«جمعه شب گذشته، ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۹ برابر با ۳۰ آوریل ۲۰۱۰ «حسنیوسفیاشکوری»، روحانی سرشناس مقیم ایتالیا در یکی از کلاسهای درس دانشکده شیمی دانشگاه فنی شهر وین به ایراد سخنرانی پرداخت. اشکوری که پس از شرکت در کنفرانس برلین در سال ۱۳۷۹ و در پی اظهاراتش در خصوص اجباری نبودن حجاب در اسلام به جرم ارتداد محکوم به اعدام شده بود، در مراحل بعدی و توسط دادگاه ویژه روحانیت به هفت سال حبس و خلع لباس روحانیت محکوم شد. او پس از گذراندن پنج سال از دوران محکومیت و در پی آزادی از زندان در سال ۱۳۸۳ ایران را به مقصد اروپا ترک کرد و همچنان بر مواضع انتقادی خود علیه شرایط حاکم بر ایران اصرار میورزد.»
آقای «اشکوری» که به همت «انجمن فرهنگی ایرانیان اتریش» به وین دعوت شده بود در آغاز سخنان خود در بحثی با عنوان «جنبش سبز و نقش روحانیت» بر لزوم شناخت نهاد روحانیت تاکید کرد و در مورد تاریخچه شکلگیری نهاد روحانیت گفت:
«سابقه روحانیت شیعه را از نظر تاریخی ما میتوانیم تا قرن چهارم – پنجم به عقب ببریم. به این معنا که بعد از پایان غیبت صغرا و آغاز غیبت کبرای امام دوازدهم شیعه که سال ۳۲۹ هجری است، گروهی پیدا شدند که آن موقع در میان علما و فقها نامشان همین بود، ولی اینها ادعای نیابت از جانب امام غایب را داشتند. چون وقتی غیبت کبرا اعلام شد، یک خلا رهبری در جهان شیعه به وجود آمد. ولی یک عدهای هم پیدا شدند که گفتند نه. اما غایب شده و روزی ظهور خواهد کرد و این هم در تفکر شیعه سابقه دارد، یعنی هر امام شیعه که از دنیا رفته، یک عدهای به مهدویت او اعتقاد پیدا کرده بودند.»
«یوسفی اشکوری» با طرح این مسئله که نیابت این افراد در آغاز تنها در مورد مسایل دینی بود و کمکم با گذشت زمان هم بر گسترهی نظری و هم عملی آنها افزوده شد ادامه داد:
« از قرن چهارم – پنجم تا دوران صوفیه این نیابت خیلی گسترش پیدا نکرده بود، ولی از دوران صفویه که روحانیت آمد در کنار حکومت قرار گرفت و با حکومت همپیمان شد و مشروعیت سلطنت صفوی را کسی مثل «محققکرکی» تایید کرد، حکومتها هم به حمایت پرداختند. یعنی یک رابطه دو طرفه بین قدرت سیاسی و قدرت روحانی پیدا شد. نهاد روحانیت در ایران شکل گرفت. تا آن زمان نهاد روحانیت به مفهومی که امروز میشناسیم، تقریبن وجود نداشت. ولی به هر حال بر حوزه قدرت و ادعاهای روحانیت افزوده شد.
آقای «اشکوری» با تشریح روند گسترش نفوذ روحانیت از جنگهای ایران و روس و جنبش مشروطه تا زمامداری مستقیم، پس از انقلاب اسلامی ایران و با اشاره به فراز و نشیبهای سی سال گذشته، نهاد روحانیت پس از انقلاب را چنین معرفی و طبقهبندی میکند:
«با انقلاب اسلامی و استقرار نظام ولایت فقیه – آن هم از نوع مطلقهاش – روحانیت شیعه وارد یک مرحلهی تازهای شده و در حال تجربه یک تحول تازه است. در درون روحانیت جریانهای مختلفی شکل گرفته و در حال شکل گرفتن است که در یک تقسیمبندی کلی، روحانیت بعد از انقلاب را در سه گروه میتوان طبقهبندی کرد: گروه اول روحانیونی که سنتی هستند و ما نامشان را میگذاریم سنتی سیاسیبنیادگرا و اساسن وارد دنیای مدرن نشدهاند و مدرنیته را نمیفهمند و اگر هم فهمیده باشند غالبن آن را قبول ندارند، اما در عین حال سیاسی هم شدهاند.
مشخصه اصلی این دسته در حوزه اندیشه سیاسی، اعتقاد به تشکیل نظام دینی و مذهبی در عصر غیبت است. گروه دوم روحانیتی که از قبل وجود داشته و هنوز هم وجود دارد، روحانیون سنتی هستند. این روحانیون سنتی یا اساسن سیاسی نیستند یا سیاست برای آنها در حاشیه است؛ یعنی گاهی ممکن است در امور حکومتی و سیاسی اظهار نظر کنند. این روحانیون سنتی که از عصر گذشته وجود داشتند، به خصوص از صفویه به بعد، معتقد به حکومت اسلامی و شرعی نیستند؛ دلیلشان هم خیلی روشن است. به خاطر این که طبق تئوری عقیدتی و کلامی شیعه، حکومت شرعی فقط با رهبری معصوم امکانپذیر است. گروه سوم روحانیونی هستند که ما نام اینها را روحانیون سنتی متمایل به نوگرایی میگذاریم. این گروه با گروه اول و دوم متفاوت است. هر سه گروه وابسته به عالم سنت هستند. گروه سوم هم در مجموع در همان چهارچوب قرار میگیرد، اما به دنیای مدرن نزدیکتر شدند و سعی میکنند بین دین و دمکراسی سازگاری ایجاد کنند.»
«یوسفی اشکوری» در تببین این که چرا روحانیون سنتی گروه دوم در برابر رویدادها و حوادث چند ماه گذشته و برخوردهای قهری حکومت با جنبش سبز سکوت میکنند میگوید:
«یک نکته این است که اینها در طول این سی سال درسته که حکومتی نیستند و به لحاظ تئوریک خیلی فاصله و انتقادات زیادی دارند و گاهی هم مطرح میکنند؛ به خصوص خصوصی، خیلی مطرح میکنند، اما اینکه حاضر نیستند موضع علنی بگیرند، مسئله حفظ منافع است و ارتباطات و منزلتهایی که از حکومت میگیرند.»
اقتباس از سايت راديو كوچه:
http://radiokoocheh.com/article/33280
فایل صوتی را از اینجا بشنوید:
[Audio:2010-04-30.mp3]