بی گمان امام علی بن ابی طالب (ع) از شخصیت های مهم تاریخ ادیان و بویژه تاریخ اسلام است. در هر برهه تاریخی در یک کشور یا سرزمین یا دین و مکتب، شخصیت هایی پدید می آیند که از جهاتی در تأسیس یا تحولات بعدی آن اثرگذارند و از این رو مهم اند و در تاریخ نیز نامی ماندگار پیدا می کنند. در ادیان به طور طبیعی بنیانگذار است که چهره شاخص و منحصر به فرد است و از این رو هر دینی به نام مؤسس آن خوانده می شود و به هرحال با نام او شناخته می شود. پس از او رجال و مردان و گاه زنانی هستند که پیرامون مؤسس و در کنار او منشاء حوادث و تحولات می شوند و از این معبر نامی ماندگار در سرشت و سرنوشت تاریخی دین می بابند. تاریخ اسلام نیز چنین است. بی گمان محمد (ص) به عنوان بنیادگذار نقش اول را در دین اسلام و داستان تاریخ آن دارد و پس از او شماری از مردان و زنان هستند که چون اقماری دور خورشید در این منظومه چشم نوازند و ناظران دور و نزدیک آنها را می بینند و از آنان سخن می گویند.
یاران پیامبر اسلام را اصطلاحا « صحابه » یا « اصحاب » گویند که شمارشان کم نیست و حتی تعداد آنها را تا دوازده هزار نفر گفته اند. اما در این میان شاید بیست تا سی نفرند که از شخصیت های مهم و محوری و نقس آفرین به شمار می آیند و نقش آنان در دوران پس از درگذشت پیامبر برجسته تر شده و منشاء تحولات بسیار مهمی هستند. به یک معنا می توان گفت شاکله اساسی هویت تاریخی دین اسلام در همان قرن نخست شکل گرفته و این کار عمدتا به دست صحابه انجام شده است. از این رو می توان قرن اول تاریخ اسلام را « قرن صحابه » نامید. علی فرزند ابو طالب عمو زاده محمد و داماد او، یکی از همان اصحاب درجه اول و نقش آفرین و تحول ساز است که از ده سالگی در کنار محمد هم در تأسیس دین و پیروزهای اولیه آن به صورت کم سابقه ای نقش آفرین است و هم در تحولات سیاسی و اجتماعی پس از پیامبر نقش اثرگذار و تقریبا بی مانندی دارد. این نقش چندان مهم و برجسته است که می توان ادعا کرد پس از پیامبر هیچ شخصیتی در میان اصحاب و رجال صدر اسلام به اندازه علی در تکون دین اسلام به مثابة یک دین نهادینه شده و دارای ابعاد فکری و سیاسی و اخلاقی و اجتماعی سهم و نقش نداشته و ندارد. اگر سرچشمه های جریانهای مختلف و حتی متضاد فکری و سیاسی و عرفانی و اخلاقی و اجتماعی درونی تاریخ اسلام را، که در فاصله صدر اسلام تا قرون میانه شکل گرفتند، بکاویم، به روشنی و به گونه های مختلف جویبارهای نخستین آنها در شخصیت و اندیشه و منش علی قابل تشخیص و ردیابی است و حداقل بنیادگذاران و مبلغان اولیه آنها خود را الهام گرفته از علی و منش و آموزه های او می دانستند. این البته ربطی به دعواهای شیعه و سنی و جدالهای فرقه ای مرسوم و گاه کودکانه رایج ندارد. نحله های سیاسی و به اصطلاح کنونی جنبشهای انقلابی مستقیم و غیر مستقیم از ایمان و پایداری او در ستم ستیزی و عدالت خواهی علی می آموختند، ایمان گرایان اخلاقی از منش و زندگی ایمانی و مخلصانه و شدیدا اخلاقی و پارسایانه علی الهام می گرفتند، عارفان و صوفیان مدعی بودند علی نخستین صوفی است و او زاهد ترین است و بی گمان « امام العارفین » است و اصلا او سرسلسله اقطاب و مشایخ شمرده می شود، متکلمان صاحب اندیشه سخنان عمیق او را در باب مباحث پیچیده کلامی مبنای بسیاری از نظریه پردازی ها قرار می دادند، فقیهان و متخصصان احکام الله و راویان حدیث و سنت نبوی از روایات منقول از علی به عنوان یکی از موثق ترین صحابه و راوی سود می جستند و می جویند، ادیبان و ادب شناسان در مباحث خاص ادبی از سخنان بلیغ و فصیح و ادبیانه و فاخر علی استفاده می کردند و می کنند، حتی فیلسوفان نیز به آموزه های علی بی اعتنا نبودند ( بویژه در نحله های شیعی متأخر از صفویه به بعد ). در تاریخ اسلام و در میان انبوه اصحاب حلقه زده پیرامون پیامبر، که شماری از آنها واقعا بزرگ و معتبر بوده و هستند و نقش مهمی در تحولات تاریخ صدر اسلام دارند، از نظر جامعیت و برجستگی در عرصه های مختلف فکری و اجتماعی و بویژه نقش آفرینی های گوناگون در تاریخ اسلام حتی با علی قابل مقایسه هم نیستند. تمام آنچه گفتم البته کاملا از دیدگاه یک مورخ بود نه متکلم و یا شیعه و حتی به عنوان یک مسلمان.
اگر کاملا از دیدگاه یک مورخ و از افقی باز و در عین حال مستند و پژوهشگرانه به زندگی و شخصیت و ابعاد وجودی و تاریخی این صحابی نامدار و بی بدیل محمد نگاه کنیم و به دور از عقاید مذهبی و فرقه ای جاهلانه و جزم اندیشانه، که عمدتا برساختة ادوار بعد است، به داوری کلان تر بنشینیم، به روشنی به این نتیجه می رسیم که ابعاد شخصیت و قدرت شگفت اثرگذاری علی به مراتب فراتر از بستگی او به این گروه و آن فرقه است. برای تبیین آن گزارشی که از بستگی فکری – تاریخی نحله های مختلف مهم حوزه فرهنگ و اندیشه و سیاست اسلامی ارائه دادم، کفایت می کند. یکی از نمونه های پژوهشی و علمی برای اثبات این مدعا این است که نام « علی » در تمام تاریخ اسلام بیشترین بسامد را دارد و در اقع این نام بیشتر ار هر نامی مورد استفاده قرار گرفته و پدر و مادرهای مسلمان بیش از هر نامی معتبر در تاریخ اسلام و در فرهنگ و سنت تاریخی جهان اسلام از نام علی بهره برده اند. طبق تحقیقی که جناب دکتر شفیعی کدکنی انجام داده اند، این نام گذاری فقط در میان شیعیان نبوده و یا به یک منطقه جغرافیایی اختصاص نداشته است. در شرق و غرب جهان اسلام و در میان پیروان مذاهب گوناگون و نحله های کلامی و سیاسی متنوع نام علی بیشترین مصرف را داشه است. چگونه می توان آن را توضیح داد؟ به نظر می رسد این واقعیت معنای جز این ندارد که امام علی بن ابی طالب، از دایره تنگ فرقه گرایی ها و جدالهای حقیر جاهلانه بسی فراتر است و شخصیت . منش و آموزه های او چندان برجسته و بی همتا است که مرزها را در نوردیده و در افقی باز و ورای دعواهای مرسوم نشسته است. این نگاه مستند به پژوهش، نگاه یک مورخ است که از ورای تعصبات به داده های تاریخی می نگرد و داوری می کند این سخن بدان معنا است که علی امام همه مسلمانان و مؤمنان و الگوی جامع و تام انسانیت و اسلامیت برای همة دین ورزان به شمار است. درست به همین دلیل است که بسیاری از پژوهشگران غیر مسلمان، غربی و غیر غربی، نیز زمانی که به تحقیق جامع تاریخ صدر اسلام اهتمام کرده و نتایج تحقیق شان را انتشار داده اند، کم و بیش به این نتیجه رسیده اند. این البته از خصوصیات شخصیت های برجسته و متعالی است که به زودی از دایره محدود دینی و فرقه ای و منطقه ای خارج می شوند و شماری دیگر از انسانها را در عرصه های ویژه تحت تأثیر قرار می دهند.
با این همه فکر می کنم از منظر صرف تاریخی سه ویژگی اساسی در امام علی موجب شده است که او بیشترین تأثیر را در ذهن و زبان و اندیشه و تربیت انبوه مسلمانان در طول تاریخ اسلام بر جای نهد:
1 – ادب و سخنوری
گویند « تا مرد سخن نگفته باشد / عیب و هنرش نهفته باشد ». عرب جاهلی در هنر سخن و سخنوری و خطابه و شعر بسیار پیشرفته و ممتاز بود. ادب جاهلی و شاعران نامدار آن دوران هنوز هم از سرآمدانند. بویژه « شاعر » به معنای دقیق و جامعه کلمه در آن زمان، معنایی به مراتب فراتر از این عنوان در دیگر جوامع حتی تا کنون داشته است. شاعر روح و شعور قبیله بود و سخنگوی تمام افراد قبیله و پاسدار هویت قبیله. پس از اسلام نیز این اندیشه تداوم یافت و ادب و شعر و شاعری البته با سمت و سوی مناسب دین و فرهنگ جدید گسترش پیدا کرد. عرب سخن شناس بود و پاسدار حریم و حرمت ادب و هنر سخنوری. در آن نظام فکری و زمینه های دهنی و اجتماعی و سیاسی این شاعر و ادیب و ارباب سخن و سخنوران بودند که در جامعه اثر می گذاشتند.
امروز مستندات تاریخی نشان می دهد که امام علی از برجستگان سخن و ادب و استاد بی بدیل سخنوری در زمان خود و تا روزگاران بعدی بود و سخنان و کلمات بر جای مانده از او ( بویژه در نهج البلاغه و دیوان اشعار ) به خوبی از این مدعا پرده بر می دارد. خطب و نامه ها و سخنان کوتاهی که تحت عنوان کلمات قصار نامیده می شوند ( هرچند که غالب این کلمات قصار گزیده ای از سخنان بلندتر وی بوده اند )، واقعا سرشار از حکمت و آگاهی و در اوج فصاحت و بلاغت و نکته سنجی و باریک بینی های شگفت انگیز و شوق آور است. واقعا در میان اصحاب گوناگون و با فضیلت پیامبر و در میان انبوه رجال و شخصیت های نام آشنای صدر اسلام، علی از این نظر بی بدیل و یگانه است. همین ویژگی یکی از عوامل مهم نقش آفرینی و اثرگذاری او در افکار و اذهان و تربیت و اخلاق مسلمانان و حتی ادب شناسان غیر مسلمان بوده و هست. نعمت سخن و سخنوری و بهره مندی از این خصلت ممتاز یکی از عوامل مهم و تعیین کنندة تأثیر گذاری افراد و شخصیت های اجتماعی و دینی و سیاسی است و علی از این نعمت به غایت برخوردار بود.
2 – حکمت
علی در بر خورداری از نعمت حکمت نیز ممتاز و بی نظیر بود. منظور از حکمت در این مقام همان معنای قرآنی و اسلامی آن است. « حکمت » به معنای « دانایی » است. دانایی نه علم و دانش به معنای متعارف است و نه فلسفه ( هرچند که به دلایلی در تاریخ اسلام فلسفه یونانی را معادل حکت دانستند ) و نه هنر و نه هیچ نوع فن و تخصص دیگر. شاید بتوان حکمت را آگاهی یا نوعی از آگاهی دانست. به هرحال علی، مانند پیامبر، نه عالم بود و نه فیلسوف و نه هنرمند و نه متخصص آکادمیک ( که اصولا در سدة هفتم میلادی در حجاز چنین عناوینی وجود نداشت و اساسا بی معنی بود ). اما علی در زمان خودش دانا ترین عرب و حکیم ترین مسلمان بود. این را تاریخ می گوید و یک مورخ بر اساس مستندات تاریخی و بویژه آثار برجای مانده از علی ( نثر و نظم ) بر آن گواهی می دهد. اگر کسی منکر است می تواند مستندات خود را بیان کند.
در واقع فن سخنوری و هنر خطابه و ادب شناسی و فصاحت و بلاغت بی مانند علی با دانایی و حکمت فوق العاده و عمیق وی عجین شده و متونی پدید آورده و آثاری خلق شده که امروز در اختیار ما است و جمع این دو ویژگی عمده نام علی و اندیشه و فرهنگ علوی را جاودانه ساخته است. به عبارت دیگر جذابیت شخصیت علی و اقبال از گفتار علوی صرفا به دلیل زیبایی سخن و فخامت تصنعی کلام و صناعت لفظی و آرایش کلامی بی محتوا نیست بلکه محتواهای حکیمانه و عمق دانایی و دانش ژرف خالق آن آثار است. چنانکه در مورد سخنوران ژرف اندیش و استادان ادب و اندیشه در تاریخ بشر نیز چنین است. اینکه می بینیم انبوه ادیبان به کلمات و سخنان علی ارجاع می دهند، و هنرمندان و هنرشناسان به ابعاد هنری این آثار توجه می کنند، و متفکران و دانایان به محتواهای سخنان علوی عنایت می دارند، همه و همه، به دلیل ترکیب زیبا و دل انگیز و بدیع دانایی و بلاغت کلام و فخامت سخن است. بویژه عارفان و صوفیان مسلمان به این دلیل مجذوب علی شده اند که او را در میان رجال اسلام در اوج دانایی و حکمت و آگاهی می بینند. از ثنایی و مولوی بگیرید تا اقبال لاهوری از هر فرقه و گروهی از خوان حکمت علوی ارتزاق کرده و می کنند.
3 – عدالت
در این مورد چندان نیاز به استدلال و توضیح و تبیین نیست. از همان آغاز تا کنون علی در میان اصحاب پیامبر به عنوان چهره ای عادل و عدالت خواه و مخالف هر نوع ستم و تبعض شناخته شده و می شود. البته از صحابه سه تن در زمینه عدالت خواهی شهره اند: عمر، ابوذر و علی و روشن است که در این میان علی از هردو همتای خود شناخته شده تر و اثرگذار تر است. قابل ذکر است که در آن زمان عدالت عمدتا با مساوات یکی گرفته می شد و حداقل با معیار برابری تعریف می شد. این نیز گفتن ندارد که عدالت یا مساوات در آن روزگار و تا فرا رسیدن دوران مدرن، عمدتا با معیارهای دینی و اسلامی و منابع نقلی و سنت و سیره سنجیده می شد.
به هرحال علی نامداترین مسلمان برابری طلب و بویژه در مقام حکومت و قدرت و در مسند خلافت اسلامی بوده و هست. همین عد الت خواهی و برابری طلبی او، از صدر اسلام تا کنون همواره به عنوان یک الگوی برجسته در برابر آزادی خواهان و عدالت گرایان مسلمان بوده و هست. اغلب جنبشهای عدالت گرایانه جهان اسلام در طول تاریخ از علی حداقل به عنوان برجسته ترین سیمای برابری طلبی و ستم ستیز ترین چهره دینی بهره برده اند. این ویژگی علوی نیز عام است و هیچ محدود به شیعیان نیست بلکه تمام مسلمانان به یک سان از علی الهام گرفته و می گیرند. قابل توجه است که در سدة اخیر، که مبارزات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در جهان اسلام آغاز شد و بیداران و بیدارگران جهان اسلام به مصاف استعمار و استبداد و استثمار رفتند، چند چهره صدر اسلام را بازسازی کردند تا بتوانند از آنها در جنبشهای عدالت خواهانه و ستم ستیزانه خود استفاده کنند. این چند چهره عبارت بودند از: عمر، علی، ابوذر و حسین بن علی و رخداد تاریخی کربلا. هر چند گفتن ندارد که سه چهره آشکارا شخصیت اختصاصی شیعی اند اما در اقع در این برجسته سازی گرایش و نگاه فرقه ای هیچ نقشی نداشته است. اینکه می بینیم این چهار چهره در مصر احیا می شوند و بعد به دیگر جوامع اسلامی معرفی می شوند، مؤید این مدعا است. گرچه وقتی جنبش اسلامی به جهان شیعی و بویژه ایران صفوی زده می رسد، عمر فراموش می شود و از فهرست حذف می گردد. اما در عراق غالبا شیعی برجستگی عمر تا حدودی حفظ می شود. اینکه مرحوم سید محمد باقر صدر در یکی از آخرین پیامهایش به مسلمانان مبنی بر دعوت به مبارزه با ریم بعثی عراق مسلمانان را به عنوان « فرزندان علی و عمر » خطاب می کند، از این مدعا حکایت دارد.
به هرحال از دیگاه یک مورخ علی فراتر از هر فرقه و گروه مذهبی و یا سیاسی است، علی یک الگوی تمام عیار دینی و اخلاقی و انسانی است که از زمان خودش تا کنون بر افراد و گروههای مخالف اسلامی اثر نهاده است و می نهد. از عارفان و اخلاقیون گرفته تا عالمان و محدثان و فقیهان و فیلسوفان و ادیبان و ادب شناسان و حتی عیاران و پهلوانان و سنت پهلوی ایرانی – اسلامی. از منظر تاریخی علی بن ابی طالب الگوی موفق حکمت و دین ورزی و اخلاقمداری و عدالت خواهی است.