سیما و سیره محمد در قرآن ۱۹ –بخش چهارم-فصل دوم: ارتباط متقابل مؤمنان با همديگر

 

همان­ گونه كه بين پيامبر و مؤمنان ارتباط ايماني متقابل وجود دارد بين مؤمنان نيزدر بستر جامعه ايماني (امت) روابط ايماني و ديني متقابل وجود دارد. در قرآن به مناسبت‌‌هاي مختلف به اين روابط اشاره شده است كه به مواردي از آنها اشاره مي‌شود:

1- دوستي در ميان مؤمنان : « وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ »[1] (توبه/71)

2- رحمت بر مؤمنان و شدت بركافران : « مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ … »[2] (فتح/29)

3- برادري ايماني  : « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ … »[3] (حجرات /10)

4- گذشت كريمانه در برابر بديها.

« … وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا »[4] (فرقان /72). نيز آيه 63 همان سوره مي‌فرمايد: « وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ».[5]

در آيه (199/ اعراف) نيز خطاب به پيامبر آمده است : « خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ »[6] در آيات 54 و55 سوره قصص نيز آمده است كه مؤمنان بدي را با خوبي پاسخ مي‌دهند و از جاهلان در مي‌گذرند.

5- نهي از دوستي غير خدا و رسول و مؤمنان.

« يا يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاء… »[7] (ممتحنه /1 ). نيز آيه 143 سوره نساء. البته با توجه به مجموعه شرايط و فضاي سياسي و اجتماعي زمان نزول اين آيات روشن است كه نهي از ولايت دشمنان خدا و رسول و مؤمنان، نهي از دوستي‌ها همان كافران حربي است.

آيه 13 سوره ممتحنه مؤيد اين نظراست: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ »[8]

6-  توصيه به انفاق.

درآيات متعدد قرآن به مؤمنان سفارش شده است كه «انفاق» كنند يعني بخشي از مال خود را به نيازمندان ببخشيد. به عنوان نمونه درآيه دوم سوره بقره در اوصاف مؤمنان آمده است: « … وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ». از« ايثار» نيزياد شده است. آيه 9 سوره حشر: « وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ  »[9] انفاق را بخشي از دارايي دانسته‌اند و ايثار را از نياز خود گذشتن و به نيازمند دادن تفسيركرده‌اند. به هرحال در روابط ايماني مسأله انفاق و كمك مالي به محتاجان يك اصل مؤكد ايماني و اسلامي است. البته انگيزه وجوهر اين كمك قطع وابستگي به مال و ثروت و در واقع فاصله گرفتن از دنيا پرستي و زرپرستي است و لذا فعل اخلاقي است اما يكي از آثار اجتماعي آن رفع مشكلات مالي مؤمنان نيز هست. زكات در قرآن نيز دراين ارتباط قابل تفسير است.

7- نهي از گفتار بدون عمل.

سوره صف آيه 2: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ »[10]

8- توصيه به امر به معروف و نهي­از منكر يا خير خواهي براي امت.

در قرآن از اوصاف مؤمنان آمر به معروف و ناهي از منكر بودن است. آيات فراوان است اما  مهمترين و معروفترين آنها آيات 104 و 110 سوره آل عمران است. « وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ »[11]  «كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ … »[12]  

اين كه درچهارچوب ايمان وعقيده قرآني و فرهنگ اسلامي، « معروف» و « منكر» به چه معنا هستند و به ويژه مصاديق آن دو كدامند، محتاج تحقيق و تأمل فراوان است،[13] اما اجمالاً مي‌توان گفت كه معروف با توجه به كاربرد آن در قرآن به معناي هر فكر و يا عمل خوب و شايسته‌اي كه مورد تأييد ايمان ديني باشد و عرف زمانه

نيز آن را مثبت و مفيد و درست بشناسد و طبعاً منكر عكس آن است. بنابراین خوبي‌‌ها و بديها درعين ارتباط با كليت ايمان اسلامي و عقايد مسلم جامعه دينداران مفهوماً و مصداقاً متحول است به ويژه در مصاديق همواره پديده‌هايي تازه‌‌اي به قلمرو معروف و منكر افزوده مي‌شود. مثلاً درشرايط كنوني جهان دفاع از آزادي، حفظ هويت‌ملي، حمايت از دمكراسي به مثابه مدل حكومتي مفيدتر، حفظ محيط زيست و… از مصاديق روشن معروف‌اند و بدين ترتيب نقيض آنها از منكرات شمرده مي‌شوند. با توجه به مضمون و فلسفه  و غايت و آثار امربه معروف و نهي از منكر مي‌توان از آن تحت عنوان «اصل خيرخواهي براي امت» نيز ياد كرد.

9- نهي ازارتكاب گناه.

دراسلام، مانند ديگر دين‌ها، يك سلسله امور و اعمال « گناه » و « معصیت » شمرده شده است و مسلمانان حداقل تا زماني كه آن امور از احكام اوليه اسلام شمرده مي‌شوند و موضوعيت دارند و مصالح و مفاسد‌‌شان معتبر است، بايد ازارتكاب آنها خود‌داري كنند. زنا، ربا، سرقت، شرب مسكرات، غيبت، دروغ، تهمت و بهتان، قتل نفس، خيانت درامانت و … ازاين شمارند. به عنوان نمونه مي‌توان به آيه 12 سوره ممتحنه استناد كرد: « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَن لَّا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ »[14].

گفته شده است كه منظور از قتل اولاد زنده به گوركردن دختران است. گفته‌‌اند كه مراد از بهتان الحاق فرزند است به شوهردرحالي كه از او نباشد خواه از زنا و يا گرفتن فرزند ديگري و نسبت دادن آن به شوهر باشد. نيز ادعا شده است كه مراد از پيش دست‌‌ها شكم است كه كنايه از بارداري است و مراد از پاها دهانه رحم است كه فرزند هنگام زادن درميان پاها به زمين مي‌افتد.                       

اين آيه گرچه درمورد زنان است و هنگام فتح مكه نازل شده است اما تعهدي عام است و شامل همگان و از جمله مردان نيز مي‌شود. به هرحال جامعه اسلامي يك جامعه انساني و اخلاقي است و روابط ايماني آن بايد معطوف به غايات اخلاقي و آرمانهاي متعالي انساني باشد. بخشي از اين اخلاقيات و امور معنوي و انساني درقرآن و سيره نبوي هست و بخش‌‌هاي ديگر از آن درطول تاريخ و به تجربه بدست مي‌آيد و بايد آنها را نيز از اخلاقيات ديني به شمارآورد. گرچه اصول و آرماني اخلاقي درطول زمان چندان تغيير نمي‌كنند.

[4] . و چون براو لغوي بگذرند كريمانه بگذرند.

[5] . و بندگان خداي رحمان كساني‌اند كه روي زمين فروتنانه راه مي‌روند، و چون نادانان ايشان را مخاطب سازند، صميمانه پاسخ دهند.

[6] . عفو پيشه كن و به نيكي فرمان ده واز نادانان روي بگردان.

[7] . اي مومنان دشمن من و دشمن خودتان را به دوستي مگیريد.

 

[8] . اي ایمان آوردگان! مردمي را كه خدا برآنان خشم گرفته است هرگز به دوستي برنگيريد.

[9] . و[آنان را] ولو خود نيازمندي داشته باشند، بر خود برمي‌گزينند، و كساني كه از آزمندي نفس خويش درامان مانند، آنانند كه رستگارانند.

[10] . اي مومنان چرا چيزي مي‌گوييد كه انجام نمي‌دهيد.

[11] . و بايد ازميان شما گروهي باشند، دعوتگر به خير كه به نيكي فرمان دهند و از ناشايستي باز دارند و اينان رستگارانند.

[12] . شما بهترين امتي هستيد كه براي مردمان پديد آمده‌ايد، كه به نيكي فرمان مي‌دهيد و از ناشايستي باز مي‌داريد و به خداوند ايمان داريد.

[13] . در مورد فريضه امربه معروف و نهي­از منكر كتابهاي فراواني نوشته شده است اما مطالعه دو كتاب بسيار مفيد است، يكي كتاب مرحوم سيد مرتضي شبستري درباره امر به معروف و نهي ازمنكر و دوم، كه بسيار مهم است، كتاب مايكل كوك كه با عنوان « شايست و ناشايست درانديشه اسلامي » به وسيله آقاي محمد حسين ساكت ترجمه شده است.

[14] . اي پيامبر چون زنان مومن به نزد توآيند كه با تو بيعت كنند كه براي خداوند شريكي نياورند و دزدي نكننند و زنا نكنند و فرزندانشان را نكشند و فرزندي را از راه بهتان به دست نياورند كه نسبت آن را به دست و پاي خويش دهند، و دركارخيري از تو نافرماني نكنند، پس با آنان بيعت كن و برايشان از خداوند آمروزش بخواه، چرا كه خداوند آمرزگار مهربان است

Share:

More Posts

Send Us A Message