موسم و مراسم (قسمت ۱)

به بهزاد نبوی

بسیار می‌پرسند که نماز و روزه و حج و امور عبادی و شعائر در دین اسلام برای چیست و چه نقشی و سهمی در ایمان دینی و زیست مؤمنانه دارند؟ البته این پرسش از منظرهای مختلف و با انگیزه های متفاوت از سوی مؤمنان و بی ایمانان مطرح می‌شودکه طبعا پاسخهای متفاوت می‌طلبد اما اکنون در این مقام روی سخنم با دین ورزان صادق است که به هر دلیل و با هر استدلی به دین اسلام با تمام مبانی و لوازمش به راستی ایمان دارند و در این دین و آئین و عبادات و شعائرش رستگاری و کمال و رهایی می‌جویند (گرچه از منظری می‌تواند پاسخ نا مؤمنان نیز باشد).

در پاسخ به این پرسش می‌توان به تفصیل سخن گفت اما پاسخ کوتاه این است که گوهر دین و دینداری « ایمان » است و ایمان نیز پیوند انسان خاکی به مقام الوهیت و به عبارتی رسیدن به مقام قرب الهی است، اما در عین حال به گواهی و توصیه مکرر قرآن به مثابة وحی و « کلام خداوند »، این ایمان از طریق « عبودیت » و « عبادت » محقق می‌شود و این عبودیت نیز صرفا باور یا شهود باطنی و به هر حال امر ذهنی نیست بلکه در عمل و از طریق تجربه و تمرین عملی و متعین و قابل لمس و اثبات به ثبوت می‌رسد و در نهایت در این فرایند قلبی – عملی اهداف مطرح در ایمان ورزی و زیست مؤمنانه واقعیت پیدا می‌کند و مفید فایده مورد نظر می‌شود. این گونه نیز می‌توان توضیح داد که درست است که ایمان اساسا امر قلبی و درونی است و بر آمده از دو عنصر « تأمل » و «شهود» ( = فکر و ذکر ) است و با « عشق » و « طلب » همراه است و این همه از جنس باطن و روحانیت شمرده می‌شوند، اما به گواهی عقل و نقل و بویژه این کلام نبوی که  برای تتمیم و تعالی اخلاق کریمانه بر انگیخته شده ام ( بعثت لاتمم مکارم الاخلاق )، اخلاق در مرکز و محور ایمانگرایی دینی قرار دارد و این اخلاق عملی است و با یک سلسله آداب و اعمال و سلوک و تقید ایجابی و یا سلبی و به تعبیر دینی « اوامر و نواهی » محقق می‌شود و به ظهور و انکشاف و غایت مورد نظر می‌رسد. درست مانند این است که برای داشتن تن سالم و یا بالاتر برای قهرمان شدن در هر رشته ورزشی بدون ورزش مداوم و تمرین عملی نمی‌توان به سلامت تن و نشاط لازم دست یافت. ایمان یک شدن بالقوه است و برای بالفعل شدن نیازمند آداب و سلوک عملی و تمرین مداوم است.

از این رو به صرف ادعای ایمان در سطح ایمان قلبی و یا شهود و تجربه باطنی ( که امروز برخی از آن به غلط تحت عنوان « تجربه دینی » یاد می‌کنند چرا که با استناد به پسوند « دینی » تجربه دینی الزاما از سلوک دینی خاص حاصل می‌شود ) نمی‌توان بسنده کرد، زیرا که در این صورت از یک سو بر فرض صحت اصل مدعا ایمان در مرحله جنینی ( اگر نگوییم ادعا ) باقی می‌ماند و به رشد و تکامل نمی‌رسد و از یک سو قابل اثبات نیست؛ اثبات آن در عمل و تعین خارجی آن است و آن نیز بدون عمل خارجی و تجربه عینی قابل اندازه گیری نیست. از باب تقریب به ذهن می‌توان گفت صرف ادعای قهرمانی دو و یا نقاش و یا موسیقیدان بودن کفایت نم‌‌کند، بلکه هنرمند و یا ورزشکار در عمل باید نشان دهد که چه اندازه در ادعای خود صادق است. در واقع هنر هنرمند همان هنری است که نشان می دهد و همه می‌توانند ببنینند و بفهمند و داواری کنند. شاعر تا شعر نگفته باشد، اصلا شاعر نیست و به همین دلیل ادعای شاعری او را کسی باور نمی کند. زنده یاد احمد شاملو گفته بود من وقتی شعر می‌گویم شاعرم، جز آن اصلا شاعر نیستم. و این سخن شاعرانه و عمیقی است. به عبارت دیگر هیچ کس ادعای آدم خوب بودن کسی را باور نمی کند مگر این که در عمل این خوبی به اثبات برسد. زیرا این تمرین و تعین خارجی است که محتوا و مدعا را منکشف می‌کند. این است که بزرگان دین فرموده اند « الایمان هوالعمل » ( یا الاسلام هوالعمل ). حکمت نظری باید به حکمت عملی منتهی شود و از آن سو می‌توان گفت که حکمت یا اخلاق عملی و عبادت و سلوک دینی بر آمده  از حکمت نظری و یا ایمان دینی و اخلاق مبتنی بر ارزشهای الهی است. می‌توان گفت یک رابطه علّی بین نظر و عمل برقرار است و شاید از منظر کارکردی می‌توان گفت یک ملازمه بین آن دو وجود دارد.

به هرحال فلسفه غایی عبادات و آداب و احکام شرعی در هر سطحی و در هر حوزه ای ( فردی یا اجتماعی ) رشد و تعالی و تأثیر گذاری عملی در زیست مؤمنانه و در نهایت تصعید روحانی و تقرب به مقام قرب خداوند و تحصیل کمال آدمی است و گرنه این اعمال به خودی خود و به صورت فرمالیستی ارزش و اعتباری نداشته و نخواهند داشت. این که در شریعت اسلام در تمام امور عبادی «  نیت » یا همان « قصد قربت » شرط شده است، در این زمینه و در چهارچوب این اندیشه الهی قابل فهم و تحلیل است. « اخلاص » نیز که جوهر عبادت و موجب قبولی طاعات است نیز در همین بستر معنای مشخص و اهمیت خود را نشان می دهد. ایمان، قصد قربت و اخلاص سه عنصری هستند که به سلوک عبادی و شعائر آئینی مضمون و جهت می‌دهند و این « ذرة بی انتها » ( به تعبیر زیبای و عمیق مهندس بازرگان ) را به « هستی مطلق » یا « مطلق هستی » پیوند می‌دهند.

ذره صفت تا به چرخ رقص کنان می‌روم                                گر دهم پرتوی مهر درخشان دوست
 
از این رو می‌‌توان در پاسخ به کسانی که از چرایی اعمال و آداب دینی مانند نماز و روزه و حج و زکات نیایش و افعال اخلاقی و امثال آنها می‌پرسند، باید گفت که این آداب و احکام  تمرینی عملی است برای تحقق و تعالی ایمان و در غایت فلاح و رستگاری آدمی؛ به گونه ای که بدون این نوع تمرینهای مداوم و تجربه عملی بی وقفه نمی‌توان به آن غایت رسید. این است که در هر دین و آئینی چه بوسیلة مؤسس و چه بر دست پیرو آن سلسله در گذر ایام، آداب و اوامر و نواهی روشنی ابداع و معرفی شده و مؤمنان همه کم و بیش به آنها ملتزم اند، در غیر این صورت مؤمن شمرده نخواهند شد. روی دیگر مدعا این است که درست است که حقیقت و گوهر دین و دین ورزی ایمان و تجربه دینی و باطنی است اما این ایمان و تجربه محقق نخواهد شد و به غایت خود نخواهد رسید مگر از طریق ممارست و تمرین عملی و « جهاد اکبر و اصغر » مداوم و با مراقبه و محاسبه عملی منظم و منضبط و البته مخلصانه و مؤمنانه. فرم و شکل اصالت ندارد اما حقیقت باطنی و یا دعوی ایمان و ارتباط روحانی با خداوند و پیوند با امر قدسی نیز بدون تمرین عملی و بدون زلال شدن در بستر « مراقبه » و « محاسبه » ممکن نیست. به تعبیر حافظ:

اگر این « آب تراب آلوده »، که « صفایی » نمی‌دهد، بخواهد « پاک و صافی » شود، چاره ای ندارد که در زیست جهان ایمانی خویش پیوسته به تمرین و ممارست دست زند و به اصطلاح به امر « خودسازی » اهتمام کند. این است که نباید ادعای دینداری و یا ایمانگرایی و یا تجربه دینی کسانی که به هر دلیل مبادی آداب دینی نیستند یا سست و لرزانند، جدی گرفت.

سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی                                      به عمل کار برآید به سخندانی نیست
 
روزه یکی از این تمرینهای مهم است که گرچه اساس آن به گواهی قرآن ( نیز به گواهی تاریخ ادیان ) در گذشته نیز بوده است، اما در اسلام با خصوصیات و اشکال و آداب خاص خود و متناسب با مبانی و ارزشهای ویژه این دین تشریع شده و برای زیست مؤمنانه توصیه شده است. امساک در خوردنی ها و نوشیدنی ها و محرومیت موقت از برخی حلالهای دیگر، دعا ها، انس با قران، تهجد و نیایشهای ویژه، اطعام به نیازمندان و هر کار خوب دیگر در این ماه، همه و همه، برای یک گزارة کلی است: تقویت و تحکیم ایمان و عبودیت و در غایت رستگاری( به تعبیر اسلامی «فلاح»).
فکر نمی‌کنم با توضیحات کلی پیشین بیش از این نیاز به استدلال داشته باشد تا نشان دهیم که چرا در اسلام روزه تشریع شده و گفته شده است که این سنت برای ایجاد و یا تقویت « تقوا » است و در نهایت چرا ماه رمضان «رمضان المبارک» است.

در بارهٔ چرایی زمان و مراسم معین برای این عبادت و دیگر امور عبادی و یا شعائر در گفتار بعدی سخن خواهم گفت.

ادامه در قسمت بعد

Share:

More Posts

ترامپ؛ «تورزرنگِ» جنگ افروز!

پس از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور کشور آمریکا در پنجم نوامبر 2024 نوشته ای با عنوان «ترامپِ جنگ افروز» در وب سایت

Send Us A Message