کارنامه یک ساله جرس و یک توصیه

رسانه «جنبش را ه سبز» (جرس) یک ساله شد. سال گذشته در اوایل پدیدهٔ جنبش سبز ایران این رسانه به عرصه جهان بی انتهای رسانه پا گذاشت و خیلی زود مورد توجه کاربران ایرانی در داخل و خارج کشور قرار گرفت و اندکی بعد از آن نظر کاربران و رسانه های غیر فارسی زبان (غربی و عربی) را به خود جلب کرد و در موارد بسیاری اخبار و اطلاعات جرس تنها منبع معتبر این رسانه ها شد. این در حالی بود که ...

 رسانه «جنبش را ه سبز» ( = جرس ) یک ساله شد. سال گذشته در اوایل پدیدهٔ جنبش سبز ایران این رسانه به عرصه جهان  بی انتهای رسانه پا گذاشت و خیلی زود مورد توجه کاربران ایرانی در داخل و خارج کشور قرار گرفت و اندکی بعد از آن نظر کاربران و رسانه های غیر فارسی زبان ( غربی و عربی ) را به خود جلب کرد و در موارد بسیاری اخبار و اطلاعات جرس تنها منبع معتبر این رسانه ها شد. این در حالی بود که طبق اطلاع این رسانه اینترنتی از امکانات مالی و فنی بسیار محدودی بر خوردار بود و آن مسئولیت و بر نامه های اعلام شده و حتی تلاش های جاری جرس با آن امکانات اندک تناسب نداشت. بویژه اعلام شده بود که جرس در نظر دارد که به زودی از ابزار گفتاری ( رادیو ) و تصویری ( تلویزیون ) نیز برای اطلاع رسانه ای و انجام رسالت حرفه ای خود سود خواهد جست. کسانی که با رسانه و امکانات و محدودیت ها و مقتضیات آن در شرایط کنونی و در عرصه رقابت آشنا هستند به خوبی می دانند که تحقق چنین اهدافی آن هم در زمانی کوتاه تا چه اندازه دشوار است و در واقع تا چه اندازه همت و تلاش می طلبد. اما مؤسسان و دست اندرکاران این رسانه نوپا با توکل به ذات حق و با اعتماد به نفس کامل و با همیاری گروهی همدل و ایران خواه و آزادیخواه و یاری مالی و فکری ایرانیان با همت با موانع جنگیدند و راه سبز امید را پیمودند و اکنون در دومین سال جنبش سبز در آستانه دومین سال تولد خود قرار گرفته اند. گرچه تا کنون به اهداف بلندتر خود نرسیده اما تا همین جا جرس خوش درخشیده و بانیان و مؤسسان آن در حد توان به وظیفه ملی و دینی و رسانه ای خود عمل کرده اند. اکنون پس از یک سال می توان دریافت که ابتکار تأسیس چنین نهادی در خارج از کشور تا چه حد ضروری و به جا بوده است. در فضایی که در داخل وجود دارد و خفقانی که حاکم کرده اند، مهم ترین منابع اطلاع رسانی و آگاهی بخشی ناگریز در خارج از کشور قرار گرفته اند و این رخداد هرچند اسفبار است اما وضعیتی است که حکومت استبدادی و کودتایی بر مردم تحمیل کرده است. در این میان رسانه جرس یکی از چند منبع مهم و اثرگذار اطلاع رسانی جنبش مدنی و سبز ایران بوده و هست. خشم روز افزون مقامات و نهادهای امنیتی – نظامی – مطبوعاتی حاکمیت اقتدارگرای ایران از جرس و پرونده سازی های روز افزون بر ضد این نهاد اطلاع رسانی و نیز برخی از چهره های آشنای این رسانه، به تنهایی برای درک میزان اثرگذاری جرس کفایت می کند.

به هرحال من به سهم خود به بانیان و همکاران جرس شادباش می گویم و برای جرس موفقیت بیشتر آرزو می کنم.

 

اما من به عنوان یک همکار قلمی جرس و ناظر از بیرون، نقطه قدرت جرس را در چند مورد می دانم که در خور توجه است:

1 – ملی بودن جرس. جرس بی گمان از معدود رسانه های کاملا ایرانی و ملی در جهان بی انتها و متکثر رسانه های مجازی و اینترنتی خارج کشور است. منظور از « ملی » این است که از نظر بودجه و امکانات مادی و مالی و نیز از نظر مدیریت و گرایش فکری و تمایلات سیاسی و سیاستگذاری جرس به هیچوجه به جایی ( دولتی و یا نهادی ) متکی و حتی متمایل نیست و فقط به فکر ایرانی و امکانات مادی و معنوی ایرانی و همت و تلاش هموطنان خود متکی است و استقلال و تمامیت ارضی کشور و حفظ منافع ملی از اصول خدشه ناپذیر آن است. کمکهای اندک اما مستمر ایرانیان تا کنون توانسته امکان پایداری جرس را در جهان رسانه تضمین کند. اگر تا کنون نتوانسته به رسانه تصویری تبدیل شود، صرفا به دلیل محدودیت مالی بوده است.

2 – اعتدال. جرس در طول این یک سال در مجموع در خط اعتدال حرکت کرده و از افراط و تفریط تا حدود زیادی دوری دوری گزیده و حفظ این اعتدال در شرایط پر تب و تاب و پر ابهام و در متن یک تحول متکثر و پر شور کار آسانی نیست. گرچه « اعتدال » و « میانه روی » از عناوین مبهم و به شدت کشدار و به انحای مختلف قابل تفسیر است و البته هیچ کس نیز حداقل در مقام نظر با آن مخالف نیست، اما در عمل ( مانند بسیاری از عناوین دیگر ) همواره دانسته و ندانسته نقض می شود و حداقل افراد و گروهها بر اساس مفروضات پیشینی و یا مصالح خاص اعتدال را تفسیر می کنند و به عمل در می آورند. اما منظور من در این توصیف برای جرس، مشخصا این است که اخبار و مقالات و گزارشهای منتشر شده جرس در این یک سال به گونه ای بوده است که از یک سو به توهمات خوانندگان ( بویژه خوانندگان خارج نشین ) درباره واقعیت های جاری در کشور و جنبش دامن نزند و از سوی دیگر با رادیکالیسم کور یعنی همان افراط گرایی، که واقعا بلای جان جنبش است، مبارزه کند و حداقل به آن دامن نزند و از جهت سوم، از کاستی های جنبش و رهبران آن نیز چشم نپوشد و بویژه با نقد و تحلیل افکار و رفتار حامیان و حاملان جنبش به تصحیح امور اهتمام کند. با این همه در کارنامه یک ساله جرس مواردی از افراطی گری و خروج از اعتدال و انصاف به چشم می خورد و بویژه در ماههای نخستین این اشکال بیشتر وجود داشت و به تدریج البته از حیطه آن کاسته شد. نیز در همین زمینه می توان اشاره کرد که جرس در مجموع از ادبیات ناصواب و غیریت ساز و غیر اخلاقی و حاوی توهین و تحقیر و تهمت، خصیصه ای که متأسفانه سنت رایج و پایدار در رسانه های ولایی وابسه به حاکمیت در داخل و شمار قابل توجهی از رسانه های اپوزیسیون دو آتشه در خارج از کشور است، استفاده نکرد و این سنت درست و اخلاقی در بازار پر تنش و پر برخورد رسانه ای ایرانی بسیار ارجمند و در خور تقدیر است و وفاداری به آن می تواند به تقویت فرهنگ مدارا و دموکراسی کمک کند.

3 – تلاش برای پوشش خبری عام جنبش سبز. همه می گویند که جنبش سبز جنبش عام است و نه تنها تمام معترضان به انتخابات و حتی منتقدان حاکمیت جمهوری اسلامی در داخل و خارج را زیر چتر خود دارد، بلکه ( به تعبیر مهندس موسوی ) تمام هفتاد میلیون مردم ایران یعنی همانهایی که ظاهرا در تقابل با جنبش دموکراسی خواهی قرار دارند را نیز در بر می گیرد، اما واقعیت این است که در عمل بسیاری از این افراد و یا گروهها ( بویژه در طیف گستردة اپوزیسیون خارج نشین ) به این دعوی وفادار نیستند و در عمل پیوسته آن را نقض و نفی می کنند و به هرحال در اشکال مختلف همه را با خود می خواهند نه با هم را با هم.

در این میان جرس نیز طبعا همین ادعا را دارد اما در عمل واقعا چه اندازه توانسته است بدان وفادار بماند، محل تأمل است و برآیند داوریهای خوانندگان و تحلیلگران می تواند میزان آن را نشان دهد. اما در حد اطلاع به گمان من اولا جرس در یک سال با تمام فراز و فرودهایش در این جهت تلاش کرده است و ثانیا در این تلاش تا حدود قابل قبولی موفق هم بوده است. روشن است منظور از تلاش در جهت شمولگرایی جنبش لزوما برآوردن خواسته های به حق و ناحق تمام افراد یا گروهها و جلب رضایت مطلق مدعیان در بستر یک رسانه نیست که چنین کاری اساسا شدنی و معقول هم نیست. منظور کوشش برای شمول هرچه بیشتر ایرانیان با هر مرام و مسلک و گرایش در زیر چتر فراگیر حنبش سبزی است که: اولا هسته اصلی آن در داخل کشور است، ثانیا رهبری و حداقل سخنگویی آن با کسانی چون موسوی و کروبی است، ثالثا اعلام کرده است که اصلاح طلبانه است و لاجرم برانداز نظام مستقر نیست، رابعا مسالمت جو و ضد خشونت است و رابعا در نهایت خواهان تأسیس نظامی مبتنی بر دموکراسی و حقوق بشر است. البته سخنگویان و بخش اعظم جنبش بویژه در داخل کشور مذهبی اند و طبعا به قرائتی از اسلام مجهزند که مطالبات اعلام شده را نه تنها خلاف آئین مسلمانی که عین دینداری و الزامات دین ورزی در این زمان و زمانه می داند. اگر جنبش را با این شاخص ها تعریف کنیم، بی گمان رسانه جرس برای شمول هر چه بیشتر حامیان جنبش سبز تلاش وافری کرده و تا حدود زیادی نیز قرین موفقیت بوده و توانسته افکار و عقاید و گرایشات متنوع را زیر پوشش خبری خود بگیرد.

در این میان البته مسألة مهم و پر مناقشه « سانسور » پیش می آید که بارها جرس به آن متهم شده است. من اکنون نه می خواهم وارد بحث نظری سانسور بشوم و نه برآنم که از عملکرد جرس در این زمینه دفاع کنم ( این کاری است که مسئولان آن باید بکنند )، اما من به عنوان کسی که در این یک سال همراه و همکار جرس بوده ام و مقالاتم را تقریبا منحصرا در این رسانه منتشر کرده و تا حدود زیادی مقالات و اقدامات جرس را رصد کرده و در مواردی توضیح خواسته ام و دوستان از سر لطف پاسخ داده اند، بر این گمانم که جرس تلاش وافر کرده است که کمترین حذف ها در مقالات منتشر شده یا در انتشار مقالات عمال شود. ضمن این که جرس مانند دیگر رسانه ها پیشاپیش اعلام کرده است که حق انتشار و عدم انتشار مقالات و یا ویرایش منشورات را دارد و این از حقوق قانونی هر رسانه ای است که بر طبق اساسنامه و سیاست های اعلام شده خود عمل کند و هر رسانه ای دیگر نیز همین گونه عمل می کند. اما اینکه از نظر مفهومی این کار مشمول عنوان منفی « سانسور » است یا نه و بویژه اینکه در تشخیص مصداق ها همواره درست عمل می شود یا خیر، البته سخن دیگری است که جای بحث و مناقشه فراوان است و به راحتی و شاید در پاره موارد هرگز نتوان به توافق رسید. چنانکه در درون یک نهاد و در میان همکاران یک رسانه نیز این نوع اختلاف نظرها وجود دارد و وجود خواهد داشت.

 

به هرحال به گمانم این سه ویژگی از امتیازات برجسته رسانه جرس در این یک سال بوده است. اما این سخن به معنای کمال مطلق و یا مبرا بودن جرس از کاستی ها و لغزشها و اشتباهات نبوده و نیست و منتقدان می توانند در این زمینه نیز سخن بگویند و کاستی ها را به یاد دست اندرکاران جرس بیاورند.

 

در پایان برای موفقیت بیشتر رسانه ای جرس یک توصیه مهم دارم و آن اینکه:

 برای شمول هر چه بیشتر جنبش و گسترش گسترة عمومی آن در سطح ملی توجه و کوشش بیشتری صورت بگیرد. تفاوتها یا تمایزاتی چون افکار و عقاید و اقوام و مذاهب و جنسیت و زبان نباید معیار دوری و نزدیکی افراد و جریانها و گروهها به جنبش سبز باشد و این مطلب خوشبختانه در بیانیه های جناب موسوی هر بار روشن تر بیان می شود و شفافیت بیشتر می یابد. بویژه عامل مذهب، صرفا به این دلیل که اکثریت مردم ایران مسلمانند و یا بدنه اصلی جنبش و رهبران در داخل کشور مذهبی اند، نباید به عامل حذف و غیریت و تمایز و امتیاز و اختلاف تبدیل شود. جمهوری اسلامی در این سی سال به اندازه تمام تاریخ اسلام از مذهب برای ایجاد تفرقه و جداسری و دشمنی استفاده کرده است و اگر بنا شود در جنبش مدنی کنونی نیز در برهمان پاشنه بچرخد، دیگر این جنبش در خور هر نامی باشد، قطعا در خور عنوان جنبش مدنی و دموکراسی خواهی و حقوق بشری نخواهد بود. تجربه مشروطه و تجربه تلخ و شکست خورده جمهوری اسلامی برای همه عبرت است و نباید راه طی شده را دوباره رفت. امیدوارم مدیران جرس به این نکته اساسی توجه و عنایت بیشتری کنند.

 

برای دوستان رسانه خوب و اثرگذار جرس موفقیت بیشتر در تقویت آگاهی مردم ایران و در نهایت کسب آزادی این مردم در محاصره آرزو می کنم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

      

Share:

More Posts

Send Us A Message