری در طول تاریخ استفاده از حربه تکفیر و توهین بعنوان یک چماق یا حربه سیاسی برای کوبیدن رقبای سیاسی بوده است. او تاکید می کند که این واقعیت تا هم اکنون هم ادامه دارد و الان هم در کشور های اسلامی، در افغانستان، در پاکستان و در ایران و در جاهای دیگر از عواطف مذهبی مردم سوء استفاده می شود تا مخالفان را سرکوب کنند.
حسن یوسفی اشکوری بقصد تاکید بر ضرورت نقد دین می افزاید اگر قرار شود که یک دین و عقیده ای نقد منتقدان و مخالفانش را بر نتابد، پس باید گفت که در حقانیت خود شک دارد.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید:
[Audio:2012-02-26.mp3]